هنر ایرانی پس از اسلام به حکمت رسید

به گفته سلیمان سعیدآبادی، طبیعت‌گرایی در هنر، پس از اسلام به انتزاع و سپس به تجرید می‌رسد تا در آن نقطه پاک و زلال حتی عقل هم به کناری رود و هنر در تجرید مطلق هر چیز را به اصل خویش بازگرداند.

سلیمان سعیدآبادی، دبیر علمی هشتمین دوسالانه ملی نگارگری که در پاسخ به پرسش خبرنگار شبستان درباره امکان دست‌یابی به مبانی حکمی، طرح‌ها، نقوش، رنگ‌ها و تکنیک‌های به کار رفته در جلوه‌های مختلف هنر اسلامی گفت: مبانی نظری حاکم بر همه عناصر شکل‌دهنده هنر در دوره اسلامی را می‌توان با توجه به شرایط زمانه و تفکر حاکم بر جامعه در هر دوره ردیابی کرد، به طوری که هنر اسلامی خود نماد تفکر فرهنگی، دینی و حکمی در هر دوره است.


این پژوهشگر هنری برای بیان مصداق تاویل هنر اسلامی در هر دوره مثالی زد و گفت: درباره آداب معنوی، هر شغل فتوت‌نامه خاص خود را داشته و هر کس برای ورود به حرفه می‌بایست با عبور از فیلترهای مختلف، اصول و مبادی آن را به خوبی یاد می‌گرفته است.


سعیدآبادی در ادامه با اشاره به هنر تذهیب یادآورشد: هنر تذهیب از آنجا که با قرآن عجین بوده حساسیت‌های خاص خود را در بر داشته و آداب معنوی آن نیز متفاوت از سایر هنرها بوده تا هنرمند را برای کار روی قرآن به مرحله‌ای متعالی برساند.

 

او در همین زمینه به آداب آماده کردن طلا برای رنگ‌گذاری در تذهیب اشاره کرد و گفت: برای حل کردن طلا به شیوه سنتی آن را به صورت مفتول‌های نازک در می‌آوردند، سپس مفتول را در میان پوست آهو می‌گذاشتند و با بیان اذکار خاصی آن را با پتک می‌کوبیدند تا پودر شود.

 

دبیر هشتمین دوسالانه نگارگری تأکید کرد: تمامی نقوش و رنگ‌های به کار رفته در هنرهای اسلامی از قرآن برداشت می‌شده و متأثر از شأن نزول آیات بوده است؛ به طوری که در ابتدا آیات قرآن معنا می‌شده و بر اساس آن نقش و رنگ را انتخاب می‌کردند.

 

او در پاسخ به این که آیا همه نقوش به کاررفته در هنر اسلامی، صرفاً متعلق به اندیشه اسلامی است یا از دیگر فرهنگ ها نسز تأثیرپذیرفته، گفت: البته نقوشی در دوره پیش از اسلام وجود داشته که در دوره اسلامی نیز به کار گرفته شده است اما باید توجه داشت که با ورود اسلام به ایران مبانی، مبادی و اصول حاکم بر هنر به کلی دچار تحول شده و هنر را از تزیینی ظاهری به حالتی حکیمانه بدل کرده است.

 

سعیدآبادی در این زمینه توضیح داد: طبیعت‌گرایی در هنر، پس از اسلام به انتزاع و سپس به تجرید می‌رسد تا در آن نقطه پاک و زلال حتی عقل هم به کناری رود و هنر در تجرید مطلق هر چیز را به اصل خود بازگرداند.

 

او تفاوت انتزاع و تجرید را این طور بیان کرد: انتزاع کار عقل و به معنای مرحله به مرحله به عقب بازگشتن برای رسیدن به سادگی است اما تجرید کار دل است و با عبور از انتزاع می‌توان به آن دست یافت، به طور مثال در کارهای گرافیکی زواید یک فرم را آن‌قدر هضم می‌کنند تا به سادگی خاصی دست یابند اما در تجرید می‌بایست هر چیز به معنای اصیل خود برسد.


پایان پیام/

 

کد خبر 91091

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha