خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن ایام ولادت امام رضا(ع) موسوم به دهه کرامت با حجت الاسلام والمسلمین «ابراهیم بهاری»، استاد حوزه درباره سیاست علمی فرهنگی امام رضا(ع) گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
ورود امام رضا(ع) به ایران و ولایت عهدی اجباری که مامون مسبب آن بود، چه رویکردی از سیاست بود؟ به بیان دیگر آیا می توان آن را از جنس نرمش قهرمانانه امام حسن(ع) و قیامی دانست که حضرت سیدالشهدا(ع) بنابر شرایط موجود جامعه انجام دادند؟
ببینید، مباحث و جریانات مربوط به امامت، یک مسیر کاملا تعریف شده و حساب شده ای را طی می کند، از آن ابتدایی که امیرالمومنین امام علی(ع) این بار مسئولیت روی دوش شان بود تا وجود مبارک حضرت حجت(عج)، در واقع یک فرآیند حساب شده ای با توجه به فهم جامعه، اتفاقات سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی جامعه وجود دارد که بر همان اساس ائمه(ع) عمل می کنند. برای مثال اگر جامعه، ولایت حضرت امیر(ع) را پذیرفته بود حوادث مربوط به 25 سال خانه نشینی آن حضرت(ع) رخ نمی داد و حکومت در مسیر دیگری قرار می گرفت.
همچنین اگر مردم بعد از واقعه شهادت حضرت امیر(ع)، جریان جنگ با معاویه را می پذیرفتند و در کنار امام مجتبی(ع) می ایستادند، امام(ع) قطعا تن به این صلح نمی داد، جامعه کوتاهی کرد و امام(ع) با توجه به فهم جامعه و وضعیتی که وجود داشت، مجبور شدند برای حفظ کلیت اسلام، در اصل با شخصی مثل معاویه کنار بیایند و البته نَه این کنار آمدن به معنای تایید مواضع معاویه باشد، هرگز چنین نشد بلکه یک مفادی مشخص و مسایلی پذیرفته شد.
در واقع با آن جریاناتی که معاویه در سپاه امام حسن(ع) ایجاد می کند و خود مردم به دلیل عدم آگاهی، فریب این حرکات معاویه را می خورند، امام به این مساله تن می دهد و اگر بخواهیم نگاهی به اصل ماجرا داشته باشیم واقعه ای که در جریان صلح رخ داد، آتش بس میان امام و معاویه است اما این آتش بس از سوی معاویه زیر پا گذاشته شد؛ ظاهرا روز دوشنبه این صلح نامه امضا شده است اما معاویه روز جمعه وارد کوفه شد و در خطبه های نماز نسبت به ساحت مقدس حضرت امیر(ع) جسارت می کند حال آنکه در متن آمده بود که چنین رویه ای از سوی معاویه کنار گذاشته شود، همان زمان امام حسن(ع) برخاستند و فرمودند: مردم اگر مرا یاری کنید همین الان با این مرد می جنگم، اما به اندازه ای فهم جامعه پایین بود که امام را تنها گذاشتند و کسی لبیک نگفت.
در واقع جنگ هایی که قبل از جریان صلح اتفاق افتاده بود و در پی آن جنگ روانی که معاویه به راه انداخت سبب شد تا فتنه هایی در جامعه ایجاد شود و امام مجبور به این صلح شد. اما همین که معاویه به درک واصل می شود یک شخصی مثل امام حسین(ع)، لحظه ای درنگ نمی کند که در مقابل یک جرثومه فسادی چون یزید قیام کند و به دنبال یک روزنه امید می گردد و همین که مردم کوفه سیدالشهدا(ع) را دعوت می کنند حضرت به همین روزنه امید هم اتکا می کند اما در پی ماجراهایی که اتفاق افتاد و رویکرد کوفیان، جریان جانسوز کربلا به وقوع می پیوندد.
تا پایان بنی امیه، تقریبا تسلط روانی و فکری آنان بر جامعه هست تا بنی امیه به وسیله بنی عباس از بین رفت و امام باقر(ع) وارد صحنه شدند، اما در دوران امام صادق(ع) این وضعیت و زمینه فراهم تر بود و بالغ بر چند هزار نفر در مکتب علمی فرهنگی حضرت(ع) تربیت شدند.
بنابر این، می خواهم بگویم شرایط بود که نوع برخورد اهل بیت(ع) را مشخص می کرد، اما در زمان امام موسی کاظم(ع) خفقان شدیدی حاکم بود، در دوره های بعد نیز چنین وضعیتی وجود داشت و اصلا جامعه به آن کمال نرسیده بود که حتی قیام نظامی انجام شود. برای مثال زمان حضور امام رضا(ع) در ایران و حکومت مامون، با وجودی که عنوان ولایت عهدی از سوی مامون به حضرت(ع) داده شد اما شرایط پیچیده بود، مامون در واقع دو لباس به تن داشت، یک لباس ایرانی گری و دیگری لباس تشیع، در نتیجه همه او را محب اهل بیت(ع) و رواج دهنده تشیع می دانستند و به همین دلیل حتی عباسیان با فکر او مخالف بودند که بعدها افرادی همچون حسن بن هارون و ابراهیم بن هارون آمدند و عباسیان را آرام کردند و گفتند این ظاهر ماجرا است.
مامون از چه طریقی سعی داشت که جریان جامعه را به نفع خود بازگرداند؟
او از بُعد علمی و احساسی سکان جامعه را به دست گرفت هر چند که با این وجود هم به موفقیت نرسید، مامون پدر خود هارون را به عنوان کسی که مزار حضرت امیر(ع) را پیدا و ترمیم کرده بود، معرفی می کند.
در واقع برای آنکه محدوده حکومت خود را گسترش دهد دست به این اقدام زد، اما در مقابل امام رضا(ع) رفتار حساب شده ای را مقابل مامون اتخاذ کرد. رفتار ثامن الحجج(ع) شبیه به رفتار امام حسن(ع) نیست. اینجا دیگر مقطعی برای نرمش قهرمانانه از جنس رویکرد امام حسن(ع) نبود تا مجبور شوند برای حفظ اصالت دین سکوت کنند، وجود مبارک امام رضا(ع) در مسیر علمی مبازره می کنند و در جامعه روشنگری ایجاد می کنند.
مصادیقی از این نوع ازم واجهه امام(ع) را بیان کنید.
همین که امام رضا(ع) به برادران خود سفارش می کنند که درگیری نظامی ایجاد نکنید، نشان از این مساله دارد. اینکه در دوره های بعد هم می بینیم که امام جواد(ع) نیز به فرزندان موسی بن جعفر می فرماید که داغ و غصه ما را زیاد نکنید و این نزاع ها و جنگ ها را تعطیل کنید و فهم علمی جامعه را بالا ببرید. می توان گفت که امام رضا(ع) از بعد فکری و علمی وارد عمل شد تا جامعه را برای فهم ابعاد مختلف ولی و ولایت آماده کند.
این شاید چیزی است که امروز در جامعه ما نیز رخ می دهد، جامعه امروز ما شاید شبیه به دوره امام رضا(ع) باشد، امروز جامعه نیاز به جهاد علمی دارد تا فهم جامعه اسلامی بالا برود. اگر اتحادی در دوره امام رضا(ع) در جامعه ایجاد می شود به دلیل آگاهی بخشی هایی است که حضرت ایجاد می کنند.
جامعه در دوره امام رضا(ع) از هر جهت آماده شده بود و این آمادگی حاصل و خروجی کار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود. همین رویه سبب شد تا امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در سنین پایین در جامعه پذیرفته شدند تا به امام عصر(ع) که ایشان نیز در کودکی به امامت رسیدند هرچند که به دلیل شرایط از نظرها غایب شدند اما اصل ولایت فقیه کاملا جا می افتد و این مساله که مردم در تمامی بلاد اسلامی به این مساله یقین یابند که باید به جانشینان امام مراجعه کنند مانند حضرت عبدالعظیم الحسنی که امام هادی(ع) در مورد او سفارش کرده اند، امام هادی(ع) در مورد عبدالعظیم حسنی(ع) به یکی از اهالی ری می فرماید: «أمّا إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکم لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ » (بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (ع) را زیارت کرده باشد).
امام(ع) این سخن را در مورد دیگران نمی گوید چراکه حضرت عبدالعظیم(ع) از نظر علمی رشد کرده است. ایشان ولایت پذیری و فهم ولایت در جامعه را جا می اندازد.
نظر شما