شهیدی که خواب شهادش را دیده بود

قبل از عمليات مرصاد خود شهيد در خواب ديده بود كه عده اي آمدند و اسامي بعضي از رزمندگان را در ليستي ثبت مي كنند. اسم او هم در اين ليست ثبت شده بود. وقتي علت را مي پرسد، مي گويند: «ما مأموريت داریم نام شما را در اين ليست بنويسيم».

خبرگزاری شبستان – خراسان جنوبی؛ قراربود 48 ساعته به پایتخت برسند، «مسعود رجوی» سرکرده منافقین در شب آغاز عملیات گفته بود: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید، کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند».

 

در تیر ماه ۶۷ صدام حسین طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران به صفوف آن‌ها را خواهید دید.» به این ترتیب ۶ روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای صدام توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته، دوباره در جنوب و حوالی خرمشهر حمله کردند تا راه نفوذ برای ارتش مجاهدین خلق باز شود و حتی توانستند تا آستانه تصرف آن پیش روند. به این ترتیب نیروهای دفاعی ایران در جبهه‌های جنوبی مستقر شدند. در این زمان سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را از مرزهای غرب ایران آغاز کرد.

 

در روز حمله و آغاز عملیات نیروهای نظامی وابسته به سازمان مجاهدین خلق، فاصله مرز قصر شیرین تا منطقه تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری غرب کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کردند. به دلیل هجوم ایذایی هم‌زمان ارتش صدام به جبهه جنوب بخش عمده‌ای از توان نظامی ایران در جبهه‌های جنوب غربی مشغول دفع تهاجم نیرویهای بعثی صدام بودند. به همین دلیل در برابر حرکت ستون‌های مجاهدین مقاومت کلاسیکی وجود نداشت و با پشتیبانی نیروهای بعثی عراق، مجاهدین با سرعت زیاد در این جبهه پیشروی کردند. آن‌ها توانستند شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب را اشغال و تخریب کرده و به سرعت از طریق بزرگراه به سمت کرمانشاه پیش‌روی کنند.

 

رجوی و سایر منافقین که فکر می کردند در ایران از آنها استقبال گرمی صورت خواهد گرفت، در صحنه نبرد اما شرایط به گونه دیگری تغییر کرد و نه تنها از سازمان منافقین استقبال نشد، بلکه مقاومت‌های مردمی شکل گرفت که منجر به قتل عام مردم در شهرهای به اشغال درآمده در نوار مرزی غرب توسط منافقین شد. در نهایت با ورود رزمندگان اسلام با هدایت فرماندهان دلاور ایران ورق برگشت و در زمان بسیار کوتاه عملیات مرصاد در 5 مرداد آغاز و با موفقیت همراه شد و پیاده‌نظام اصلی سازمان منافقین در این عملیات منهدم شد.

 

در عملیات مرصاد ۳۰۴ نفر از رزمندگان میهن به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و بنابر اعتراف منافقین در نشریه مجاهد در این عملیات بیش از ۲ هزار نفر از افراد منافقین به هلاکت رسیدند.

 

یکی از رزمندگان شجاع این عملیات که از خطه جنوب خراسان بود، سردار شهید«صفر علی رضایی» است، شهیدی که از همان روزهای ابتدایی دفاع مقدس در جبهه حضور داشت و چندین مرتبه مجروج و به بیمارستان منتقل شد اما پیس از بهبودی نسبی دوباره روانه جبهه می‌شد.

 

صفر علی در سال 1338 در روستای «نوگیدر» در شهرستان بیرجند، پا به عرصه گیتی نهاد. او تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به بیرجند رفت. روزهای پایانی تحصیلات دبیرستانی او، با روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی همزمان شد و او نیز مخالفت خود را با رژیم اعلام می نمود و در راهپیمایی ها و تظاهرات مردمی شرکت می کرد.

