خبرگزاری شبستان_رشت، مهری شیرمحمدی؛ در میان شالیزارهای قد کشیده برنج، جایی که رودخانه «پلورود» مسیر بجارها را شکافته و به سمت «هوسم» میرود، به جستجوی مسجدی میروم که ردی از حضور مقتدرانه حکومت «آل کیا» را در خود دارد. مسجدی که گفته شده پیش از صفویه نزدیک به رودخانه پلورود بنا نهاده شد و بعدها اندکی از هویت گذشته خود را از دست داده است.
اما باز هم دیدن مسجدی بزرگ در روستایی کم جمعیت، نشان از گذشته های باشکوه «تمیجان» میدهد. روستایی که راه قدیم شاه عباسی از آن عبور میکرد و به سمت مازندران و استرآباد میرفت.
«تمیجان» امروز، منطقه کوچکی از شهرستان «رودسر» و در مسیر راه رودسر به شهر «املش» قرار دارد. اگرچه هیچ تابلوی معرفی برای این اثر تاریخی با ارزش در کنار جاده وجود ندارد، اما پس از مشاهده تابلوی «لگموج» به سمت این روستای تاریخی بروید، روستایی که سال گذشته حفاریهای باستان شناسی در آن انجام شد. پس از آن مسیر «کهنه گوراب» را ادامه داده و در مسیر رودخانه بزرگ «پلورود» به سمت شرق بروید. بعد از بقعه میراثی «علی کیا» در روستای «شکر پس»، به پل خشتی بزرگ تمیجان میرسید.
پل خشتی تمیجان، یکی از چند پل خشتی بزرگ این منطقه است که پیش از دوره صفویه و در زمان حکومت امیران محلی شرق گیلان، سادات کیایی، احداث و در زمان شاه عباس اول صفوی مرمت شده است. شاه عباس اول صفوی، برای گسترش تجارت، راهها، کاروانسراها و پلهای زیادی ساخت و گفته میشود این پل به دستور شاه عباس اول و به همت وزیر وی در گیلان یعنی «بهزاد بیک» تجدید بنا شده است.
براساس مقاله «ولی جهانی» بعد از انتقال پایتخت صفویان از قزوین به اصفهان، ضمن تعمیر جادهها و راههای ارتباطی در عصر شاه عباس اول در مسیر راههای قدیمی، جادههای جدیدی برای ارتباط پایتخت جدید به مازنداران و خراسان از اصفهان به کاشان و... احداث شد و در سواحل دریا نیز جادهای ساخته شد که یکی از آنها از آذربایجان و گسگر در منتهیالیه غرب گیلان آغاز میشد و با عبور از سراسر ایالتهای گیلان، مازنداران و استرآباد متوجه بسطام و خراسان میگردید. شاه عباس پس از تسخیر گنجه و شیروان در راه بازگشت به مازنداران دستور تعمیر پلها و احداث و ترتیب راهها از آستارا تا مازنداران را صادر کرد. این راه که بیشتر به دلیل مقاصد نظامی ساخته شده بود، دشت مغان را به جاجرم متصل میساخت. عملیات احداث این جاده در سال ۱۰۳۱ قمری آغاز گردید و در ساخت آن از سنگهای تراشیده رودخانهای استفاده شد، در مسیر این جادهها، پلها و منارههای زیادی برای راهنمایی مسافران احداث شد که امروز نیز در بعضی نقاط آثار آن قابل مشاهده است.» (نک، مکانیابی جاده شاه عباسی با استفاده از پلهای تاریخی موجود)
روستای کوچکی که امروز به عنوان «تمیجان» میشناسیم، با روی کار آمدن سلاطین کیایی و بهویژه حضور قدرتمند «میرزا علی کیا»، روزبه روز آبادتر شد و همانند یک آبادان شهر بزرگ گردید. از یادداشتهای «یاسنت لوئی رابینو»، کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، میتوان فهمید که تمیجان («تیمجان» هم نامیده می شد)، نه روستای کوچک فعلی بلکه منطقهای وسیع و مرکز حکومت «رانکوه» بود.
در سال ۱۸۳۹ میلادی که لنگرود ضمیمه رانکوه شد، مرکزیت رانکوه به لنگرود منتقل شد و از آن زمان تمیجان شکوه گذشته خود را از دست داد. البته ویرانی تمیجان در زلزله ۸۹۰ هجری و ویرانی رانکوه در اثر حمله سلطان «حسام الدین فومنی» در سالهای ۹۰۸ و ۹۱۰ و ۹۱۴، عملا آبادانی تمیجان بزرگ از بین رفت و با سقوط سلاطین کیایی در سال ۱۰۰۰ هجری(۹۲-۱۵۹۱)، تمیجان رو به انحطاط رفت. (نک، ولایت دارالمرز گیلان)
مسجد تاریخی تمیجان درست روبروی پل خشتی قرار دارد و بر روی تابلوی سبز رنگ آن نوشته شده «مسجد جامع تمیجان». سال گذشته که برای چندمین بار از این مسجد دیدن میکردم، برای جانمایی لولههای گاز، اطراف مسجد را کنده بودند. برای یافتن ردی از مناره و حوض قدیمی مسجد که شادوران «منوچهر ستوده »در کتابش ذکر کرده، داخل خندق اطراف مسجد شدم که برای لولهکشی گاز کنده بودند. وجود آجرها و کاشیهای آبی رنگ قدیمی ریخته شده در گودال و اطراف مسجد نشان میداد که آنها متعلق به بقایای مسجد قدیمی باشد که بعدها نوسازی شده است.
وضعیت فعلی مسجد تفاوت زیادی با آنچه «منوچهر ستوده» توصیف کرده، ندارد. بهجز جایگزینی درب چوبی، لمبههای چوبی سقف نیز تعویض شده است. توصیفات این پژوهشگر بدین شرح است: «بنای مسجد از آجر است. فیلیپائی که مقطع آن ستارهای شکل است، در وسط بناست که سرکشی( حمالی) بر آن قرار دارد و واشانهای سقف بر دیوارهای دو طرف و این سرکش متکی است. در ورودی مسجد ساده و چوبین و روبه مشرق گشوده میشود. صحن مسجد شامل دو قسمت اصلی است، قسمتی که مخصوص زنان است، با چوب بنا شده و سطح آن در حدود ۲ متر بالاتر از کف اصلی مسجد است. بر بالای طاق نماهای اطراف مسجد، گچبریهای قدیمی است. محرابی در طرف قبلی مسجد است و ۲ پنجره در دو طرف آن است. در این مسجد سنگ مرمر سفیدی به درازای ۵۰ و پهنای ۲۵ سانتیمتر است که این عبارات بر آن حک شده است: «لااله الله محمد رسول الله علی ولی الله بتاریخ شهر ذیقعهده الحرام سنه ۱۰۷۵ حاجی محمد صالح تمیجانی ولد حاجی خور توفیق ساختن حوض و لاکه و منار یافت یارب ذخیره روز موعودش گردان».
آثار حوض شش ضلعی که هر ضلع آن ۶۰ سانتی متر است، در زیر چهار اصله درخت آزاد طرف چپ جادهای که به املش میرود و آثار لاکه که منبع آب کوچکی است به درازای ۱۹۰و پهنای ۱۲۰ سانتیمتر، در طرف راست همین جاده نزدیک مسجد تا امروز بر جای است. گنگی (تنبوشه) سفالین نیز در این لاکه دیده میشود که ظاهرا آب را به حوض میرسانیده است. پایه آجری مناری مدور نیز، نزدیک همین لاکه تا امروز باقی است. سنگ قبری به درازای ۴۱ و پهنای ۳۱ سانتیمتر در این مسجد است که بالای آن جناقی است. این عبارات و نشانهها بر آن است: «وفات مرحوم میرزا حسین ولد میرزا محمد ۱۲۲۲.» بالای سنگ مهر، تسبیح، دو انگشتر و یک شانه و پایین آن شکل اسبی است که در دو طرف آن دو بلبل و گل و بوته حک شده است.»
«ستوده» در پاورقی عنوان کرده که در بازدیدش از مسجد به سال ۱۳۵۰، اثری از بقایای مناره هم نبود. بیشک ثبت ملی چنین مسجدی میتواند آن را از گزند نوسازیهای جدید حفظ کند.
نظر شما