یاسوج/خبرگزاری شبستان:
در این نوشتار سعی شده که بیان شود که به نظر اسلام وقف یکی از عوامل بسیار مهم برای فقر زدائی در دین مقدس معرفی و حتی یکی از موارد مهم ذخائر آینده مستضعفین معرفی شده است. زیرا قرآن تأکید بسیار نموده که «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» (۱)یعنی: (در انجام نيكىها و دورى از ناپاكی ها يكديگر را يارى دهيد، و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد).
همچنین در این نوشته بیان شده که وقف و موقوفات جزء بهترین باقیات الصالحات شمرده شده و در پایان برخی از موقوفاتی که رائج بوده و هست بیان کرده است.
کلید واژه:
وقف، فقر، باقیات الصالحات، مصرف موقوفات، آتش دوزخ
مقدمه :
مسأله وقف یکی از مهم ترین مسئله های مورد تأکید اسلام است. حتی برای جذب ثروت برای نیازمندان، یکی از راهکارهای مهم دین ما همان وقف و یا موقوفات است؛ به طور کلی می توان وقف را از مهم ترین شاخه ها و زیر مجموعه های انفاق دانست.
انفاق یا به صورت خیریات و یا از طریق افراد اشخاص نیکو کار در جامعه قابل توزیع است.
فقهای بزرگ اسلام در مورد تقسیم وقف می فرمایند: وقف بر دو قسم است:
الف ) وقف عام ب) وقف خاص. در وقف خاص منافع يك مال به عده مخصوصى اختصاص داده می شود (مانند فرزندان واقف)، ولى در وقف عامِ كه اكثر موارد وقف را تشكيل می دهد- عين موقوفه به عموم يا بخش عظيمى از اجتماع تعلّق پيدا كرده و جزو اموال عمومى می شود.
علامه مصباح یزدی در کتاب خود در این زمینه می فرماید: تشويق اسلام به مسأله وقف، و اقدام پيشوايان بزرگ به آن، سبب شده بخش قابل توجّهى از اموال از شكل خصوصى درآمده و رنگ عمومى به خود گيرد و در خدمت تودههاى عظيم اجتماع به كار افتد، كه اين خود گام ديگرى براى توزيع عادلانه ثروت محسوب مى گردد .
از نظر اسلام، مالكيّت «واقعى و مطلق» مخصوص خداست و مالكيّت او نسبت به همه چيز و همه موجودات در پهنه جهان هستى، مالكيّت حقيقى است و جنبه «تكوينى» دارد، نه قراردادى و قانونى و تشريعى چرا كه او آفريدگار همه چيز و مدير و مدبّر آنهاست.
«لَّهُ مَا فِى السَّمَاواتِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ» (۲) یعنی: آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست.بنابراين مالكيّت ديگران بايد با اجازه و فرمان خدا و طبق قوانين او صورت گيرد.
اسلام مالكيّت شخصى را محترم شناخته و هركس را مالك دسترنج خود می داند، و كار را پايه مالكيّت می شناسد. اين يك قانون طبيعى است كه اسلام آن را امضا كرده، چرا كه هركس مالك طبيعى خود و نيروهاى خويش است. دسترنج و فرآورده هاى هركس در واقع تبلورى از نيروهاى وجودى او محسوب می شود، بنابراين همان طور كه انسان مالك خود و نيروهاى خويش بوده، مالك كار و دسترنج خود نيز هست. (۳)
تأکید اسلام بر امر صدقات جاریه و موقوفات
در روایاتی هم که از ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده خیلی به این واژه مهم اهتمام ورزیده اند و حتی یکی از راهکارهای مهم برای فقر زدائی شمرده شده است.