 

با پیروزی انقلاب اسلامی، صفرعلی که در رشته فرهنگ و ادب دیپلم گرفته بود، عازم خدمت سربازی شد. او تمام دوره سربازی خود را در «نقده» گذراند و با اتمام این دوران، به عضویت سپاه انقلاب اسلامی درآمد. چندی بعد ازدواج کرد و یک ماه پس از تولد اولین فرزندش، راهی جبهه شد. شهید رضایی در مدت حضور طولانی و پربار خود در جبهه، در عملیات های متعددی شرکت کرد. والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر 9 و کربلای پنج، از مهم ترین عملیات هایی به شمار می روند که او در آن ها شرکت داشت. در عملیات والفجر 9 بود که از ناحیه دست چپ و پشت به شدت مجروح شد و این جراحات مدتی او را در بیمارستان بستری کرد. اما هنوز به طور کامل بهبود نیافته بود که دوباره روانه جبهه شد.

 

«علي حسين زاده» از همرزمان شهید می گوید: « عمليات والفجر 9 خدمت آقاي رضايي در تيپ يكم ويژه شهدا به فرماندهي سردار شهيد محمود كاوه بوديم. كارهاي مقدماتي و شناسايي صورت گرفته بود. به منطقه عملياتي كه رسيديم در خدمت شهيد جلسه توجيهي صورت گرفت. ما به گردان امام موسي (ع) معرفي شديم و قرار شد گردان امام علي علیه السلام) به فرماندهي شهيد جابري در مقابل ما حركت كند و قسمت ابتداي خط عراق را شهيد جابري بشكند و عمليات نفوذي در داخل منطقه عراق را گردان ما (امام موسي علیه السلام) عهده دار شود. شهيد كاوه گفت قبل از اينكه شهيد جابري بخواهد خط را بشكند شما برويد نيروها را درون منطقه پشت سر نيروهاي دشمن مستقر كنيد كه اگر بعد از شكستن خط وارد عمل شويد تلفات بيشتري خواهيد داشت. ما بنا به توصيه ايشان رفتيم در منطقه اي شيار مانند كه محل عبور آب بود، مستقر شديم. منطقه به گونه اي بود كه نمي توانستيم بنشينيم. چون سرمان زير آب مي رفت و اگر بلند مي شديم از آب بيرون مي آمديم لذا دشمن ما را مي ديد. برادران به صورت نيمه نشست در آبراه پشت سر هم قرار گرفتند. شهيد صفر علي رضايي وسط گردان قرار داشتند و من جلوي گردان بودم، متوجه شدم كه گلوله اي به وسط نيروها اصابت كرد و تعدادي از عزيزان ما در آنجا شهيد و مجروح شدند. به وسط آمدم، ببينم چه شده، ديدم شهيد رضايي هم يكي از مجروحين اين حادثه است. جالب اين بود كه چند نفري كه مجروح شده بودند يك نفر از آنها حتي آخ هم نگفته بود و كسي هم صدايي نشنيده بود به خاطر اينكه عمليات لو نرود و كار با موفقيت صورت بگيرد. اين برادران تحمل كردند. وقتي كه خدمت شهيد رضايي رسيدم و سؤال كردم كه وضعيت چگونه است ايشان گفتند كه عادي است و هيچ موردي نيست. خود ايشان گفتند كه مجروح شدم پس از آن نيروها از آبراه خارج شدند. صبح كه برگشتيم تا شهدا و مجروحين را از آنجا تخليه كنيم ديديم كه شهيد رضايي دستش را بسته و به گردنش انداخته است. گفتيم چه شده است؟ گفت: من ديشب مجروح شدم. ايشان با همان دست مجروح شب مانده بودند و با يكي از گروهانها از ارتفاعي عمليات را ادامه دادند.»

 

8 سال مجاهدت

شهید رضایی به مدت ۹ ماه مسئولیت بسیج عشایر مرز بیرجند را هم به عهده داشت و در این دوران خدمات ارزنده ای را به عشایر ارائه کرد. او که همواره سختی ها و مشکلات را صبورانه پشت سر می گذاشت از انجام هیچ خدمتی دریغ نمی کرد. این رفتار او باعث شده بود که عشایر علاقۀ زیادی به او پیدا کنند. ۶ ماه حضور در منطقۀ خوسف و یک ماه و نیم خدمت در معدن «قلعه زری» و فعالیت به عنوان مسئول و معاون بسیج این نواحی، از دیگر فعالیت‌های اوست. حالا دیگر قریب هشت سال از شروع جنگ تحمیلی می گذشت و صفرعلی که با گذر زمان بسیاری از دوستان و همرزمانش را از دست داده بود در آرزوی پیوستن به آن ها لحظه شماری می کرد.

 

وقتی خبر پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به گوشش رسید بی تاب شد و در اندوه عقب ماندن از قافله یارانش گریست. اما این آخر راه نبود. چندی نگذشت که منافقین وطن فروش با طمع خام نفوذ به میهن، از مرزهای غربی، وارد کشور شدند. عملیات مرصاد آغاز شد و صفرعلی نیز در این عملیات شرکت کرد و مردانه جنگید و در همین عملیات بود که به آرزوی دیرینه اش رسید و به حق پیوست. قبل از شروع عملیات مرصاد شهید صفرعلی رضایی خواب شهادتش را دیده بود و به هنگام عزیمت به این عملیات از دوستان خود حلالیت طلبید و اطمینان داده است که به آرزوی شهادتش می رسد و چنین شد.

 

«رقیه زارعی» مادر شهید که دو شب قبل از شهادت پسرش، خواب شهادتش را دیده بود، می گوید: «شب نهم ماه خواب ديدم كه فرزندم گفت: برويد اسپند بياوريد كه امام خميني مي خواهند بيايند. به داخل اتاق رفتم كه اسپند برايشان بياورم وقتي كه آمدم ديدم هيچكس نيست. برگشتم و داخل منزل رفتم كه از خواب بيدار شدم. مقداري گريه كردم و با خودم گفتم: خدايا مي دانم كه اين سفر سفر آخر است. شب دهم بود كه خيلي دلشوره داشتم و مي گفتم: خدايا اين چه شبي است. شب يازدهم ماه، در خواب ديدم : يك پرنده سفيد آمد و دور منزل گشت و رفت به طرف آسمان. برخاستم، نماز خواندم سفره را پهن كردم، يك مقدار نان خوردم كه در اين موقع صداي درب منزل بلند شد نگاه كردم ديدم آقایي با لباس نظامی درب منزل ايستاده است. گفتم: چه مي گوئيد؟ گفت: خبر شهادت فرزندت را آورده ايم».

 

«موسي رضايي» پدر و همرزم شهید هم به بیان خوابی از شهید اشاره کرده و می گوید:« قبل از عمليات مرصاد خود شهيد صفر علي در خواب ديده بود كه عده اي آمدند و اسامي بعضي از رزمندگان را در ليستي ثبت مي كنند. اسم صفر علي هم در اين ليست ثبت شده بود. وقتي علت را مي پرسد، مي گويند: «ما مأموريت داریم نام شما را در اين ليست بنويسيم».

 

شهید صفرعلی رضایی پس از هشت سال خدمت و دفاع، 6 مرداد 97 در تپه های حسن آباد اسلام آباد غرب به دست منافقین و مزدوران ضدوطن، هدف رگبار مسلسل قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر پاکش را در گلزار شهدای بیرجند به خاک سپردند.

 

طوری عمل کنید که مردم، اسلام را از شما ببینند

در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است:«زمانی که امام زمان (عج) غایب هستند، برماست که مصداق آیۀ شریفۀ «یا ایها الذین آمنوا اطیعوالله و اطیعواالرسول واولی الامر منکم» باشیم و توجه بیشتری کنیم و بیانات روح بخش رهبر کبیر انقلاب این نائب بر حق امام زمان را یک حکم و فتوای شرعی دانسته و مطیع دستورات و فرامین این مرجع تقلید عالی قدر باشیم. خدا می داند که هدف همۀ شهدا، شعار عملی «هیهات من الذله» امام حسین (ع) است. یعنی دفاع از حق مظلوم و علیه ظالم جنگیدن و تن به ذلت و خواری ندادن».

 

شهید رضایی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به مسئولان آورده است؛ «سخنم با کسانی که در مملکت اسلامی مسئولیت دارند این است که بدانید مسئولیت سنگینی بر عهدۀ شماست. شما باید خدمتگزار اسلام و مردم محروم و ستم کشیده باشید. با عمل و رفتار خود باید نمونه و الگو باشید. سخنان امام بزرگوار را سرلوحۀ کارها قرار دهید و طوری عمل کنید که مردم، اسلام را از شما ببینند. بدانید که این مردم و شهدا بودند که به شما مسئولیت دادند و امروزه خدمت در چنین مملکتی بسیار دشوار است».

 

 

کد خبر 953841

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha