خبرگزاری شبستان، گیلان_مائده فلاحتکارضیابری: هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی است؛ خبرنگاری که سال ۷۵ برای رسالتش به دست گروهک تروریستی طالبان جانش را از دست داد تا روزی به اسم خبرنگاری در تقویم جای گیرد.
یادداشتهای خبرنگاران با تجربه که در این وادی سالها دست و پنجه نرم کردهاند و منبع انرژی برای ما هستند در نزدیکی 17 مرداد هر ساله مرا به خود جلب میکند، هرچند که برای ما تازه کارها بعد از 10 سال از خبرنگاری هیچ ذوق و منبع انرژی نمانده است. خبرنگاری که در طول سال در گرما و سرما، برف و باران و سیل پا به پای مردم و مسئولان است تا تمام اتفاقات، مشکلات و راهحلها را منعکس کند اما به روز خبرنگار که میرسد همه فراموش میکنند که چنین افرادی در جامعه حضور دارند.
همیشه همه از خبرنگاران توقع دارند، طلب اینکه خبرهایشان همیشه تیتر یک باشد، اگر در جلسهای رفتی اما صحبت خاصی برای درج خبر نشد! به راحتی زیر سوال میبرنت که چرا در جلسه حضور داشتی اما چیزی ننوشتی، اصلا چرا نقد نوشتی، چرا به به چه چه نکردی.
اصلا میدانید چیست؟ کسی نمیداند مسئولیت اصلی خبرنگار چیست؟ خبرنگاری همچون آواز دغلی است که از دور خوش است، مردمی که فکر میکنند خبرنگاران شبانه روز در حال جارو کردن پول هستند و ماهیانه بالای چندین میلیون حقوقشان است، اما کسی چه میداند که این خبرنگار فقط به خاطر عشق و علاقه به این عرصه روی آورده است، کسی چه میداند که حقوق ماهیانه یک خبرنگار کفاف خرج 10 روز زندگی را هم نمیدهد، کسی چه میداند که خبرنگار در طول شبانهروز آمادهباش است که تلفنش زنگ بخورد و سر یک حادثه، جلسه و هر چیزی دیگری خود را زود برساند و چه کسی میداند که اگر خبرنگار یک ماه نتواند خبر تهیه کند هیچ حقوق و مزایایی ندارد.
آری خبرنگاری عشق است، عشقی که با جان و خون خبرنگار عجین شده است، نه تاب ماندن دارد و نه پای رفتن، فقط عشق است که او را در این سالها پایدار نگه داشته است که اگر این عشق نبود، خبرنگاری که وارد این عرصه میشد بلاشک در عرض کمتر از یک سال آن را ترک میکرد.
كافيست روزهای يك سال خبرنگاری را مرور كنيد؛ روزهایی که با سختی گذشت و امسال که روزها با مهمان ناخوانده همراه بود اما باز جانش را در دست گرفت و به سراغ مردم و پزشکان و مسئولان رفت تا مبادا خبری جا بماند.
و اما امسال، کرونا بهانه خوبی دست مسئولان امر داده تا اگر سالی یکبار در روز خبرنگار جشنی برای خبرنگاران میگرفتند از آن غافل شوند و بگویند به دلیل ویروس کرونا و عدم تجمع، دیگر دورهمی گرفته نمیشود.
همان روزی که رییس جمهور گفتند خبرنگاری شغل نیست، تفریح است باید گفت: ما برای اینکه دردهای محرومان و سایر مردم را به گوشتان برسانیم باید بنویسیم و بنویسیم، پس بهتر است بدانید خبرنگاری تفریح نیست، درد است، دردی که باید در طول سال چندین بار با مردم محرومی که در نان شب خود عاجز هستند، مصاحبه بگیری و هفتهها به سفره خالی آنها فکر کنی و خوابت نبرد.
حرف بسیار است و تلخ؛ باید کوتاه کرد و نوشت تا ارزش قلم بیش از پیش حفظ شود؛ و در آخر فکر کنید اگر عشق به شغل، از خبرنگاران کوچ کند! چه خواهید کرد؟
نظر شما