به طور نمونه این روایت را نقل می کنیم که واقدى از محمد بن بشر بن حميد، از پدرش نقل می كند كه می گفته است که عمر بن عبد العزيز به هنگامى كه خليفه بود در خناصرة (که شهرکی در نواحی حلب می باشد)شنيدم كه می گفت در مدينه و در حضور مردم از پير مردان مهاجران و انصار شنيدم كه می گفتند نخلستان هاى هفت گانه رسول خدا كه وقف بر مسلمانان است از اموال مخيريق بوده و مخيريق وصيت كرده بود كه اگر كشته شدم اموال من از رسول خدا خواهد بود كه در راه خدا مصرف فرمايد.
مخيريق در جنگ احد كشته شد و پيامبر (ص) فرمود: مخيريق بهترين يهودى است. گويد، آن گاه عمر بن عبد العزيز دستور داد از خرماهاى آن نخلستانها بياورند و طبقى خرما آوردند، گفت ابوبكر بن حزم براى من نوشته كه اين خرما محصول همان درختى است كه در روزگار پيامبر (ص) هم بوده و پيامبر هم از خرماى آن تناول فرموده است.
گويد، گفتم: اى اميرالمؤمنين اين خرما را ميان ما تقسيم كند و تقسيم كرد و به هر يك از ما ۹ خرما رسيد. عمر بن عبدالعزيز می گفت: به هنگام فرماندارى مدينه به اين نخلستان رفته و از خرماى همين درخت خورده ام و هيچ خرمايى به آن عطر و شيرينى نديده ام. (۴) در کتاب المغازی داستانی نقل شده که فقط به شاهد آن اکتفا می کنیم که چون پيامبر (ص) كنار چاه همّ رسيد، مسلمانان گفتند: اى رسول خدا آيا اين چاه را مصادره نمی كنيد؟ فرمودند: خير، ولى يك نفر اين چاه را بخرد و بهاى آن صدقه داده شود.
طلحة بن عبيد الله آن را خريد و وقف كرد.(۵)و یا مرحوم کلینی در کافی از نقل پبامبر اکرم( ص) می فرماید: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ مِيتَةَ السَّوْءِ عَنِ الْإِنْسَانِ» (۶) یعنی : صدقه بد مردن را دفع مي كند.
اگر بگوئیم که انفاق نمودن هم در حقیقت همان صدقات جاریه باشد، به دلیل اینکه انفاق یک لفظ عام است که شامل همه امور می شود، می توانیم این حکایتی که استاد قرائتی بیان داشتند را شاهد خوبی برای بحث قرار دهیم. استاد قرائتی داستانی را در سلسله گفتارهایشان در رسانه ملی بیان کرده اند که در «بشاگرد» که در ایام جنگ تحمیلی منطقهاي واقعاً محروم بود. از آنجا پيرزني براي جبهه يك بزغاله آورده، هر كاري كردند كه از او بزغاله را نگيرند، گريه كرده و گفته: چرا از من نمي گيريد. مگر من چه هستم؟ دلم ميخواهد به جبهه بدهم. آن وقت کسي که ماهي فلان قدر درآمد دارد، کمک نمي کند. كسي كه تمام هستي اش يك بزغاله است، بزغالهاش را براي جبهه مي دهد. (۷)
وقف راهکاری مناسب در زدودن فقر و بی عدالتی
يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پيشرفت هاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده نيز با آن مواجه بوده، مشكل فاصله طبقاتى است به اين معنى كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد.
عده اى آن قدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده ديگرى از فقر و تهيدستى رنج برند، به طورى كه تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا، مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد.
بديهى است جامعه اى كه قسمتى از آن بر پايه غناء و ثروت و بخش مهم ديگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسيد.
در چنين جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبينى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتنابناپذير است. گر چه در گذشته اين اختلاف در جوامع انسانى بوده، ولى بايد گفت متاسفانه در زمان ما اين فاصله طبقاتى به مراتب بيشتر و خطرناك تر شده است، زيرا از يك سو، درهاى كمك هاى انسانى و تعاون به معنى حقيقى، به روى مردم بسته شدهَ .
«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»(۸)یعنی: (در انجام نيكی ها و دورى از ناپاكی ها يكديگر را يارى دهيد، و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد). و رباخوارى كه يكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكل هاى مختلف به روى آنها باز است.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»(۹) یعنی: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و آنچه را از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها كنيد، اگر ايمان داريد پيدايش كمونيسم و مانند آن و خونريزي ها و جنگ هاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخير اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ريشه اقتصادى مايه می گيرد و عكس العمل محروميت اكثريت جوامع انسانى است، گواه اين حقيقت است. (۱۰).
با اين كه دانشمندان و مكتب هاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل اين مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند، كمونيسم از راه الغاى مالكيت فردى و سرمايه دارى از راه گرفتن ماليات هاى سنگين و تشكيل مؤسسات عام المنفعه (كه به تشريفات بيشتر شبيه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقيقت اين است كه هيچكدام نتوانسته اند گام مؤثرى در اين راه بر دارند، زيرا حل اين مشكل با روح مادي گرى كه بر جهان حكومت می كند ممكن نيست.
با دقت در آيات قرآن مجيد آشكار می شود كه يكى از اهداف اسلام اين است كه اختلافات غير عادلانه اى كه در اثر بی عدالتي هاى اجتماعى در ميان طبقه غنى و ضعيف پيدا می شود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نمی توانند نيازمندي هاى زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند.
اسلام براى رسيدن به اين هدف برنامه وسيعى در نظر گرفته است- تحريم رباخوارى به طور مطلق و وجوب پرداخت ماليات هاى اسلامى از قبيل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشويق به انفاق، وقف و قرض الحسنه و كمك هاى مختلف مالى قسمتى از اين برنامه را تشكيل می دهد و از همه مهمتر، زنده كردن روح ايمان و برادرى انسانى در ميان مسلمانان است.
واقف ، معامله با خدا می کند
«أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (۱۱)
یعنی : آيا ندانستند كه تنها خداوند از بندگانش توبه را می پذيرد و صدقات را می گيرد و اينكه خداوند، بسيار توبه پذير و مهربان است.
این آیه شریفه این گفتار را بیان می کند که صدقات و زكاتى كه به پيامبر و امام داده می شود، در حقيقت گيرنده اش خداوند است، چون پيامبر به فرمان خدا زكات می گيرد، در حقيقت خدا زكات گيرنده است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: صدقه در دست فقير قرار نمی گيرد، مگر آنكه در دست خدا قرار گيرد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود. (۱۲) از امام صادق( عليه السلام) سؤال شد كه آيا گرفتن زكات مخصوص پيامبر است يا بعد از آن حضرت نيز ادامه دارد؟ حضرت فرمودند: آرى، ادامه دارد. (۱۳)
و باز در جای دیگری قرآن صدقات جاریه و بخشش را دارای اجر عظیم یعنی پاداشی بسیار بزرگ یاد نموده که می فرماید: «......... وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً»(۱۴) یعنی : .......... و مردان انفاقگر و زنان انفاقگر، و مردان روزه دار و زنان روزه دار و مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه خدا را بسيار ياد می كنند و زنانى كه بسيار به ياد خدا هستند، خداوند براى (همه ى) آنان آمرزش و پاداشى گرانقدر و بزرگ آماده كرده است.
موقوفات باید در جای خود مصرف شود
در بسیاری از موارد متاسفانه توجیه کردن کارها، جزء اصول افعال روزمره ما است. شاید گاهی اوقات، مصارف انفاقات ما در جای خاص آن نباشد. البته ناگفته پیداست که در سال های اخیر متولیان موقوفات و موسسات خیریه به این امر اهتمام جدی بسته اند.
قرآن کریم در این مورد می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»(۱۵) یعنی : اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعيّت خود،) اموال مردم را به ناحق می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند و كسانى كه طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی كنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده.
برخی از مفسرین ذیل آیه شریفه که فرمود: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (۱۶)بیان نموده اند که: كسانى كه متولّى موقوفات هستند و آنها را در مسير اهداف وقف شده مصرف نمی كنند، از مصاديق اين آيه هستند.(۱۷)
ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزى هاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان می خواند و می گفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوزى را شامل می شود. (۱۸)
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: در چه مقدار مال، زكات واجب می شود؟ حضرت فرمود: زكات ظاهر يا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زكات ظاهر بيان نموده و آن گاه در بيان زكات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخيك بما هو احوج اليه منك» آنچه را برادر دينیات به آن نيازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجيح دهید.(۱۹)
در روايتى ديگر، آن حضرت می فرمايد: «انّما اعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حيث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتكنِزوها» خداوند اين مال هاى اضافى را به شما عطا كرد تا در مسير رضاى او خرج كنيد، نه آنكه احتكار و گنج كنيد. (۲۰)
وقف، راه نجات از آتش دوزخ
حضرت على (عليه السلام) آن گاه كه اموالى را در راه خدا وقف می كردند، در وقفنامه ى خود می نوشتند: اين اموال را وقف كردم، تا بدين وسيله از آتش دوزخ در امان باشم و آتش دوزخ نيز از من دور باشد.(۲۱)و یا و از جمله انفاقه اى گرانبار اميرالمؤمنين «ع» به مردم نيازمند و كمك رسانى به آنان چنين است كه در منابع حديث و تاريخ آمده است اینکه: درآمد على «ع» چهل هزار دينار بود، او همه را صدقه قرار داد (و وقف كرد) و شمشيرش را فروخت و فرمود: «لو كان عندي عشاء ما بعته» (۱) اگر خوراك شام را می داشتم آن را نمی فروختم». و از غفلت است كه اين موضوع با عنوان «كثرة مال اميرالمؤمنين فراوانى مال اميرالمؤمنين» ياد شود، يا بگويند كه آن امام مال فراوان داشته است، كه در آن صورت براى اشخاص بی اطلّاع اين توهّم پيش آيد، كه او اين اموال را براى خود نگاه می داشت و آنها را معيشت و رفاه گرايى خود و نزديكانش می كرد و اين امر دستاويزى فراهم سازد براى نيكو جلوه دادن تكاثر و ثروتمندى، به توسّط شياطين متكاثر يا فريب خوردگان نيرنگ هاى آنان و اين نارواست و حق آن است كه گفته شود: «انفاق گرانبار اميرالمؤمنين» يا «زهد بسيار او» يا «فقر اختيارى او» يا «اهتمام شديد او به بىنياز كردن مردم و زدودن فقر از اجتماع» و نظاير اينها.
آن مال چگونه می تواند عنوان مالدارى وافر داشته باشد، در صورتى كه دارنده آن شمشيرش را می فروشد و می گويد: «اگر خوراك شام را می داشتم آن را نمی فروختم»؟ پس اميرالمؤمنين «ع» مال را براى انفاق به دست می آورد نه براى نگاه داشتن و ذخيره كردن و بهره مند شدن.(۲۲)
ياد معاد از ويژگى هاى بندگان خاصّ خداست. «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ» (۲۳) بندگان خاصّ خداوند، بيش از آنكه طمع بهشت داشته باشند، از آتش دوزخ خوف دارند.
«يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ» (۲۴)در ذیل این آیه شریفه که می فرماید: «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» (۲۵) یعنی : آن چه را از پيش فرستاده اند و آثارشان را می نويسيم. فرموده اند: نه فقط اعمال، بلكه همه آثار آن نيز ثبت می شود و در حساب قيامت لحاظ می شوند. خواه آثار خير نظير وقف و صدقه جاريه و آموختن علم به مردم و يا آثار شرّ مثل تأسيس مراكز فحشا(۲۶)
وقف، مصداق باقیات الصالحات
در خصال از امام صادق (ع) روايت آورده كه فرمود: انسان بعد از مردنش ديگر هيچ أجر و ثوابى دنبالش نمی آيد، مگر از چند راه: يكى اينكه در زندگيش صدقه اى پايدار تاسيس كرده باشد كه تا روز قيامت ثواب آن عايد وى می شود. دوم صدقه اى كه به صورت وقف در آورده باشد كه ديگر ورث هاش آن را به ارث نبرند. سوم سنت هدايتى كه باب كرده باشد و بعد از مرگش مردم به آن سنت عمل كنند و راه درست را بروند و چهارم فرزند صالحى كه بعد از مردن خود او براى پدر استغفار كن (۲۷).
همچنین در ثواب الاعمال ذیل روایتی مفصل پیامبر اکرم (ص) فرمودند که: هر كس چاهى براى آب حفر كند تا به آب رسد و آن را بر مسلمانان ببخشد و يا وقف آنها كند براى او همانند هر كه از آن آب وضو گيرد و نماز بخواند ثواب باشد، و نيز بشماره موى بدن هر انسان يا چهار پا يا درنده و يا پرنده اى كه از آن استفاده كرده و مي كند براى او ثواب آزاد نمودن هزار بنده باشد و در روز قيامت بعدد ستارگان آسمان مردمى بشفاعت او بر حوض قدس وارد شوند، عرض كرديم يا رسول اللَّه حوض قدس كدام است؟ سه بار فرمود حوضى كه مخصوص من است . (۲۸)باز آن حضرت فرمودند که : هر كس چاهى براى آب حفر كند تا به آب رسد و آن را بر مسلمانان ببخشد و يا وقف آنها كند براى او همانند هر كه از آن آب وضو گيرد و نماز بخواند ثواب باشد، و نيز بشماره موى بدن هر انسان يا چهار پا يا درنده و يا پرنده اى كه از آن استفاده كرده و مي كند براى او ثواب آزاد نمودن هزار بنده باشد، و در روز قيامت بعدد ستارگان آسمان مردمى بشفاعت او بر حوض قدس وارد شوند، عرض كرديم يا رسول اللَّه حوض قدس كدام است؟ سه بار آن حضرت فرمودند حوضى كه مخصوص من است. (۲۹)حتی از نظر اهل البیت (علیهم السلام) اینکه موقوفات جزء بهترین باقیات الصالحات است .
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که: حضرت علی (علیه السلام) خانه خود را در مدینه وقف نمود.(۳۰)
همچنین مرحوم علامه مجلسی چندین حدیث در مورد موقوفات پیامبر اکرم نقل نموده که هفت زمین حصار دار (اعم از باغات و غلات) که یکی از آنها باغ فدک بود که وقف حضرت فاطمه و فرزندان آن حضرت نمودند.(۳۱)و باز هم در این مورد صاحب مستدرک الوسائل نقل نموده که امام حسین (علیه السلام) نواحی قبرش را از نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار خرید و وقف کرد برای زوارش که از آنها تا سه روز پذیرائی شود. (۳۲)
چند روش مصرف موقوفات
به طور کلی از منطق اسلام چنین استنباط می شود که در هر فعل و عملی که موجب به تعبیر قرآن کریم باقیات الصالحات شود، می توان وقف نمود .
کتاب آسمانی ما قرآن کریم در سوره مریم می فرماید :« ...... وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا» (۳۳)یعنی : ......و نيكی هاى ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجامتر است که در اینجا به برخی از نمونه های وقف که از مهم ترین موقوفات ماندگار است را یادآور می شویم:
الف) وقف بر کارهای خیر
استاد قرائتی این داستان را از عمویش نقل نموده که حضرت آیت الله بروجردی می فرمودند: روزگاری که در اصفهان درس می خواندم، پدرم ماهی ۳ تومان به حواله یکی از بازرگانان اصفهان برایم می فرستاد. من چون پیش از ظهر و بعد از ظهر به درس و بحث مشغول بودم، اول ظهر برای گرفتن پول نزد آن حاجی می رفتم و می دیدم که کاسه گلینی پر از دوغ در پیش خود نهاده و می خورد و من هم با تعجب به او می نگریستم که با این ثروت هنگفت چرا چنین بر خود سخت می گیرد، اما چیزی نمی گفتم.
یک سالی یکی از پل های بین راه اصفهان را آب برد، در آن روزها هزینه ساخت آن پل را ۳۰ هزار تومان تخمین زده بودند، طبق معمول تنی چند به دوره افتادند و به سر وقت این و آن رفتند و مأیوسانه سری هم به حاجی زدند. حاجی پرسید خرج آن چقدر است؟ گفتند ۳۰ هزار تومان. گفت: تمام خرج با من، و او تمام هزینه را متقبل شد.
هر چند این جوان مردی از چنین شخصی شگفت انگیز به نظر می رسید ولی از آن شگفت تر قسمت بعدی داستان است که مرحوم بروجردی فرمودند: ماه دیگر برای گرفتن مقرری به نزد آن حاجی رفتم، مرا کنار کشید و گفت : آقا سید من می دیدم به نان و دوغ خوردن من با تعجب نگاه می کنی حالا از تو می پرسم که من عمری بر خود سخت بگیرم و بندگان خدا از پول من آسایش یابند بهتر است یا خوب بخورم و بپوشم و احیاناً را هم در کار خیر مصرف کنم؟(۳۴)
ب) وقف بر کتاب و کتابخانه
وقف کتاب و کتابخانه و یا اماکنی که عام المنفعه است که یک وقف معنوی باشد که باعث تعالی و رشد جامعه و فرد می شود. حتی بسیاری از بزرگان و علماء قدیم از چنین کتابخانه هایی بهره ها و استفاده های شایان و زیادی می نمودند.
ج) وقف بر جلسات روضه خوانی اهل البیت (علیهم السلام)
شاید بهترین نوع از موقوفات، این نوع از وقف است چون جزء برترین تعظیم شعائر نیز است. شاهد بر مدعا دلیل قرآنی است که می فرماید: «ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (۳۵)یعنی : اين است (دستورات خداوند دربارهى حج) و هر كس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس اين از تقواى دلهاست.
د) وقف بر ساختمان هائی نظیر( مسجد، درمانگاه، حوزه های علمیه، اماکن مقدسه و اعتاب ،حسینیه) و تعمیر آن
خوشبختانه این گونه از وقف در کشور بزرگ ایران اسلامی بسیار رواج پیدا کرده، البته کافی هم نیست و باید متولیان وقف و واقفان بیشتر در این مورد همت داشته باشند.
از امام صادق عليه السلام نقل است که فرمودند: «مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً» یعنی : و هر كس كه جانى را زنده كند، گويى چنان است كه همه مردمان را زنده كرده باشد. (۳۶)
پي نوشت ها:
۱ . (المائدة،آيه۲ )
۲ . (البقرة ، آيه ۱۱)
۳ . (اسلام در يك نگاه، ص ۸۹)
۴ . (طبقات كبرى ،ج۱،ص:۴۷۲)
۵ . ( ترجمه مغازى واقدى ،ص۴۱۵)
۶ . (كافى، ج۴، ص۵)
۷ . (سخنرانی محسن قرائتی، اسفند ماه ۱۳۶۴)
۸ . (المائدة،آيه۲ )
۹ . ( البقرة،آيه ۲۷۸)
۱۰ . (تفسير نمونه، ج۲، ۳۱۶)
۱۱ . (التوبة ، آيه ۱۰۴)
۱۲ . (تفسير برهان ، ذیل آیه شریفه)
۱۳ . (تفسير نور الثقلين، ذیل آیه شریفه)
۱۴ . (أحزاب ، آيه ۳۵)
۱۵ . (التوبة ، آيه ۳۴)
۱۶ . (التوبة ، آيه ۳۴)
۱۷ . ( تفسير نور، ج۵، ص: ۵۵)
۱۸ . ( تفسير نور، ج۵، ص: ۵۵)
۱۹ . ( تفسير صافی، ذیل آیه شریفه)
۲۰ . ( تفسير صافی، ذیل آیه شریفه)
۲۱ . ( صافى، ج ۲، ص ۱۰۴)
۲۲ . ( الحياة با ترجمه احمد آرام، ج۳، ص: ۳۰۵)
۲۳ . (الفرقان ، آیه ۶۵)
۲۴ . (الفرقان ، آیه ۶۵)
۲۵ . (يس ، آيه ۱)
۲۶ . ( تفسير نور، ج۹، ص ۵۲۷)
۲۷ . (خصال، ج ۱، ص ۱۵۱، ح ۱۸۴)
۲۸ . (ثواب الاعمال.ترجمه غفارى ، ۶۷۸)
۲۹ . (ثواب الاعمال.ترجمه غفارى ، ۶۷۸)
۳۰ . ( من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۲۴۸)
۳۱ . (بحار الانوار،ج۲۲،ص۲۹۷)
۳۲ . (مستدرک الوسائل،ج ۱۰،ص۳۲۱)
۳۳ . (مريم ، آيه ۷)
۳۴ . ( توشه تبلیغ، بحث وقف)
۳۵ . (حج ، آيه ۳۲)
۳۶ . (احتجاج،ترجمه جعفرى ، ج۱ ، ۵۶۰ )
منابع
۱ . قرآن كريم.
۲ . ابن ابى الحديد، عبدالحميد بن حميداله; شرح نهج البلاغه، بيروت، موسسه اعلمى، ۱۴۱۵هـ.ق، چاپ يكم.
۳ . حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه، قم، موسسة آل البيت(ع)، ۱۴۰۵هـ . ق ، چاپ دوم.
۴ . حويزى، عبد على بن جمعه،تفسير نور الثقلين، قم، اسماعيليان، ۱۴۱۵، چاپ چهارم.
۵ . طباطبايى، محمدحسين; الميزان، بيروت، موسسه اعلمى، ۱۴۱۱ هـ . ق ، چاپ يكم.
۶ . مکارم شیرازی،ناصر، اسلام در يك نگاه، تهران،دار الکتب الاسلامیه،چ ۱،۱۳۸۸
۷ . مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،چ اول،تهران،دار الکتب الاسلامیه،۱۳۷۴ ش
۸ . ملا محسن كاشاني، فيض، تفسير صافي، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات،بی تا،
۹ . قرائتی،محسن،تفسیر نور،مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ ۱۱،تهران،۱۳۸۳ش
۱۰ . مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،چ اول،تهران،دار الکتب الاسلامیه،۱۳۷۴ ش
۱۱ . کلینی،ثقه الاسلام،ترجمه اصول کافی،چ اول،حاج سید جواد مصطفوی،تهران،اسلامیه،۱۳۷۷
۱۲ . شيخ صدوق: ثواب الاعمال، تحقيق علي اكبر غفاري، كتابفروشي صدوق، تهران،۱۳۹۲ ق.
۱۳ . حكيمي، محمدرضا، محمد و علي، الحياه، ترجمه احمد آرام،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،چ مکرر،۱۳۸۰ش.
۱۴ . شیخ صدوق ،خصال ، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۳ ه.ق، قم، ایران
۱۵ . نوري الطبرسي، حاج ميرزا حسين، مستدرک الوسائل ،بیروت،موسسه آل البیت،چ ۱،۱۴۰۸
۱۶ . ابن سعد، محمد بن سع، طبقات، بيروت، دارصادر، بى تا، چاپ يكم.
۱۷ . طبرسى، احمد بن على، احتجاج، تهران، انتشارات منير، ۱۳۷۸، چاپ يكم
۱۸ . شيخ صدوق: خصال، كتابفروشي صدوق،بی جا، تهران،۱۳۹۲ ق.
۱۹ –قرائتی، محسن، ره توشه تبلیغ، نرم افزار
۲۰ . قرائتی، محسن، سایت درسهائی از قرآن
نظر شما