خبرگزاری شبستان – قرآن و معارف: مسلما زیبنده نظام اسلامی نیست و از مسئولان در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب استدعا دارم که در این باره فکر کنند. البته راهش این است که ما دوباره با توده های مردم و نهادهای مردمی پیوند بخوریم و ارتباط بهتری بین مردم و مدیران جامعه برقرار شود. از طرف دیگر باید فضا را باز کرد تا اگر کسی نقدی دارد بدون این که بلرزد و نگران عواقبش باشد نقد خود را مطرح کند. اگر می خواهیم که ناهنجاریها در جامعه ما رشد کند باید اجازه دهیم که افراد صاحبنظر و کاردان در مدیریت های کشور قرار گیرند اما این که ما می خواهیم به رشد اخلاق در جامعه کمک کنیم این رشد نمی تواند بدون تعامل با توده های مردم و ارتباط صمیمیانه و رحمانی با آن ها باشد. این که ما از دور برای مردم تصمیم بگیریم و آن تعامل لازم به وجود نیاید نمی توان انتظار داشت که تصمیمات نهادهای فرهنگ ساز کشور با اقبال از سوی مردم روبرو شود حتی اگر این تصمیم ها کارشناسی باشد.
آنچه در ادامه می آید بخش پایانی گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین «ادیب یردی» درباره رابطه و نسبت انقلاب اسلامی با اخلاق و معنویت و ضعف های ما در این باره است.
در بخش پیشین گفتگو به این موضوع اشاره کردید که با اتکا به روش های قهری نمی توان تحول اخلاقی و معنوی در جامعه به وجود آورد. چرا این امر با برخوردهای قهری میسر نمی شود؟
به خاطر این که کسانی که جرایم را مرتکب می شوند از یک فقر معرفتی و فکری رنج می برند. در حقیقت به استضعاف فکری مبتلا هستند و به آگاهی نرسیده اند. در این صورت اگر ما بخواهیم صرفا به برخوردهای فیزیکی قناعت کنیم نه تنها باعث رویش نیروها نخواهد شد بلکه به ریزش هم منجر می شود. همچنان که اگر کسی را به بدترین شیوه مجازات یا تحقیر می کنید گمان نکنید که او اگر روزی رها شود مثل یک انسان متعادل رفتار خواهد کرد. این طور نیست چنین فردی دنبال فرصت برای انتقام جویی خواهد بود. این به آن معنا نیست که ما خاطیان را مجازات نکنیم به هر حال در هر سیستم قضایی و حقوقی مجازات برای جرایم در نظر گرفته شده است اما موضوع این است که ما متوجه باشیم اقناع فکری و برخوردهای تربیتی در این باره یک اصل است. اگر ما بتوانیم تفکر اسلامی و سیره را آن گونه که حقیقت دین و شریعت است منتقل کنیم در آن صورت آن تحول اخلاقی و معنوی که به دنبال آن هستیم روی خواهد داد.
و وقتی این تفکر ناب و الهی آن گونه که باید و شاید در جامعه جریان نمی یابد شاهد چه اتفاقاتی باید باشیم؟
همچنان که متاسفانه در سال های اخیر می بینیم شاهد موجی از فساد اخلاقی و ورود فرمول های ضد بشری از غرب به ایران هستیم و همچنان که می دانیم عده ای از این فرمول ها استقبال می کنند نظیر ازدواج سفید که در آن نیازی به مقدمات شرعی ازدواج و خواندن صیغه نیست و دختر و پسر بدون هیچ مقدمه ای با هم ارتباط دارند عملی که نه موافق شرع است و نه موافق اخلاق یا می بینید که در میان طبقه هایی از مردم سگ بازی رواج می یابد که اخلاق غیر دینی است چون شما در سیره هیچ کدام از معصومان و علمای بزرگ نمی بینید که در خانه هایشان سگ نگه دارند و می بینید که گاه وابستگی به حیوانات چنان شدید است که سنگ قبر هم برایش سفارش می دهند یا خانمی را دیدم که زار زار در مرگ سگ ش گریه می کرد. متاسفانه آسیب های اجتماعی در سال های اخیر در جامعه ما رو به ازیاد گذاشته است. نمونه اش افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج یا بی توجهی جامعه به ارتباطات زننده و زشت میان دخترو پسر است. چندی پیش در زندان یکی از شهرها حضور یافته بودم و رییس زندان به من می گفت این جا به اندازه سه برابر ظرفیت زندانی داریم و اعتراف می کنیم که برای هر زندانی به اندازه یک موزاییک جا داریم.
به نظر شما چرا این اتفاقات در جامعه ما روی داد و ما در کشوری که قرار بود تحول معنوی و اخلاقی پدید بیاوریم به این نقطه رسیدیم؟
وقتی ما در ظواهر امور توقف کنیم و حقایق دینی در قلوب انسان ها جاگیر نمی شود نقطه مقابل آن حقایق در جامعه و فرهنگ و روابط ما دیده می شود. من جایی خواندم که در قوه قضائیه 15 میلیون پرونده وجود دارد. اگر این رقم صحت داشته باشد یک فاجعه ملی است چون در هر پرونده به هر حال پای دو نفر در میان است یعنی حداقل شاکی و متشاکی را داریم و این به آن معنا خواهد بود که 35 - 30 میلیون نفر در کشور پرونده دارند، به یک معنا تقریبا نصف جمعیت کشور در قوه قضائیه پرونده دارند. خب این برای یک جامعه اسلامی اسباب تاسف است. چند وقت پیش در کشور سوئد بودم و از راهنمایی که با ما بود خواستم که مرا به قوه قضائیه آن جا ببرد و من در آن جا متوجه شدم که سوئد سالیانه 8 هزار پرونده دارد و تازه کسی که این آمار را به ما اعلام می کرد می گفت اسباب شرمندگی ماست و باید این آمار را کم کنیم. توجه کنید که سوئد بزرگ ترین کشور اروپایی در اسکاندیناوی است آن وقت ما در یک کشور شیعی و اسلامی که محرم و صفر و عاشورا و اربعین و ماه رمضان و این همه برنامه های مذهبی داریم و 30 درصد از برنام های صدا و سیما به برنامه های تبلیغی و مذهبی اختصاص دارد در سال 15 میلیون پرونده دارد. در هر صورت این موارد موجب نکبت و مایه شرمساری است و یک چهره مشوه و زشت از جامعه ما را ترسیم می کند و نشان می دهد ما باید بر روی این قضایا توجه بیشتری داشته باشیم.
چه کنیم که از این چهره مشوه به تعبیر شما بیرون بیاییم؟
مسلما زیبنده نظام اسلامی نیست و از مسئولان در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب استدعا دارم که در این باره فکر کنند. البته راهش این است که ما دوباره با توده های مردم و نهادهای مردمی پیوند بخوریم و ارتباط بهتری بین مردم و مدیران جامعه برقرار شود. از طرف دیگر باید فضا را باز کرد تا اگر کسی نقدی دارد بدون این که بلرزد و نگران عواقبش باشد نقد خود را مطرح کند. اگر می خواهیم که ناهنجاریها در جامعه ما رشد کند باید اجازه دهیم که افراد صاحبنظر و کاردان در مدیریت های کشور قرار گیرند اما این که ما می خواهیم به رشد اخلاق در جامعه کمک کنیم این رشد نمی تواند بدون تعامل با توده های مردم و ارتباط صمیمیانه و رحمانی با آن ها باشد. این که ما از دور برای مردم تصمیم بگیریم و آن تعامل لازم به وجود نیاید نمی توان انتظار داشت که تصمیمات نهادهای فرهنگ ساز کشور با اقبال از سوی مردم روبرو شود حتی اگر این تصمیم ها کارشناسی باشد.
شما می گویید رشد اخلاقی و معنوی مردم در گرو ارتباط پویای حاکمان و مدیران با مردم است. چه عاملی در این رابطه فضا را محدود می کند؟
گاهی این احساس وجود دارد که انگار برخی از مدیران از ارتباط و تعامل با مردم وحشت می کنند چون متاسفانه در این سال ها اختلاف طبقاتی، سطح زندگی و برخورداری گاه میان مسئولان و مردم زیاد شده است. فلان وکیلی که از مواهب زندگی در بالاترین سطح خود برخوردار است دیگر نمی تواند در فلان روستا با مردم خوش و بش کند چون فاصله زندگی و برخورداری ها زیاد این است و این فاصله هاست که ناهنجاری های اخلاقی را تولید می کند. امیدوارم که در سایه رهبری بتوانیم در جهت اصلاح کجی ها قدم برداریم.
نظر شما