به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، این روزها اگرچه حزن و اندوهی که در پی شهادت سردار حاج «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر قلب ایران و ایرانی و همه آزادی خواهان جهان نشسته اما فرصتی نیز مهیا شده تا با شناخت سیره کلامی و عملی آن شهید عالی‌مقام، سر‌ّ این همه عشق و ارادت به سردار دل ها را بهتر و بیشتر بشناسیم و درک کنم.
از این رو، در گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین «سید حسین مومنی»، استاد حوزه علمیه و سخنران برجسته مذهبی درباره معنا و حقیقت این جمله شهید سردار سلیمانی که فرمود: برای آنکه شهید شویم، باید شهید زندگی کنیم، به گفتگو پرداخته ایم که که مشروح آن در ادامه می آید:
سردار شهید سلیمانی تاکید داشت که برای شهید شدن باید شهید زندگی کرد، معنای شهید زندگی کردن چیست؟
بحث شهید و شهادت از واژه هایی است که با مراجعه به قرآن و روایات و حتی ادعیه باید نسبت به دارندگان این مقام احساس حسرت و غبطه داشت نه تاسف و تاثر.
شهیدی که به وجه الله نظر می کند، وقتی شهید به تعبیر قرآن حی حقیقی است و نزد خدا روزی می خورد، وقتی از شهید در لسان قرآن به صدّیق تعبیر می شود و با خدا معامله می کند، باید نسبت به این جایگاه غبطه و حسرت خورد.
سردار حاج قاسم سلیمانی عمری را سوخت تا به این آرزو برسد، آرزویی که ریشه در سیره و سنت اهل بیت(ع) دارد.
اما درباره چگونگی شهید زندگی کردن و دستیابی به مقام شهادت باید تاکید کرد آنچه در سبک زندگی یک شهید به عنوان اصلی ترین شاخص می توان مطرح کرد این است که شهدا به حقیقت عبودیت رسیده اند.
منظور از دستیابی به حقیقیت عبودیت چیست؟
رسیدن به حقیقت عبودیت در چند مسئله ریشه دارد: نخست آنکه انسان از خود و برای خود ملکیتی قائل نباشد، بلکه هر آنچه را که هست و دارد از ذات اقدس الله بداند، فعالیت و تلاش و کار را برای خدا خالص کند و جز خدا در مخلیه اش نباشد.
دوم آنکه همه تدبیرش را از آن خدا بداند و معتقد باشد که عبد است و هر جا مرضی نظر خدا باشد او را هدایت می کند.
سومین عامل در رسیدن به حقیقت عبودیت آن است که انسان دائماً به انجام واجبات و ترک محرمات مشغول باشد این یعنی تکلیف گرایی و مسئولیت پذیری؛ اگر انسان برای خود مالکیت قائل نباشد، می تواند انفاق کرده و از جان بگذرد. سردار سلیمانی می توانست بازنشسته شود و استراحت کند اما همه وقت خود را برای خدا گذاشت.
اگر انسان تدبیر امورش را به خدا واگذار کند، مصائب هم برای او آسان می شود، اگر انسان تکلیف گرا باشد و تکالیف الهی را با احساس مسئولیت انجام دهد دچار خودبرتربینی و غرور نمی شود چنان که سردار حاج قاسم سلیمانی در پاسخ به کودکانی که ایشان را خطاب می کردند، با تواضعی بی مثال پاسخ می داد و با آن همه رشادت و افتخارآفرینی، به غرور مبتلا نبود.
چه عوامل مهم دیگری در شهید زندگی کردن و هموار کردن مسیر رسیدن به مقام شهادت، کمک کننده است؟
آنچه در مرحله دوم از زندگی شهید سردار حاج قاسم سلیمانی می توان استفاده کرد و راز شهیدِ زنده بودن ایشان را دریافت، مطیع محض ولایت بودن است. ایشان قدمی جز در راستای اهداف نظام و رهبری برنمی داشت.
آنها که دم از وطن دوستی و وطن پرستی می زنند، باید بدانند وطن دوست و وطن پرست و کسی که دم از تبعیت فرامین دین می زند، حاج قاسم است که در مسیر و طریق ولایت بود، هم اخلاص داشت و هم سرباز ولایت بود.
سردار سلیمانی به دست کسانی به شهادت رسید که ما با آنها به مذاکره نشستیم، آنها نشان دادند که نباید با آنها مذاکره کرد، به قول یک فرزند شهید: اگر کسی از این به بعد اسمی از مذاکره آورد فقط باید به دهان او زد.
سردار سلیمانی سرباز مخلص ولایت و بنده حقیقی خدا و دلسوز ایران بود ایرانی که تحت لوای اسلام و الله اکبر نفس می کشد.
در همه مراسم های عزاداری و تشییع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شعار محوری «ما همه قاسم سلیمانی هستیم» بود، چطور می توان به این شعار جامعه عمل پوشانید؟
سبک زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی، به عنوان سردار دل ها نشان می دهد اگر از سد اخلاص عبور کنی، گوش به فرمان ولی امر مسلمین باشی و دلبسته موقعیت ها نباشی می توانی حاج قاسم سلیمانی شوی، چنان که این سردار پرافتخار وطن وصیت کرده که تنها روی سنگ قبرش بنویسند: «سرباز سلیمانی».
او شهیدوار زندگی کرد و اگر در سبک زندگی و سیره اش تامل داشته باشیم می توانیم در مسیرش گام برداریم.
نظر شما