تبارک الله في‌طبالی!

کجاي اين طبل زني، سوز حسيني و پيام عاشورايي دارد؟! کجاي طبل‌کوبي ما را به واقعيت عاشورا و هدف قيام امام نزديک تر مي‌کند؟

خبرگزاری شبستان: چند شب قبل در يک محله قديمي شهر مهمان بوديم. شب موقع برگشتن دسته سينه‌زني جلو مسجد کوچک محل برپا بود و سادات و پيرمردها در جلو صف و جوان‌ها و بچه‌ها در پيشان دست در شانه هم حرکت مي‌کردند و حزن سوزناک نوحه خوان چشم هر عابري را خيس مي‌کرد.

اين که ميگويم هر عابر، اين طور تصور نکنيد که خانم‌های با پوشش آن‌چنانی از نيم ساعت مانده به شروع دسته براي خودشان کنار خيابان جوقه زده و لایو پخش می‌کردند و جوانان مجرد و بدبخت و چشم چران مردم را هم ايضا علاف خودشان کرده بودند... نه خير! عرضم اين است که اصلا اين دسته عزاداري، چلچراغ ظاهري نداشت، کيا و باي آن چناني نداشت و نوحه خوانشان از اين دوپينگي‌هايي که فقط ده شب محرم مداح مي‌شدند و بعد مي‌روند به کجا و ناکجا نبود، بلکه حزن نوحه‌خوان هر عابر گذريِ عشق امام حسين را مجبور به ايستادن مي‌کرد و تا آنجا که راننده خودروها هم ناخودآگاه دست خود را به سينه برده و با او دَم مي‌گرفتند... آجرکالله براي اين نوع دسته‌ها. اصلا فلسفه يک عزاداري بي‌ريايي حسيني همين است.
 

اما براي افرادي مثل من که در محله خيابان تبریز ساکنند، محرم از ده دوازده روز قبل با چنين حزن و اشکي شروع نمي‌شود، طبل‌ها در محله ما، حرف و آخر را مي‌زنند! طبل‌هايي که گاه آدميزاد تحمل وزن حمل آن را ندارد و طبّال عزيز وانت‌باري اجير کرده تا او و طبلش را در داخل دسته‌هاي عزاداري جابجا کند. 
 

اين اپيدمي طبالي، حالا همه بچه‌ها و جوان‌ها را گرفته و از بچه دبستاني تا پيرمرد هفتاد ساله، سينه زني و زنجير زني و عزاداري را بي‌خيال شده‌اند و تعداد طبل‌ها از عزادارها بيشتر و بيشتر شده و بعيد نيست با اين سير سرعت تا چند سال ديگر خانم‌ها هم به جرگه طبالي افزوده شوند، تبارک الله في طبالي!
 

آخر طبّال بزرگوار!  برادر من!  اولاً التماس دعا، ثانياً اصلا فکر کردي که اگر شما در روز عاشورا سال 61 هجري قمري حضور داشتي و اين طبل را در صحراي کربلا مي‌نواختي لشگر دوست و دشمن چه نثارت مي‌کردند؟ کجاي اين طبل زني، سوز حسيني و پيام عاشورايي دارد؟! کجاي طبل‌کوبي ما را به واقعيت عاشورا و هدف قيام امام نزديک تر مي‌کند؟ حالا اين‌ها را بي‌خيال، به خدا صداي طبل شما چنان زمين را مي‌لرزاند که اين پيرزن‌ها و بچه‌ها پندار مي‌کنند که زلزله آمده! حالا آقاي طبّال! نيشت را تا بناگوش باز کن و محکم‌تر بکوب!  التماس دعا... حق الناس هم بماند براي وقتي ديگر... 

فرهاد باغشمال

کد خبر 829892

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha