نگاهی به بانوی صبر و پایداری/ بررسی شخصیت حضرت زینب (س)

بررسی اوصاف اهل بیت (ع) به صورت کامل در جامعه امروز اجتناب ناپذیر است، به ویژه آن که در طی سال‌ها، همواره سعی دشمنان در تحریف آن بوده است. نگاهی به زندگانی، تربیت، اخلاق و صفات عالیه حضرت زینب (س) به خوبی می‌تواند شان ایشان را در اذهان زنده سازد.

خبرگزاری شبستان؛‌ گروه قرآن و معارف؛‌ بررسی اوصاف و القاب اهل بیت (ع) به صورت کامل در جامعه امروزی ضرورتی اجتناب ناپذیر است، به ویژه آن که در طی سال‌ها، همواره سعی دشمنان در تحریف و نابودی آن بوده است. نگاهی به زندگانی، تربیت، اخلاق و صفات عالیه حضرت زینب (س) به خوبی می‌تواند شان وعظمت بی نظیر و تحسین (ع) برانگیز ایشان را در اذهان زنده سازد و برای زنان مسلمانی که قصد پیمودن راه ایشان را در مسیر زندگی و اعمالشان دارند، الگو و درس خوبی است که هزار نکته ارزنده در آن یافت شده و مستتر است، که با پرداختن به آن می‌توان برای جامعه مسلمان - به ویژه زنان - بابی‌تازه از فضایل آن حضرت را گشود.

مقدمه

حضرت حضرت زینب (س)، بنت علی (ع) بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن‌هاشم بن عبد مناف بن قهی و مادرش، فاطمه بنت رسول الله (ص) و روز پنجم جمادى الأولى سال پنجم  ششم هجری دیده به جهان گشود، بعضی در اول ماه شعبان سال ششم (الشیخ على النمازی الشاهرودی، ۱۴۱۸، ص۳۱۶) و گروهی در ماه رمضان گفته اند. (ابن حجر، ۱۴۱۵، ص۱۱۰۰ خیر الدین الزرکلی، ۱۹۸۰م، ص۶۶)

از بین خواستگاران متعددی که به منزل على (ع) می‌آمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب - برادر زاده على (ع) که از طرف خود کسی را برای خواستگاری حضرت زینب (س) فرستاده بود مورد پذیرش قرار گرفت. ثمره این ازدواج چهار یا پنج فرزند است که دوتای آن‌ها به نام‌های عون و محمد که در کربلا به شهادت رسیدند. (محمد بن سعد، ۱۹۶۰ م، ج۸، ص ۳۶۵: الشیخ على التعازی الشاهرودی، ۱۴۱۹، ص۵۰۱)

اقوال در رابطه با وفات حضرت زینب (س) متعدد است و در این رابطه اختلاف شدیدی بین تاریخ نگاران وجود دارد، ولی قول مشهور وفات ایشان را در سال ۶۳ هجری در شام (دمشق/ سوربه) از جمله شیخ بهایی، محدث نوری، علامه بحرالعلوم، محدث قمی از مورخان اهل سنن ابن بطوطه، ابن حوراتی و صیادی شافعی و... است و برخی دیگر در مصر و یقبع میدانند. (الهی، ۱۳۷۵، ص۱۶۷، جزایری، ۱۳۸۷، ص۵۵، محلاتی ۱۳۷۹، ص۷۱)

۱. القاب حضرت زینب (س)

آیه من آیات الله: نشانی از نشانه‌های خداوند. الباکیه: بانوی گریان. العقیله؛ بانوی خردمند (ابو الفرج الأصفهانی، ۱۳۵۸، ص۶۰؛ الشیخ على النمازی الشاهرودی، ۱۴۱۸ ه، ص ۱۴۳؛ السید محسن الأمین، بی‌تا، ج۵، ص۱۷؛ الشیخ جعفر النقدی، ۱۳۸۱، ص ۴۳۴)

الفاضله: بانوی بافضیلت (الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص۱۲). الکامله: بانوی تام و کامل. (الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص۱۲)

المعصومه الصغری: پاک و مطهره کوچک. ام المصائب: مادر مصیبت‌ها (الحاج حسین الشاکری، بی‎تا، ص۱۰ و ۱۲؛ السید لطیف القزوینی، بی‌تا، ص۱۵۹).

امنیه الله: امانت‌دار الهی. باب حطه الخطایا: دروازه آمرزش گناهان. بطله کربلاء: قهرمان کربلا. بلیغه: سخنور رسا. حفره علی (ع) و فاطمه (س): مرکز جمع آوری دوستی و محبت على (ع) و فاطمه (س)، ربه خدر القدس: نگهدارنده پرده قداست. ربیعه الفضل: دختر فضل و کمال، ، رضیعه الوحی: شیر خورده وحی. (الشیخ محمد حسین الأصفهانی، ۱۴۱۵، ص۳۷)

سرّ ابیها: راز پدرش على (ع). سلاله الولایه: فشرده و خلاصه و چکیده ولایت. سلیله الزهراء (س): فرزند برومند حضرت زهرا (س). سیده العقائل: بانوی بانوان خردمند. شریکه الشهید: سهیم و شریک در شهادت شهداء، شمسه قلاده الجلاله: خورشید منظومه بزرگواری و شکوه. شقیقه الحسن: دلسوز و غم خوار حضرت حسن (ع). (خیر الدین الزرکلی، ۱۹۸۰ م، ص۶۶)

صابریه محتسبه: بابداری کننده به حساب خداوند برای خداوند (من علماء البحرین والقطیف، بی‌تا، ص۴۴۹-۴۵۰، الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص ۶۱)

صدیقه الصغری: راستگوی کوچک (الشیخ على النمازی الشاهرودی، ۱۴۱۸م، ج۴، ص۳۱۳، الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص۸؛ من علماء البحرین والقطیف، بی‌تا، ص۴۸۰)

کعبه الرزایا: قبله رنج‌ها. عابده آل علی (ع): پارسای خاندان على (ع) (الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص۸)

عالمه غیر معلمه: دانای نیاموخته (الشیخ الطبرسی، ۱۳۸۶، ص۳۱؛ العلامه المجلسی، ۱۴۰۳ه.ق، ص۱۶۴؛ الشیخ عبدالله البحرانی، ۱۴۰۷ ه.ق، ص۳۷۰. الشیخ محمدمهدی الحائری، بی‌تا، ج۱، ص۶۲؛ الشیخ على النمازی الشاهرودی، ۱۴۱۸، ص۳۱۵؛ علی بن محمد العلوی، ۱۴۰۹، ص۴۸. الدکتور أحمد راسم النفیس، ۱۴۱۸ق، ص۱۳۹)،

عدیله الخامس من اهل الکساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء (الشیخ محمد حسین الأصفهانی، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۴ - ۱۳۵؛ من علماء البحرین والقطیف، بی‌تا، مص۴۷۴)

عظیمه بلواها: بانویی که امتحانش بس بزرگ بود. عقلیه قربش: بانوی خردمند از قریش. عقلیه الوحی بانوی خردمند وحی (آقا بزرگ الطهرانی، ۱۳۸۹، ج۱۵، ص۳۰۷؛ الشیخ باقر شریف القرشی، ۱۹۹۴م، ج۲، ص۳۰۱-۳۰۲)

عقیله الطالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (الحاج حسین الشاکری، بی‌تا، ص۱۲).

عقیله النبوه: بانوی خردمند پیامبری. عقیله النساء: خردمند بانوان. عقیله خدر الرساله: خردمند پرده نشینان رسالت. مظلومه وحیده: ستم دیده بی‌کس. عقیله بنی‌هاشم: خردمند بنی‌هاشم (الشیخ جعفر النقدی، ۱۳۸۱، ص۴۳۴، الشیخ باقر شریف القرشی، ۱۹۹۴م، ص۱۲۳، السید المرعشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۹۰؛ العاملی، ۱۴۲۲م، ص۵۶۸)

فهمه غیر مفهمه: فهمیده بی‌آموزگار (الشیخ المفید، ۱۴۱۴ق، ص۳۲۳؛ الشیخ الطبرسی، ۱۳۸۶، ص۳۱؛ الشیخ عبدالله البحرانی، ۱۴۰۷، ص۳۷۰).

قره عین المرتضی (ع): نور چشم حضرت علی (ع). قرینه النوائب: همدم و همراه ناگواری‌ها. کفیله السجاد (ع): سرپرست حضرت سجاد (ع). محبوبه المصطفی (ص): مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص). نائبه الحسین (ع): جانشین و نماینده حضرت حسین (ع). نائبه الزهراء (س): جانشین و نماینده حضرت زهرا (س). ناموس رواق العظمه: ناموس حریم عظمت و کبریایی. نجمه سماء النباله: ستاره آسمان شرف و کرامت. ولیده الفصاحه: زاده شیوا سخنی.

۲. بررسی اوصاف و القاب شخصیتی حضرت زینب (س)

در این قسمت، به دسته‌ای از ویژگی‌ها و مقامات خاص ایشان اشاره کرده و البته از میان صدها خصلت و ویژگی تنها به بیان بارهای از آن‌ها که ارتباط بیشتری با موضع دارد، اکتفا می‌کنیم که همین اوصاف خود برای الگوشدن یک شخصیت، دلیل و منطق کاملی است.

۲-۱- مقام رضا و تسلیم

از جمله مقامات رفعیه و درجات منیعه، مقام رضا و تسلیم است و این دو ملکه از بسیاری از ملکات شریفه و تحصیل آن‌ها مشکل تر است، چرا که رضا به قضای الهی و تسلیم صرف به هرچه از جانب خدای واحد می‌رسد. از صمیم قلب رضا دادن و هر تیری که از سهام حوادث ایده بر چشم و دل منزل دادن و در همه حالات شاکر بودن، بسی دشوار و مشکل است. از نمونه اخباری که به ایشان داده شد، حلیت ام ایمن است. قمی، ۱۳۷۷، ص۲۶۲ - ۲۶۶) و چون این مگرمه به این مقام از رضا دل در طول زندگانی پر فراز و نشیب و پر مصیبت خود رسیده و تسلیم بوده اند، در روز محشر خالق متعال آن قدر از گناهکاران به آن مظلومه ببخشد تا راضی شود، جزائری، ۱۳۸۷، ص۲۳۶-۲۳۵)

۲-۲- مقام اخلاص

حضرت زینب کبری (س) که از چنان اخلاص و چنان مقامی در زمینه رضا برخوردار بود که با وجود مصائب آن چنانی در جواب ابن زیاد فرمود: «ما رأیت الا جمیلا».

یا وقتی در هنگام آتش زدن خیمه‌ها، خود را چنان مهیا کرده بود که اگر اراده الهی بر سوختن آن‌هاست، در خیمه بماند تا اراده الهی جاری شود. که این حل تبعیت و رضایت از قضا و قدر الهی ریشه در اخلاص زینب کبری (س) دارد، (مازندراتی، بی‌تا، ص۵۲)

و راز سخنان حضرت زهرا در این رابطه که فرمودا

من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله علیه افضل مصلحته، (مجلسی، ۱۴۰۳ق،ص۲۱۲)

با واکاوی و تعمق در واقعه عاشورا می‌توان به اخلاص زینب (س) پی برد. آن هنگام که بر پیکر غرق در خون سید الشهدا (ع) نظر کرد عرض کرد:

خدایا این قربانی را از آل محمد (ص) قبول فرما. (مجلسی ۱۴۰۴ق، ص۵۴؛ مقرم، ۱۹۷۹ م، ص۶۵؛ خوارزمی، ۱۳۶۶، ص۷۰؛ طبری، بی‌تا، ص۲۵۹)

۳-۲- مقام بلا

از جمله مقامات عالیه و درجات سامیه، مقام ابتلای به بلیات است که این مقام خواص درگاه الله است، چنانچه فرمود:

البلاء للولاء؛

هر قدر بلیات و صدمات بیشتر تقرب زیادتر

و ما هر چه به احوالات حضرت زینب (س) تأمل کنیم که چه مصایب و نوایب و بلیات و صدمات بر او وارده شده است، به دو نکته پی می‌بریم. اول: کمال ثبات و استحکام مقام توحیدی و تقرب او به درگاه حضرت احدیت، به دلیل ورود به این همه مصایب، دوم: رفعت درجه و عظمت رتبه و عدم قدرت بر احصای مقامات و درجات آن مظلومه که نتیجه تحملش بر مصایب وارده بر او، چه بهایی که از مصایب اغلب انبیا زیادتر و سخت‌تر بوده با این که عادتا زن‌ها هراندازه قوی‌القلب باشند، طاقت اندکی از بسیار و یکی از هزار این مصایب را ندارند. (جزائری، ۱۳۸۷، ص۲۴۲)

۲-۴- مقام نیابت

این ظهور همه جانبه در امتثال از فرمان مادر در انتهای عمرشان مبنی بر همراهی امام حسین (ع)، به حدی است که می‌توان گفت که نائبی شایسته از برای این بانوی گرامی است. حتی در آخرین وداع، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسید. حضرت زینب (س) نائب مادر بود در حفظ و نگهداری برادر، در تحمل سختی‌ها و مصائب، جهت صیانت از دین اسلام و اهل بیت (ع) پیامبر حفاظت بی‌قید و شرط از حریم محترم ولایت و امامت در عرصه‌های مختلف به ویژه بعد از عاشورای سال ۶۱. (جزائری، ۱۳۸۷، ص۹۱-۸۶)

زینب کبری (س) همچون مادر گرامی‌اش دارای فضائل و مناقب بسیاری بود که القاب آن حضرت ریشه در فضایل ایشان دارد. درباره ایشان گفته‌اند:

فان فضائلها و فواضلها و خصالها و جلالها و علمها و عملها و عصمتها و عفتها و نورها و ضیائها و شرفها و بهائها تالیه امها صلوات الله علیهما. (سپهر، ۱۳۹۰، ص۶۱)

۲-۵- مقام صبر

در روایتی از امام صادقی به چنین آمده است:

انّ الحُرّ حرّ علی جمیع احواله و ان نابته تائبهٌ صبرلها و ان تداکّت علیه المصائب لم تکسره و ان أسرو استبدل بالیسر عسرا ... فاصبروا و ظنوا انفسکم علی الصبر توجروا (کلینی ۱۳۸۸، ص۳۳)

صبر را سه مرتبه است: صبر بر مصیبت، صبر بر اطاعت حق، صبر برتر معصیت.

برای هر یک از این مراتب اجرو مثوباتی وارد شده که در خصوص حضرت زینب (س) صبر بر مصیبت که به گونه اعجاب‌آور و بی‌نظیری در برابر آن همه سختی و رنجی، که گاه تحمل یکی از آن‌ها هم خارج از توان به نظر می‌رسد و به خصوص وقتی بدانیم هر کس محبتش به هر چه زیادتر باشد مفارقتش صعب‌تر است و چون حضرت زینب (س) در این عالم علاقه منحصر به فردی به حضرت سیدالشهدا (ع) داشتند، پس مفارقت او به اندازه علاقه به او و صبر بر چنین مصیبت نهایت ندارد. اما صبر بر اطاعت: نسبت به خود وحیده بود، اجمالا تمام آنات ساعات عمر او در عبادت و اطاعت صرف شده و در همه این حالات صابر بوده و از آنجا که با عصمت او و این مرتبه از صبر او تا حدودی آشنا می‌شویم، می‌گوییم:

لقد عجبت من صبرها ملائکه السموات، (جزائری، ۱۳۸۷، ص۲۴۶-۲۴۳)

صبر زینب کبری (س) تا به حدی بوده که شهادت عزیزانش را با کمال حیرت تحمل می‌کرد.

نورالدین جزایری در صدر این حضرت می‌گوید:

«الراضیه بالقدر و القضاه» یکی از القاب زینب (س) است و ایشان در برابر شداید و محن ایستادگی کرد که اگر اندکی از بسیار آن براذیل جمال راسیات گذاشته شود، آب می‌گردد. و ایشان مثال این سخن است که «کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف». (جزایری، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۶)

۲-۶- مقام عظمت زنانه

زینب کبری (س) شور عاطفه زنانه‌ای را با عظمت و استقرار و متانت یک مجاهد فی سبیل الله و زلال معرفتی همراه کرده است که وقتی از زبان دل می‌تراود، همه را مبهوت می‌کند، (المقرم، ۱۹۷۹ م، ص۳۲۳)

در عین حال امام زمانِ خود، یعنی امام سجاد (ع) را مانند یک مادر مهربان آرامش و تسلی می‌بخشد و با کودکان برادر و بچه‌های پدر از دست داده آن حادثه عظیم، در میان آن طوفان شدید، مثل سد مستحکمی برای آن‌ها امنیت و آرامش و تسلی ایجاد می‌کند بنابراین زینب کبری (س) یک شخصیت همه جانبه بود. اسلام زن را به این طرف سوق می‌دهد. (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ص۲۲۰-۲۱۰)

۲-۷- مقام حفاظت از دین

از جمله فضایل نفسانیه، حفاظت و حراست دین است، زیرا که دین حافظ حقوق و جامع شتات کلمه بشر است. در حقیقت اصلاح عامه به تدین است. چون این مقدمات معلوم شدند می‌گوییم:

چون حضرت زینب (س) آن خدمات را در کربلا تموده و داخل در انجمن ابقایبه شده و حامی دین و مذهب بوده، اولا: ربّ النوع بشر گردید برای نگهداری از قوانین جامعه؛ ثانیا: جماعتی را از کلفت مجاهده در حفظ دین نجات داد؛ زیرا که بر فرد فرد واجب بود که دفاع از دین نمایند و آن مکرمه با دفاع خود از شریعت که الى یوم القیامه باقی و برقرار ماند، جمیع افراد را از چنین زحمتی آسوده نمود و خود تحمل صدمات آن‌ها شد. (جزائری ، ۱۳۸۷، ص۲۶۹)

۲-۸- مقام محدثه و روایت

زینب کبری (س) یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار می‌آید و در سنین کودکی، در حالی که بیش از ۵ یا ۶ سال از عمرش نمی‌گذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا (س) را با آن مضامین بسیار بلند و عالی می‌شنید و پس از آن برای دیگران نقل می‌کرد. عبدالله بن عباس، شاگرد برجسته حضرت علی (ع) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا (س) را از زینب (س) نقل می‌کند و از آن بانوی بزرگ با عنوان، «عقیلتنا؛ عاقل و دانای ما» یاد می‌کند. (مدرسی، ۱۳۷۸، ص۴۳-۳۹)

به گونه‌ای که ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن، از ایشان نقل حدیث می‌کرد و می‌گفت:

حدثتنا عقیلتنا زینب (سلام الله علیها) بنت على (علیه اسلام). (انقلاب زینب کبری (س)، بی‌تا، ص۹۴)

۲-۹- مقام دفاع از امام زمان خویش (ع)

یکی از جلوه‌های ولایت مداری حضرت زینب (س)، حفاظت از امام سجاد (ع) است؛ زیرا از جمله کمالات نفسانیه و عبادات مهمه تحفظ و نگهداری پیغمبر (ص) و امام (ع) است، حضرت زینب (س) در موارد متعددی به حفاظت از امام سجاد (ع) پرداخت:

اول: زمانی که لشکر ریختند به خیمه؛ شمر قصد قتل امام (ع) را نمود، آن مظلومه چنان تضرع و بی‌تابی کرد تا او را نجات داد.

دوم: وقت آتش زدن به خیمه‌ها، اگر آن مظلومه نبود، امام سجاد (ع) سوخته بود.

سوم: هنگام عبور اسراء به قتلگاه؛ در حالی که حضرت زینب (س) مشغول وداع با برادر بود و با آن حالت که زبان عاجز است از بیان آن، متوجه امام سجاد (ع) شد، دید بالای شتر که پاهایش بسته بود، حالت احتضار به فرزند برادر عارض شده؛ برای نگهداری او «حالَتْ بَیْنَهُ و بَیْنَ جَسَدِ أخِیهَا الحُسَیْنِ» و عرض کرد:

مالی أراکَ تَجُودَ یک بِنَفْسِکَ یا بَقِیَهَ المَاضین. (قمی، ۱۳۸۸ ق، ص۲۶)

او را تسلی داده و حدیث «ام أیمن»، را نقل نموده؛ به این تدابیر آن حضرت را نگهداری نمود.

چهارم: در مجلس شوم ابن زیاد؛ پس از محاجّه بین علی بن الحسین (ع) و ابن زیاد، آن ملعون امر به شهادت آن مظلوم داد، آن مکرمه دست به گردن امام چهارم انداخت و گفت: «نخواهم گذاشت او را بکشید تا من زنده هستم». راضی بود خود را فدای حضرت سجاد  (ع) نماید. (جزایری، ۱۳۷۸، ص۲۷۴)

۲-۱۰- مقام ولایت تکوینی

بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود، روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد و زنگ‌ها از صدا باز ایستاد.

حضرت زینب (س) در زمان خود یکی از علمای آن عصر شناخته می‌شد و عالم به حقایق امور بوده و همه چیز از جانب خدای تعالی به او الهام می‌شده و در دل او آشکار می‌گشته، آن حضرت علم را به صورت موهوبی[۱] درک می‌کرده است.

۲-۱۱- مقام اور امامان زمانه خویش

حضرت زینب (س) بیش از ۶ سال سن نداشت که با رحلت پیامبر (ص) رو به رو شد، سپس با شهادت مادر و پس از آن یار و یاور پدر بود. پس از شهادت مولا علی (ع) در کنار امام حسن (ع) به مبارزه با نفاق پرداخت. پس از آن با امام حسین (ع) راهی کربلا شد و پس از شهادت امام حسین (ع)، وظیفه سنگین رسالت را بر دوش گرفت و به توصیه امام حسین (ع) مبنی بر عدم غلبه احساسات بر عقل و اندیشه به این مهم عمل کرد. (بشیری، ۱۳۷۵، ص۴۶)

حضرت زینب (س) شاهد خیانت معاویه به امام حسن (ع) و رفتار دنیاپرستان با ایشان بود، وقتی خوارج بر حسن (ع) زخم زدند، زینب (س) به پرستاری از برادر مجروحش پرداخت و پس از مصالحه برادر، به اتفاق اهل بیت (ع)، کوفه را به سمت مدینه ترک نمود. او با حسن (ع) همراه بود تا آن که به وداع برادر مبتلا گردید.

هنگامی که برنامه مسافرت امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از مکه به عراق مطرح شد، اصرار حضرت زینب (س) بر همراهی برادر به حدی بود که وقتی که ابن عباس از این که امام (ع) را از عزیمت به کربلا منصرف کند، عاجز مانده به ایشان عرض کرد: «پس اهل و عیال و خانواده را با خود نبر!»

حضرت زینب (س) که این را که شنید به شدت آشفته شد و فرمود: «ای ابن عباس: پیشنهاد می‌کنی که بزرگ و سرور ما خودش به سفر برود و ما را در اینجا تنها بگذارد، آیا روزگار برای ما غیر از او کسی را گذاشته است که هرگز با او زنده هستیم و با او می‌میریم»، در این لحظه ابن عباس به شدت گریست، (مظفری، ۱۳۶۱ق، ص۹۴)

۲-۱۲- مقام صراحت - قاطعیت و فصاحت - بلاغت

حضرت زینب (س) در خطاب به مردم کوفه آنان را به تبعیت از آل امیه محکوم می‌کند، و خیانت به امام حسین (ع) برا خیانت به پیامبر (ص) و سزای آن را ابتلای به بلاهای دنیوی و اخروی معرفی می‌کند. (سپهر، ۱۴۱۴ق، ص۲۸۹ – ۲۸۳)

از حلیم بن شریک اسدی روایت شده است: هرگز بانویی پرده‌نشین گویاتر از وی ندیدم. گویی بر زبان علی (ع) به سخن می‌راند و مردم را اشاره به سکوت فرمود. دم‌ها فرو بسته شد و هر زنگی از بانگ بایستاد.

۲-۱۳- مقام عبادت

عبودیت و بندگی به معنای ذلت و خضوع است و عبادت معنای کامل دارد که آن غایت خضوع و اظهار ذلت باشد، از امام زین العابدین (ع) روایت شده است: «شب یازدهم محرم عمه‌ام را دیدم که نشسته نماز شب می‌خواند».

یا در جایی دیگر فرمودک «عمه‌ام زینب با آن همه غم و اندوه در راه شام نیز قافله‌های شب را ترک نکرده. (الهی، ۱۳۷۵، ص۸۹-۹۰)

عبادت زینب کبری (س) به معنای خاص؛ یعنی اوج خضوع در برابر ذات الهی، وی را به مقامی رسانده بود که سیدالشهداء (ع) از وی میخواهد:

یا اختاه، لا تنسی فی نافله اللیل. (صادقی اردستانی، ۱۳۸۱، ص۸)

با تعمق در زندگی عبادی حضرت زینب (س) درمی‌یابیم که وی به هدف از آفرینش عمل نموده است:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (ذاریات: ۵۶)

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌گوید:

خدا انسان را خلق کرده و غایت خلقت وی را که در واقع سعادت او می‌باشد و نیز منتهای کمال او را در بردارد، در تقرب عبودی قرار داده است. (طباطبایی، ۱۴۰۳ق، ۳۵۲)

حضرت زینب (س) تمام شبش را همچون مادر گرامیش به عبادت می‌پرداخت و هیچ‌گاه تهجد را ترک نکرد و ملقب به لقب «عابده آل على (ع)» شد. (نقدی، ۱۳۴۳، ص۶۱)

۲-۱۴- مقام قرب اقامت

زینب کبری (س) در این موضوع به چنان تعالی دست یافته بود که به گفته محمدجواد مغنیه، مراتب توحیدش قریب مقام امامت بوده است. (مغنیه ، بی‌تا: ۶۱)

باتوجه به چنین مقامی است که امام حسین (ع) به هنگام وداع به خواهر خود وصایایی می‌کند و هدایت و رهبری نهضت را به زینب (س) می‌سپارد، دالهی، ۱۳۷۵، ص ۹۱)

این رتبه را که نزدیک مقام امامت بوده از طرف امام حسین (ع) در کربلا، روز عاشورا کسب کرده بودند.

بر این ادعا شواهدی وجود دارد. در روایتی مستند از اسماعیل ابن احمد هر بار از احمد ابن ابراهیم چنین نقل شده است:

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو اَلْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَکِیمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا أُخْتِ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی سَنَهِ اِثْنَتَیْنِ وَ ثَمَانِینَ بِالْمَدِینَهِ فکَلَّمْتُهَا مِنْ وَرَاءِ اَلْحِجَابِ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ دِینِهَا فَسَمَّتْ لِی مَنْ تَأْتَمُّ بِهِ ثُمَّ قَالَتْ فُلاَنُ بْنُ اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَمَّتْهُ فَقُلْتُ لَهَا جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکِ مُعَایَنَهً أَوْ خَبَراً فَقَالَتْ خَبَراً عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَتَبَ بِهِ إِلَى أُمِّهِ فَقُلْتُ لَهَا فَأَیْنَ اَلْمَوْلُودُ فَقَالَتْ مَسْتُورٌ فَقُلْتُ فَإِلَى مَنْ تَفْزَعُ اَلشِّیعَهُ فَقَالَتْ إِلَى اَلْجَدَّهِ أُمِّ أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهَا أَقْتَدِی بِمَنْ وَصِیَّتُهُ إِلَى اَلْمَرْأَهِ فَقَالَتْ اِقْتِدَاءً بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْصَى إِلَى أُخْتِهِ زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلظَّاهِرِ وَ کَانَ مَا یَخْرُجُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ مِنْ عِلْمٍ یُنْسَبُ إِلَى زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ تَسَتُّراً عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ قَالَتْ إِنَّکُمْ قَوْمٌ أَصْحَابُ أَخْبَارٍ أَ مَا رَوَیْتُمْ أَنَّ اَلتَّاسِعَ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُقْسَمُ مِیرَاثُهُ وَ هُوَ فِی اَلْحَیَاهِ، (کمره‌ای، بی‌تا، ج۲، ص۵۰۱، باب ۴۵)

احمد بن ابراهیم گوید:

من شرفیاب حضور حکیمه دختر محمد بن علی (ع) (امام نهم) خواهر ابوالحسن عسکری (ع) (امام دهم) گردیدم. سال دویست و شصت و دو بود و در مدینه بودم و از پشت پرده با او سخن گفتم و از دین وی پرسیدم. کسی که باید امام بداند برای من نام برد و به من گفت: «فلان پسر حسن عسکری (ع) است.» نام او را گفت. گفتم: «قربانت گردم او را معاینه کردی یا خیر او را شنیدی؟» گفت: «خیراو را از امام یازدهم شنیدم و برای مادرش نوشته بود.» گفتم: «آن مولود کجا است؟» گفت: «نهان است، گفتم شیعه به که مراجعه کنند؟» گفت: «به جده او مادر امام یازدهم.» گفتم: «وصیت خود را به زنی واگذاشته است؟» گفت: «پیروی از حسین بن علی بن ابی طالب (ع)؛ کرده است زیرا حسین بن علی (ع) به حسب ظاهر وصایای خود را به خواهرش زینب (س) دختر علی بن ابی طالب (ع) سپرد برای پنهان کردن امامت پسرش علی بن الحسین (ع)» سپس فرمود: «شما مردمی هستید مطلع از اخبار. آیا در روایات به شما نرسیده است که نهمین فرزند حسین (ع) زنده است و میراثش تقسیم می‌شود؟» (کمره‌ای بی‌تا، ج۲، ص۱۷۸، باب۵۰)

شایان ذکر است که اثبات نیابت و ولایت برای حضرت زینب (س) منافاتی با حدیث «لَا یُفْلِحُ قَومٌ مَلَکَتْ عَلَیْهِم إمْرَأهٌ» (جلسی، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۲) ندارد؛ چون اولا: این مقام همان‌گونه که ذکر شد به برخی دیگر از زنان هم مانند جده حضرت حجت (عج)، منتسب شده است. ثانیا: این روایت ظاهر در قضاوت است و نیابت در نشر احکام، غیراز قضاوت است. ثالثا: چون حفظ امام اهم از جمیع مصالح است؛ اگر حفظ آن موقوف بر ولایت زنی مانند حضرت زینب (س) باشد، عقل حکم به ولایت او می‌کند.

۲-۱۵- مقام یؤثرون

ایثار یعنی مقدم داشتن غیر برخود. (طباطبایی، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۶) ایثار یکی از صفات پسندیده‌ای است که فقط مؤمنان واقعی از آن بهره‌مندند و در قرآن کریم آمده است:

وَ یُؤثِرُونَ عَلَى أنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بَیْنَ خَصاصه). (حشر: ۹)

زینب کبری (س) دختر و تربیت یافته مادری است که فرمود:

الجَّار ثُمَّ الدَّار.

