تز جدایی دین از سیاست ساخته  دشمنان اسلام است

سید قطب معتقد بودکه اندیشه های مادی شرق و سرمایه داری غرب ، دو عاملی بودند که دنیا را به پرتگاه سقوط و نیستی کشانده و برای بشریت راه نجاتی جز رو آوردن به اسلام و عمل به فرامین الهی آن وجود ندارد.

خبرگزاری شبستان:سال ها پیش کودکی در یک خانوادهء روستائی،در یکی از دهکده‏های‏ مصر پا بعرصهء وجود گذاشت...ایام کودکی را در همان دهکدهء کوچک بسر برد و دوران‏ دبستان را هم در همانجا بپایان رسانید و سپس به«شهر»آمد!.او در شهر بتحصیلات خود ادامه داد و در همان هنگام که هنوز جوان نابالغی بود،تمامی‏ قرآن را حفظ کرد و حافظ قرآن شد.1او علاوه بر تحصیلات جدید،بآموختن‏ علوم اسلامی پرداخت و در این رشته مطالعاتی انجام داد و آنگاه که جوان برومندی شده بود، بموازات خدمات ارزنده و فراموش نشدنی فرهنگی و علمی،بخدمات و کوششهای اجتماعی‏ نیز پرداخت و بعضویت جمعیتی درآمد که تحقق ایده‏های اجتماعی و اسلامی خود را بدست آن‏ جمعیت عملی میدید.سالها در این راه کوشش نمود.شب و روز بنشر اندیشه اسلامی پرداخت و با قلم و بیان‏ خود از گسترش و نفوذ اصول فکری و عقیدتی مکتبهای سیاسی و اجتماعی بیگانگان در بلاد عربی‏ و اسلامی،جلوگیری نمود.مقاله حاضر سعی می کند تا اندیشه های این اندیشمند در دیار اسلامی را بکاود:

سیدقطب نویسنده معاصر مصری در 1906 دریکی از روستاهای اسیوط مصر به دنیا آمد. پدرش مردی متدین و پرهیزگار نماینده حزب ملی مصطفی پاشا در موشا بود و مادرش از خانواده ای محترم وسرشناس.

او در کودکی پدرش را از دست داد و با پیش آمدن چنین شرایطی مجبور شد که به همراه خانواده اش – مادر، دو خواهر، و یک برادر کوچکتر – رحل اقامت افکند.
سید در سنین نوجوانی به تحصیل دروس ابتدایی و مقدماتی و آموزش و حفظ قرآن مجید پرداخت.او تا سال 1921م نزد عموی روزنامه نگارش که از هواداران حزب «وفد» نیز بود، در پیرامون قاهره، روزگار را به سر می برد تا پس از گذراندن دوره دبیرستان در 1928م به دانشکده دارالعلوم پیوست و موفق به دریافت دانشنامه کارشناسی در رشته ادبیات عربی شد . وی در همان جا با حسن البناء ، از پیشوایان سیاسی مصر آشنایی یافت و در مبارزات سیاسی و اجتماعی با او همسو شد.
سید در سال های بعد به خدمت وزارت معارف عمومی مصر در آمد و سالیان سال از راه تدریس بار زندگی را بر دوش کشید ومدتی نیز به عنوان بازرس فنی همان وزارتخانه کار کرد. و در آن سال ها طرح های بسیاری برای بازنگری در شیوه آموزش در نظام آموزشی مصر ارائه کرد. اما هیچ یک به کار بسته نشد.
علی الظاهر ، محیط های کاری اش طبع او را راضی نساخته ، بزودی از ادامه کار منصرف می شود و به کار نویسندگی روی می آورد و چیزی نمی گذرد که مقالات و آثارش در روزنامه های الاهرام و... چاپ و منتشر می شود. او که از دوستان محمود عباس عقاد و در شمار هواداران مکتب وی یه شمار می رفت تا1945م سهمی بسزا در مباحثات ادبی دهه های سی وچهل سده بیستم میلادی در مصر داشت، اما از آن پس ، از عقاد و مکتب او رویگرداند.
در سال های بعد با همکاری و کمک مالی حاج محمد میناوی ، صاحب دارالکتب العربی نشریه ای با نام الفکر الجدید منتشر کرد و خود مدیر مسئول آن شد. در این زمان که سید به هیچ حزبی وابسته نبود و همه آنها را بقایای دوره های سیاسی گذشته می دانست ، بیشتر در مخالفت با ملی گرایی می نوشت و در این نشریه به چاپ می رساند. او در این کار چندان بی پروا و پرتلاش بود که سر انجام با مخالفت ملک فاروق روبرو شد و نشریه اش را پس از انتشار دوازده شماره توقیف کردند.
در پی آن،برای این که از کانون فعالیت های سیاسی و اجتماعی مصر دور باشد، وزارت معارف ، او را برای مطالعه در زمینه نظام آموزشی آمریکا به ایالت واشنگتن و سپس کالیفرنیا فرستاد.

وی به مدت دوسال ونیم در آن جا به پژوهش و تحقیق پرداخت . وی در سال1950م پس از بازگشت از سفر، برنامه های تحصیلی کشورش را که توسط انگلیسی ها تهیه شده بود مورد انتقاد قرار داده ، خواستار برنامه های آموزشی مبتنی بر قوانین اسلامی می گردد.

سید همچنین از آمریکا به خاطر سیاست خصمانه دنیای غرب پرده برداشت و برنامه های آموزشی آن جا را که موجب فساد فطرت و ویرانی خصایص پسندیده انسانی می شود مورد اعتراض شدید قرار داد و در پی آن ، به سبب انتقادها و اعتراضاتی که به آرای وی می شد، از کار در وزارت معارف کناره گرفت و تدریس را رها کرد. در این برهه، سید بیشتر به کار تحقیقات اسلامی و مسایل سیاسی می پردازد تا در سال های بعد همچنان به حزب اخوان المسلمین نزدیکتر شد و در45 سالگی (1951م.) به عضویت این حزب که رهبری آن را حسن هضیبی بر عهده داشت ، درآمد و به عنوان یک متفکر و اندیشمند بزرگ و توانا روز به روز یرشهرتش افزوده گشت .
سید در 1952م. عضو شورای رهبری آن شد و به ریاست اداره تبلیغات (نشرالدعوه) – ارگان جماعت اخوان المسلمین- را نیز به عهده گرفت و به نشر عقاید اسلامی و آرمان های والای دینی و الهی پرداخته است. او مسایل دین ستیزی را که درآن زمان در ترکیه شایع گردیده بود ، مورد نکوهش قرار داده و تز جدایی دین از سیاست را ساخته دست بیگانگان و دشمنان اسلام و  قرآن می شمارد . به اعتقاد او، اندیشه های مادی شرق و سرمایه داری غرب ، دو عاملی بودند که دنیا را به پرتگاه سقوط و نیستی کشانده و برای بشریت راه نجاتی جز رو آوردن به اسلام و عمل به فرامین الهی آن وجود ندارد.
او در جای دیگر، سیاست های آموزشی و سنتی الازهر را مورد اعتراض قرار داده و، پیشنهاد می کند با توجه به رسالت آموزشی این مرکز علمی اقتضا دارد، فرهنگ متعالی اسلام را رشد داده ، با برداشت صحیح از اسلام برای تمام جوانب زندگی روزمره، موجبات سعادت دین ودنیای مسلمان را فراهم آورد.
در فاصله ماههای پیش و پس از کودتای افسران آزاد در 1952م. که درنتیجه آن، دولت فاروق یکم سقوط کرد و محمد نجیب رئیس جمهور مصر شد و جمال عبدالناصر به معاونت نخست وزیری و وزارت کشور رسید، روابط اخوان المسلمین با سازمان افسران آزاد بسیار دوستانه بود و سید قطب به طور منظم با جمال عبدالناصر دیدار می کرد ، اما در پی سو قصد به جان عبدالناصر در 26 اکتبر 1954م. که عامل آن را یکی از اعضای اخوان المسلمین دانستند، بهانه ای به دست ناصر افتاد تا کار اخوان المسلمین را یکسره کند و پس از آن که محمد نجیب در1954م از ریاست دولت برکنارشد و جمال عبدالناصر امور مصر را به عهده گرفت، او اعضای برجسته حزب اخوان المسلمین از آ ن شمار سید قطب ، را به اتهام دسیسه بر ضد دولت دستگیر و زندانی کرد. سید قطب پس از یک محاکمه فرمایشی به 25 سال زندان محکوم شد. ( ...ادامه دارد).

 

عبدالحسین توکلی طرقی

 

پایان پیام/
 


 

کد خبر 95726

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha