بازی با احساسات بازماندگان قربانیان سد آغچه/حقیقت پشت در نیست، باید آن را یافت

غرق شدن سه عضو از یک خانواده دردناک است ولی انتشار شایعه و تکذیب آن، که آبروی خانواده ای را به بازی می گیرد، دردناک‌تر است. افزایش سواد رسانه ای می تواند نقش شبکه های اجتماعی که منبع نفوذ جنگ نرم شده است، را به صورتی مثبت در اختیار مردم قرار دهد.

 خبرگزاری شبستان - بوئین میاندشت: خبر تاسف آوری که از غرق شدن سه عضو یک خانواده در سد روستای آغچه رسانه ای شد و مورد توجه قرار گرفت و چندی بعد علت غرق شدن را در کانالی از زبان مدیر شبکه بهداشت و درمان این شهرستان، آن را خودکشی پدر و غرق کردن بیرحمانه دو فرزند در این سد شایعه کرد و برای اطمینان بیشتر از عبارات «اطرافیان مغروق را با شواهد و قرائن» مطرح کرد.

 

یک روز بعد، روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان متنی را در کانالهای مجازی شهرستان منتشر می نماید که ضمن تکذیب مصاحبه، نکته ای قابل تامل ذکر کرد: اظهار نظر در اینگونه موضوعات در حیطه وظایف شبکه بهداشت و درمان نبوده و باید از سوی مراجع قضایی و انتظامی صورت گیرد.

 

متن کانال به همین سادگی با آبروی یک خانواده بازی کرد، امری که با تکذیب آن نیز به سختی به جوی بازگردد و نکته‌ای که بیان علت حادثه کار شبکه بهداشت نیست، امری که با دانستن آن می توانست از انتشار و باور شایعه جلوگیری کرد و این همان سواد رسانه ای است که هر چیزی را نباید با شنیدن باور کرد و یک جستجوی ساده و دقت در داشته هایی چون عمق فرهنگ  اهالی شهرستان بوئین میاندشت می توان به نادرستی خبر پی برد.

 

نکته قابل تامل برانگیز دیگر آنکه اگر این شایعه در چند کانال محدود شهری پخش شد و تکذیب آن در همین کانالها تنها برای آگاهی همین مردم شهر کافی است ولی هنگامی که تکذیب خبر، برای اهالی رسانه خبر محسوب می شود، بر انتشار اتهامی بی اساس به عمق فضای اینترنت، تاکید می شود، علاوه براین تکذیب خبر نفعی جز دقت بر جلوگیری از اشتباه نخواهد داشت و از این نظر می توان به رشد فکری فرهنگی منطقه  امیدوار بود اما به صورت ضمنی شایعه را منتشر کرده و هرچند کوتاه در ضمیر ناخود آگاه مخاطب خود، امری گناه آلود را کاشته است و حس حرکت بر روی لبه تیغ دارد.

 

این مثال ساده ای بود که نشان می دهد میزان سواد رسانه ای در میان مردم و حتی خود اهالی رسانه ای پایین است و اجازه هر سو استفاده ای به دیگران از خود را می دهند و می توان در این راه فرمایش حضرت علی (ع) چراغ راه قرار داد که میان حق و باطل چهار انگشت فاصله است، باطل  شنیدنی و حق دیدنی است.

 

شبکه های اجتماعی بیش از آنچه که انسانها را به هم نزدیک کند، پای اطلاعات مفید و غیر مفید نشانده و همان مطالعه چند خطی کتاب ها را از ایرانی گرفته و در قالب نیم خط های کانال ها محدود کرده است و چنان بمباران می کند که گاه نمی فهمیم  چطور معتاد فلان شبکه شدیم و با فیلتر شدن آن، دنبال فیلتر شکن می گردیم و نگران از دست رفتن فلان مطلب  در فلان کانال هستیم یا دنبال کوچ کردن از شبکه ای اجتماعی به شبکه ای دیگر هستیم و نگران از دست رفتن داشته های به واقع نداشته هستیم.

 

آنچه که در هیاهوی این گم گشتگی در میان کانال های مجازی هر روز رخ می دهد، آموزش سواد رسانه به مردمی است که تنها مصرف کننده کانال ها و صفحه ها هستند واین غفلتی است که نقطه نفوذ در جنگ نرم و به دشمن نشان داده شده است و او در آن جولان می دهد و متولیان فرهنگ در همه دستگاه ها، چراغ روشنگری را به درستی روشن نکردند.

 

خاطرات همین چند ساله اخیر را دنبال کنیم، آنجا که حقیقت چنان وارونه می شود که جای جلاد با سه شهید تغییر می کند و برای جلاد، هشتگ آزادی داغ می شود، غفلت از نسل جوان و تنهایی وی را خود در گروه های اجتماعی دیدم که سازمان منافقین برایش از دوران دفاع مقدس بگوید و کینه های خود را بر سر شهید صیاد شیرازی خالی کند! یا همان  توهمی که می خواستند با تلگرامی در دی ماه 96 بر اندازی انجام دهند، وقتی رادیو زمانه فیلتر شکن رایگان می دهد و برای ایرانی مسلمان، انجیل باز می کند، عمق استراتژی جنگ نرم را باید درک کرد و بر عمق سواد استراتژیک خود افزود.

 

سواد رسانه به واقع یک نوع درک متکی بر مهارت است که بر اساس آن می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک کرد، سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه ای وارد شوند که به نفع خود آنان باشد./

 

 

کد خبر 813657

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha