خبرگزاری شبستان- مازندران؛ یک هفته پرتلاطم و پرتنش را تجربه کرده بودم و شبی که به جهت ناآرامی طفل چندماههام که دنداندرآوردن را تجربه میکند تا صبح چشم برهم نگذاشتم دلدل میکردم کودک عزیزتر از جانم بخوابد تا از اخبار نماز جمعه عقب نمانم حوصله تلگرام، واتساپ و دیگر شبکههای مجازی را هم نداشتم و هرز گاهی آنلاین میشدم تا اگر خبری رسید روانه خروجیاش کنم که ناگهان از دفتر نماینده ولیفقیه پیامی دریافت کردم پیام را منتشر نکن و تا چند دقیقه دیگر اصلاحشدهاش می رسه نگران شدم واتساپ را چک کردم و دیدم پیام مشترکی در پی شهادت سردار حاج «قاسم سلیمانی» صادرشده اولش فکر کردم خوابدارم و چشمانم خستهاند درست نخواندم برای بار دوم و سوم و اشکها بود که جاری میشد نیست که دختر هستیم و بابایی، فوراً یاد زینب حاج قاسم افتادم که مثل من یتیم شد اصلاً چرا زینب، همه مایتیم شدیم.
چند بار خواستم خبر رو منتشر کنم اما نمیشد دستانم غرق آبشده بودند و سیستمی که روی پاهایم گذاشته بودم که نکند روی میز صدا بدهد و دخترک عزیزتر از جانم خوابش ناآرام شود که بهیکباره غلتید روی زمین و همه بیدار شدند.
خودمان از رسانهایها هستیم نمیدانم چرا اصلاً اینقدر دیر متوجه شدیم این خواست حاج «قاسم» بوده است که بیدار باشد تا ما خواب آرامی داشته باشیم همسرم سراسیمه آمد و جویا شد چه شده نمیدانستم چه بگویم آخه اون هم مدتی که پنجشنبهها سری به بهشت رضا می زنه. گفتم سلیمانی،حاج قاسم، فرمانده قدس شهید شد. بالاخره ترامپ سردار ما را زد...
وای فرشته بی پر اومد
وای امید رهبر اومد
وای تنش شبیه جسم علی اکبر اومد
چه فاطمیه ای شد امسال
امید و دلبرم برگشته
شبیه فاطمه از آتیش
مدافع حرم برگشته ...
نمیدانستم در این هیاهو و انفجار خبری، جواب دخترم را چه بگویم هرلحظه میگفت مامان شهید یعنی چی؟! گفتم شهید یعنی قاسم سلیمانی گفت قاسم چیه؟ گفتم همون مردی که جان داد تا ما مامان و باباها تجربه شیرین بزرگ کردن بچههایمان و آرامش وطن را از دست ندهیم. وباز صدای نفس میآمد که مامان شهید یعنی چی؟ گفتم شهید یعنی بهترین انسان؛ شهید یعنی برای همه ما پدر بودن؛ شهید یعنی زنده. همین حین بود که زنگ تلفن به صدا درآمد خواهرم بود آخه قرار بود ظهر برویم خونه مادرم. خواهرم گفت: راسته شنیدید سردار سلیمانی رو شهید کردند. اون گفت: مامان از وقتی شنیده فقط اشک می ریزه و ترامپ و دار و دستهاش رو لعنت می کنه. انگار صدای تلفنها و زنگ هشدار کانالهای مجازی نمیخواست امان دهد تا جنایت نابخردانه آمریکای خونخوار را مرور کنم اصلاً باورم نمیشد. شبکههای داخلی و خارجی هم غوغایی بودند؛ شبکهها را یکبهیک بالا پائین میکردم تا یکی بگه شایعه است خبر شهادت سردار. آخه مگه می شه نام و منش سرداری که لرزه به اندام اسرائیل، آمریکا و سعودیها میانداخت بر سنگر مزاری حک شود. باورم نمیشد. والان چند روزی است که چهرهای آرام و آسمانی با لبخندی دلنشین بر گوشه لب، تمام تصویر مردمان سرزمینم از سرباز «قاسم سلیمانی» است.
و تو چه خوب خواندی
در دستگاه شور فاطمیه
فاطمیه امسال هیئتیها سنیه زن پسر خلف زهرا هستند.
دل نوشته: سودابه احمدپور ملکشاه
نظر شما