خبرگزاری شبستان:در قسمت نخست از پیشینه بیداری اسلامی دوران طفولیت و رشد تحصیلی و دیگر وقایع ابتدایی دوران زندگانی سید قطب را از دیده گذراندیم.آن چه که در ادامه می آید نگاهی به فعالیت های سیاسی و اجتماعی وی است.
در زندان بر سید قطب سخت نگرفتند و توانست تفسیر فی ظلال القرآن و چند اثر دیگر خود را در همان سال ها بنویسد و آن را در جزوه هایی در قاهره منتشر کند. وی همچنین در 1962م نخستین بخش های معالم فی الطریق را نوشت .
او سر انجام در 1964 م با پادرمیانی عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق آزاد شد. اما دیری نپایید که بار دیگر بازماندگان اخوان المسلمین را گرد خویش فراز آورد و این بار سازمان اخوان المسلمین رابه راه انداخت. رفته رفته جنبش اخوان المسلمین قوت گرفت و اعضای آن هرروز دست به فعالیت های نظامی تازه ای بر ضد حکومت مصر می زدند.عملکرد ابن حزب بار دیگر ناصر را بر آن داشت تا برای سرکوبی آن بکوشد .از این رو، به فرمان او، بسیاری از رهبران اخوان المسلمین ، از آن شمار سید قطب ، را دستگیر و زندانی کردند. سید قطب در دادگاه نظامی که برای رسیدگی به اتهامات او و دوستانش تشکیل شد، به اعدام محکوم شد و او را در 29 اوت 1966 م اعدام کردند.
وی چنان که پیشتر گفته شد ، در ادبیات ، بسیار متاثر از عباس محمود عقاد و در اندیشه اسلامی خود متاثر از ابوالعلا مودودی بود، چنان که رد پای اندیشه ابوالاعلی را به روشنی در سراسر کتاب معالم فی الطریق او می توان دید .
نظریه های سید قطب در جهت گیری نوین ایدئولوژی اسلامی در آن روزگار بسیار موثر افتاد و او در مقام عضو برجسته اخوان المسلمین و شاخه های تندروآن را فراهم آورد.
آثار
از سید قطب آثاری در مباحث قرآنی، شناخت اسلام، جامعه شناسی، اقتصاد و اجتماع و حکومت اسلامی و ادبیات به جا مانده است که به اجمال نظری بدانان می افکنیم :
الاسلام و مشکلاه الحضاره که یک بار با نام ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمایی از رسالت اسلا م به قلم آیت الله خامنه ای – رهبر معظم انقلاب – و سید هادی خامنه ای به فارسی برگردانده شده ( تهران ، 1351 و 1352 ش ) و بار دیگر با نا م فاجعه تمدن و رسالت اسلا م به قلم علی حجتی کرمانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است ( تهران،1351 و 1365ش ).
قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در مقدمه ی این کتاب بدین قرار است:
غول «تمدن غرب» که اکنون در برابر ما قد برافراشته، یک «واقعیت» است، واقعیتی است که هر لحظه بر حجم آن می افزاید و بخش دیگری از فضای تنفس انسانها را اشغال می کند. فرآورده های این تمدن که بی گمان همه محکوم یک حکم نیستند؛ هر روز و هر ساعت رو به توسعه اند. بشر امروزی که به اضطرار، قالب پولادین این تمدن را بر خود تحمیل کرده، هر لحظه بیش از پیش خود را محتاج آن حس می کند، قلمرو این تمدن که تا چندی پیش فقط صحنه ی این کره ی خاکی بود؛ امروز، اوج آسمانها و سیارات دور دست را نیز دربرگرفته است، ماه و زهره و مریخ که روزگاری جز در رصدخانه های منجمان یا سروده های شاعران و یا در افسانه ها و اساطیر خدایان، طرحی از خود نمی نمودند – آن هم طرحی وهم آمیز و خیال انگیز – اکنون ذلیل و زبون تمدن بشری و بازیچه ی دست ماشین مخلوق و فراهم آمده ی اویند.. آری، این تمدن، واقعیتی است .آن هم واقعیتی هر لحظه رو به رشد و تورم، و به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده یا حقیر و غیرقابل اعتنا تلقی کرد.
لیک با اینهمه، این تمدن بدین شکل کنونی اگرچه ساخته ی دست انسان است، در خور انسان نیست، فرزندی است که از خون مادر تغذیه می کند و در مسیر خود به سوی رشد و کمال، قدم بر بناگوش و سینه ی آفریننده ی خویش می کوبد و افزایش خود را با کاستی او تأمین می کند... تاکنون چنین بوده و چنین رفته است.
آری، آنچه این واقعیت را – واقعیت تمدن صنعتی را – تحمل ناپذیر ساخته، واقعیت دیگری است و آن ناسازگاری این تمدن است با «انسان». تمدن بشری که باید برای انسان و در راه ترقی و کمال او به کار افتد، پیوسته در اضمحلال انسان کوشیده و از «سرور موجودات زمین» برده ئی فرمانبردار و یا – به قول نویسنده ی دانشمند این کتاب – ماشینی یا چهار پائی ساخته است .. و این است سند محکومیت این تمدن.
ادعا نامه ی هوشمندان و آگاه دلان بشر بر ضد این تمدن در همین یک جمله خلاصه می شود. نه کسی با صنعت مخالف است و نه با شعوری از تسهیل امور زندگی رو گردان. آنان که در لباس مذهب از غم راهیابی بشر به کره ی ماه ، خودسوزی می کنند و همچنین آنان که با ماسک غمخواران بین المللی ملتهای ضعیف، کشورهای در حال توسعه را از رو کردن به صنعت بر حذر می دارند، یا احمقند و یا مزدور. خیر، صنعت شریف است و پیشرفت دانش و معرفت، ستوده. و هر گامی در راه تکامل علم و تکینک قابل ستایش و شکر فراوان .. ولی انسان و صفات ویژه ی انسانی، غایتی است که این همه باید برای او و در راه کمال و رفاه او به کار افتد. صنعتی که «انسان» را بکوبد، دانشی که برای اوج گرفتن، پا بر سر آدمی بگذارد، علم و تکنیکی که برای رسیدن به سرزمین های ناگشوده، خصال ویژه ی آدمی را در زیر چرخ و پرگردونه اش خرد کند، شریف نیست و خبیث است، دوست نیست و دشمن است، خادم نیست و خائن است، گرد آوردنی نیست و هر چه زودتر و فوری تر دور ریختنی است.
اینست سخن ما و سخن هر انساندوست واقع بین و آگاه. و طرفه آنکه خود این تمدن نیز اکنون می رود که به این حقیقت واقف گردد!آری، تمدن پرهیاهوی غرب که با یک نعره ی مستانه دنیا را مرعوب خود ساخت و پرچم اقتدار خود را بر قلل جهان بر افراشت، امروز پس از گذشتن از مرحله ی غرور جوانی، کم کم به عیوب خود واقف می گردد و خلاء های عمیق و تضادهای بزرگ را در وجود خویشتن درمی یابد؛ خانه زادان این تمدن پس از تجربه ئی بالنسبه طولانی تازه احساس می کنند که به بهای تکنیک پیشرفته و «سرعت» و «سهولت» که برچسب های مشخص این تمدنند، انسانیت خود را و سنت های انسانی را فراموش کرده اند .. و آنگاه وحشت این باخت سنگین ، گزنده تر می شود که در سوغات فکری رقبای سیاسی و اجتماعی نیز آنچه بتواند این از دست رفته را بازگرداند؛ مشاهده نمی کنند .. و اینست که می بینیم دیوانه وار و نسنجیده در به در به دنبال وسیله ی تسکین بخشی می روند. اگر شد با کوفتن در بتخانه های هندوئیزم و جینیزم و مسلک یوگا و هر مسلک عرفان مآب دیگر و اگر نه با مسخره بازیهائی از قبیل هیپی گری و غیره و دست آخر با آویختن به دام «ماری جوانا» و «ال.اس.دی» و هروئین...
دریافت این واقعیت برای آنان که خود را متعهد می دانند، با احساس مسئولیتی سنگین ، دشوار ، طولانی ولی مقدس ، تضمین شده و با عاقبت ، همراه است. مسئولیت شناخت انسان و ویژگیهای او، شناخت تمدن صنعتی و مشکلات و نابسامانیهای آن، پیدا کردن راه حلی که از پیچ و خم های شرائط موجود، بشریت را به نقطه ی شروع زندگی در خور و سعادتمندانه اش رهبری کند و بالاخره، اراده و همتی پولادین که او را در این راه به پیش براند و مشکلات عظیم کنونی را در نظرش قابل عبور جلوه گر سازد ..
ادامه دارد.....
عبدالحسین توکلی طرقی
پایان پیام/
نظر شما