به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان در تبریز، سرزمين شعر و شهد و شهيد. سرزمين مردمانى همه همسايه دلهاى هم، سرزمين يكدستى و يك سمتى نگاهها، سرزمين همنوايى و همدلى. در اين سرزمين فرهنگ با نام خدا آغاز مى شود و جارى در بستر همهٰ زبانها و ايلها و قبيله ها به اقيانوس امت واحده مى پيوندد، اما وسعتش با همهٰ مردمان و زبانهايش سوگنددار اهتزاز آن سه رنگ مقدس، سبز و سفيد و سرخ است.و آذربايجان به تعبير مقام معظم رهبرى سَرِ ايران، كهن ديارى كه در همه روزگاران، در برابر طوفانها سينه سپر كرده و در تاريخ نام و نشانى جاودانه يافته است.
چكادهاى سرافراز اين خطه گواهان دليرى و پايمردى اند، رودهاى خروشان اين سرزمين رودپردازان مهر و وفايند، مردمانش به چشمى شعله شعر دارند و به چشمى شعاع شعور. در نهضت مشروطيت بود كه آذربايجان جانباز در برابر خودكامگان به پا خواست و پايمردى و جانفشانى ها نمود و اينگونه هم بلاگردان ايران شد و هم آغازگر حاكميت قانون و اراده مردم. ايران و ايرانى آزادى و قانون را به بهاى جانهاى عزيز غيور مردان آذربايجان به دست آورده است، اگر گوش بسپاريم هنوز فريادهاى ثقة الاسلام شهيد، شيخ سليم، ملاحمزه خيابانى را از اميرخيز ، خيابان، نوبر، ليل آوا، شام غازان، ويجويه، اهراب و چرنداب مى شنويم كه همپاى ستارخان و باقرخان مردم را به مبارزه براى آزادى و قانون فرا مى خوانند.
مساجد، بازارها، باغ ها، حياط ها و خانه هاى ديرسال نبريز نه فقط جلوه هايى از ميراث فرهنگى نياكان ما كه نشانگر مبارزه مستمر مردمانى ديندار و هشيار با مظاهر ظلم در تاريخ اين سرزمينند.قيام هوشيارانه مردم ظلم ستيز تبريز در ٢٩ بهمن سال ١٣٥٦ حكايتى ديگر از مبارزه اين مردم شهر حماسه و خون است.شهرى همه شور كه مشعل قيام ١٩ دى سال ١٣٥٦ شهر قم را به خون مشتعل نگاه داشت.گوشه هايى از قصه آن روز اثرگذار در تاريخ انقلاب اسلامى را -كه من خود از شاهدان آن بوده ام- در شعر استاد ذوالفقار كمالى مرور كنيم كه يك روز پس از ٢٩ بهمن بازگو كرده و در ماههاى بعد ورد زبان مردم شد.عنوان شعر"بهمنین ییرمی دوققوزو" يعنى بيست و نه بهمن است:
ائللر دئییردی تبریزی
کؤینک گئیمیشدی قیرمیزی
آذربایجانیمین اؤزو
ظولمدن قورتارسین بیزی
بهمنین ییرمی دوققوزو.
***
شنبه گونو سحرچاغی
ائل اله آلدی چوماغی،
تیترهدی قورخودان یاغی،
گؤرنتک برهلدی گؤزو،
بهمنین ییرمی دوققوزو.
***
دایانما دوغرولدو زامان
ظالیمه وئرمهیین آمان
خائنه ولوله سالان
بو میللتین اورهک سؤزو
بهمنین ییرمی دوققوزو
شاعر زنده ياد رجب ابراهيمى معروف به فرهاد كه با شعر آيريليق به شهرت جهانى دست يافت، و هفتهٰ گذشته در همچو روزى دار فانى را وداع گفته و در قطعه نام أوران آرامستان بهشت زهرا آرام گرفت، در روز سى ام بهمن ماه ١٣٥٦ چكامه اى بلند سرود كه ترجمه آزاد چند بيت از أن بدينگونه است:
"مردمان قهرمان جمع شدند و تبريز باوقار را تحسين كردند و گفتند مردمانم پيروز شدند و قهرمانى سرزمين سرافرازم در همه جا طنين افكند. با صداى بلندندا دادند: باز آذربايجان معجزه آفريد و به روزهاى تاريخى روزى ديگر افزوده شد."
در پی قیام خونین مردم تبریز که توسط عمال رژیم سر سپرده به خاک و خون کشیده شد، امام خمینی پیامی که به تعبیر ایشان "غمنامه" بود صادر کردند.بخشى از متن این پیام بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.
مردکی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند!! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است!! مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشور، احدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده!! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!! من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاکمه می خواهد بکشد.
خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت که فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد. تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند. از مجلسی که دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست.
اکنون بعد از آن همه کشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لکه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند، غافل از آن که با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.
من اکنون که مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفسها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد.
با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد کرد. «اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ» اهالی معظم و عزیز آذربایجان - ایدهم الله تعالی - بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند.
پيام اميدوار كننده امام خطاب به مردم هوشيار تبريز، آنچنان تأثيرى گذاشت كه روزها و ماه هاى بعداز آن همه مردم يكى شدند و تا روز پيروزى نهضت از پا ننشستند. چرا كه از نسل سردار ملى و شهيد خيابانى بودند، از نسل بزرگانى كه براى صيانت ار كشور و دين و آزادگى بپا خواستند، و بعضاً بر شانه هاى مردم بازگشتند، بر شانه هاى صبور مردم تشييع شدند، گرچه از هق هقى جگرسوز لرزيدند، اما خم نشدند. يك روز از روزهاى خدا كه مردم در بستر زمان جارى و نام و ياد شهيدان خود را كوچه به كوچه زمزمه مى كرد، شاعرى همراه با مردم دل خود را سرود،وشاعر شهريار شدو در حنجرهٰ همگان خانه كرد:
جوانه هاى شهيدان شكوفه زارانند به اين خزان زدگى سرگل بهارانند
به نونهالى اگر شاخ و برگهاست لطيف ستبر ساقه و از ريشه استوارانند
به باغبانى اينان سرى فرود آريد كه شاخصند و برومند شاخسارانند
تبريز و آذربايجان از كهن پيشينه ترين كانونهاى تشيع در تبريز و جهان بوده و هستند. خواستگاه فرزانگانى چون علامه امينى، علامه طباطبايى، علامه جعفرى و...هم از اين روى عشق و ارادت به خاندان عصمت و طهارت در اين سامان نمودى صدچندان دارد.از تبريز و مراغه تا اردبيل و مغان واز خوى تا اروميهبر جاى جاى آدربايجان مِهر اهلبيت پرتو افكنده است، و قيام ٢٩ بهمن تبريز در اين پيشينه ريشه داشت.پس از طلوع فجر زرين پيروزى نيز، تبريز هرگز بيرق انقلاب اسلامى را از كف ننهاد، و هرچند برخى از پيغامگزاران نهضت همچون آيت الله قاضى طباطبايى و آيت الله مدنى سر در سجدهٰ خون نهادند، اما بيرق عاشورا هيچگاه از پاى نيفتاد و در سالهاى دفاع مقدس به دست سترگ سردارانى چون شهيدان باكرى، ياغچيان و آذرابادى و ديگر عاشورائيان بر فراز چكادهاى فتح برافراشته شد.
مردم اين سامان را با ولايت و رهبرى ميثاقى استوار و گسست ناپذير است. اگر تبريز عشق به امام خمينى را در جريان انقلاب اسلامى و به ويژه در قيام ٢٩بهمن ١٣٥٦ و سالهاى دفاع مقدس به اثبات رساند، اينك همه ساله در سالگرد آن حماسه باشكوه در روز ٢٩ بهمن به حضور مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى شرفياب مى شوند و شيفتگى خويش را به مقام والاى ولايت مى نمايانند.
نظر شما