خبرگزاری شبستان-اصفهان: فیلم«پسر ابری» به کارگردانی«مایکمینه کلینکسپور» محصول کشور سوئد در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان در اصفهان به روی پرده رفت.
روایت فیلم:
«پسر ابری» داستان پسر بچه ای است که پدر مادر او از هم جدا شدهاند. در سکانس آغازین فیلم پدر میخواهد پسر تابستان را در سوئد با مادرش بگذراند اما با امتناع پسر مواجهه میشود زیرا در طول سالهای قبل مادر خود را ندیده است.
در صحنه بعد اولین ملاقات پسر با مادر و خواهر و برادر ناتنی اش را به تصویر می کشد، مادر باشوق و نگرانی به سمت او می آید ولی پسر هیچ توجهی نمی کند. آنها به کوهستانی که متعلق به همسر مادر است میروند، در آنجا دهها گوزن در حصاری میدوند.
پسر در تمام مدت اقامت خود با خواهر و برادر تعامل و ارتباطی برقرار نمیکند و به مادر خود نیز توجهی ندارد و تنها خواسته اش بازگشت نزد پدر است و برای رسیدن به خواسته اش حصار گوزنها را باز میکند تا خانواده را مجبور به بازگرداندن او کند.
واکاوی روانشناسانه فیلم:
به کوهستانی بزرگ در سوئد فکر کنید که دهها گوزن در حصاری هستند؛ پسر بچهای حصار را باز میکند، حالا همه گوزنها به سمت کوهستان فرار میکنند،تمام گوزن ها پیدا و برگردانده میشوند جز گوزن مادری که تولهاش به او نیاز دارد.
سالها پیش جان بالبی کردارشناس انگلیسی مفهوم «دلبستگی» را مطرح کرد. دلبستگی تمایل کودک به برقراری رابطه نزدیک با مادر یا مراقبت کننده اصلی او است، در این رابطه کودک احساس امنیت میکند.
این رابطه مبنایی برای تمام روابط بعدی محسوب میشود، اگر این رابطه در قالب حضور و پذیرش مادر باشد، دلبستگی امن ایجاد شده و روابط بعدی فرد در آینده به نسبت سالمتر شکل خواهد گرفت.
اما اگر در حضور و پذیرش والد خللی ایجاد شود دنیا در برابر چشم کودک نا امن شده و حس ناامنی به تمام روابط بعدی تعمیم داده خواهد شد.
بر اساس داستان فیلم«پسر ابری» فرض کنید؛ ماده گوزن را همان پسر بچه پیدا کرده و بازگرداند، اگر توله مادرش را بپذیرد دلبستگی مادر و فرزند امن بوده و امن مانده ولی اگر پس از بازگشت مادر، از فرزند رفتاری غیر از پذیرش رخ دهد دلبستگی ناایمن بوده و یا در نبود مادر ناایمن شده است و توله رنجِ نبودِ مادرِ خود را با کنارهگیری از مادر و اجتناب از او حل کرده باشد و دلبستگی بچه گوزن نسبت به مادرش ناایمن و اجتنابی است.
در دلبستگی ناایمن و اجتنابی کودک مادر را نمیخواهد، در نبود او بهانهگیری نمیکند و در زمان ملاقات مادر هم به او توجهی نمیکند. البته امکان دارد شدت این اجتناب با پذیرش و شفقت کمتر شود.
در داستان فیلم«پسر ابری» سکوت و کنارهگیری پسر در دو سکانس شکسته میشود. اولین بار وقتی خواهرش قفل اتاق او را باز میکند و درمورد دلتنگی برای پدرش با او همدلی میکند.
دومین بار هنگامی است که پسر با برادرش کرده و او را میزند، مادر بخاطر دعوا برخوردی قاطع با او داشته و میگوید، اینجا ما یکدیگر را نمیزنیم سپس خواهر و برادرش را به کوهستان کنار پدرشان میفرستد و با او تنها میماند، پسر فرار کرده و طی حادثه ای به رودخانه میافتد و مادر او را نجات داده و در آغوش میگیرد و پس از آن پسر برای اولین بار مادرش را با نام مادر صدا کرده و گریه میکند.
از اینجا به بعد داستان تغییر میکند و پسر میتواند با خانواده جدید خود ارتباط برقرار کند، با برادرش بازی کند و با مادر تعامل داشته باشد و در داستان موازی با داستان خودش به دنبال ماده گوزن میرود تا با پیدا کردن او فرزندش را شاد کند.
در سکانسهای پایانی فیلم پسر در خداحافظی از مادر و دیدار مجدد پدر یک سوال مشترک از هر دو والد میپرسد و از هر دو پاسخی مشابه دریافت می کند که نشان از دوست داشتن و دلتنگی برای اوست.(از مادر میپرسد، تو دوست داری که بیایم؟ و از پدر سوال میکند، وقتی تابستان رفتم پیش مادر اگه دیرتر برگردم چکار میکنی؟)
در تمام طول این فیلم پسری را مشاهده میکنیم که در رفتارهای واضح و گنگ او اجتناب موج میزند و در برابر کوچکترین احساس طرد (واقعی یا فرضی) از جانب دیگران عکس العملش کنارهگیری است.
این پسر تنها وقتی در برابر بافتی از پذیرش و همراهی از جانب پدر، مادر و خواهر و برادر قرار میگیرد میتواند با همه آنها ارتباط برقرار کرده و در سکانس پایانی فیلم با این حس که این پسر، پسری شاداب است به اتمام میرسد./
یادداشت از حدیثه کرمی
نظر شما