این خصلت به دخترش نیز رسیده است. نمونه بارز آن تقسیم غذا در بین اسرا و تحمل گرسنگی به مدت سه روز و یا بارها خود را پیش مرگ امام سجاد (ع) قرار دادن، است. (مجلسی ۱۴۰۳ق، ص۱۱۷؛ سید ابن طاووس،۱۹۵۰م، ص۹۶؛ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۴)

ایشان حتی دو فرزند خویش را فدای جهاد در راه خدا کردند. (سپهر، ۱۴۱۲ق، ص۷۴)

۲-۱۶- مقام علم لدنی

آن حضرت مجلس درس و تفسیر قرآن در کوفه داشت که گواهی بر فضل و مقام علمی ایشان است. (رسولی محلاتی، ۱۳۸۵، ص۳) امام سجاد (ع) در مورد او فرمود:

أنتَ بِحَمْدِ اللهِ عَالِمَهٌ غَیرٌ مُعَلِّمَهٍ وَ فَهِمَهٌ غَیرُ مُفَهِّمَهٍ؛ (صادقی اردستانی، ۱۳۸۱، ص۱۰۱)

سپاس خداوند را که زینب (س) عالمه ای است که کسی چیزی به او نیاموخته است

علم و دانش آن مخدره چیزی نبوده که از طریق دیدن استاد و معلم به او رسیده باشد، بلکه از جانب خداوند به آن حضرت افاضه شده است. (الهی، ۱۳۷۵، ص۹۵)

۲-۱۷- مقام مفسر

حضرت زینب (س) با تفسیر قرآن و بیان حلال و حرام برای زنان در کوفه و جاهای دیگر وظیفه علمی خویش را انجام می‌داد. روایت است که در دوره اسارت و بیماری امام سجاد (ع) مردم در مسائل شرعی به حضرت زینب (س) مراجعه می‌کردند و او هم پاسخ آنان را می‌داد. (نقدی، ۱۳۸۱، ص۳۵)

۲-۱۸- مقام حجاب

هیچکس تا قبل از روز عاشورا و جریان اسارت، زینب (س) را ندیده بود. علامه مامقانی در این رابطه می‎گوید:

و هی فی الحجاب فریده لم یرشحصها احد من الرجال فی زمان ابیها واخویها الى یوم الطّف؛ (مامقانی، ۱۳۵۲ق، ص۷۹)

زینب (س) در حجاب، یگانه دوران خویش بود، هیچ کس از مردان در زمان پدر و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند.

زینب کبری (س) در حجاب و عفاف به حدی بود که همسایه‌ها هیچ‌گاه صدای او را نشنیده و او را ندیده بودند. آن بانوی اسلام هرگاه شب تاریک می‌شد و مردم به خواب می‌رفتند، برای زیارت قبر جدش از خانه خارج می‌شد. (سابقی،۱۲۹۴ق، ص۲۰)

این مخدره، با صراحت نگاه حرام به حرم اهل بیت (ع) را اهانت به حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع) و حضرت فاطمه (س) معرفی می‌کند. آنجا که می‌فرماید:

یَا أهلَ کوفه نحن سَبایَا الحُسَین علیه السلام فَغَضُّوا أبصَارَکُم عَنَّا وَ عَن النَّظَرِ إلَینَا مَعَاشِر النَّاسِ أمَّا نَستَحیُونَ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ مِن عَلیّ المُرتَضَی وَ فَاطِمَهَ الزَّهراءُ؛

ای مردم کوفه! همانا ما اسیران حضرت حسین (ع) ملا، یعنی اهل بیت (ع) حسین (ع) ملا باشیم. از دیدار ما دیدار برگیرید.‌ هان ای جماعت مردمان! آیا از خدا و رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ع) فاطمه زهرا (ع) حیا نمی‌کنید؟

بعد از این مردم نگاه خود را به زمین دوختند. (سپهر، ۱۳۹۰، ص۳۱۲)

یا اینکه در دربار یزید در خطاب به آن ملعون می‌فرماید:

ای پسر آزادشدگان؛ آیا از عدل است که زنان و کنیزان را پشت پرده جای دهی ولی دختران رسول خدا (ص) را اسیر کرده و پرده آبرو و حرمت آن‌ها را بدری؟ (سیدبن طاووس، ۱۴۱۷، ص۱۸۸)

۲-۱۹- مقام عصمت

با توجه به تعریف عصمت؛ امری که انسان را از وقوع در چیزهایی که جایز نبوده و خطای معصیت به شمار می‌آید، مصون بدارد. (طباطبایی، ۱۴۰۳ق، ص۲).

باید گفت که زینب کبری (س) دارای مقام عصمت بوده است:

ولو قلنا بعصمتها لم یکن لأحد أن ینکران کان عارفاً باحوالها یوم الطف وما بعده، کیف؟ و لولا ذلک ما حملها الحسین مقداراً من ثقل الإمامه ایام مرض السجاد (علیه السلام) (مامقانی، ۱۳۵۲ق، ص۷۰)

اگر بگوییم زینب (س) دارای مقام عصمت است، گزاف نگفته‌ایم و کسی که به احوال زینب (س) در روز عاشورا و بعد از آن آگاه باشد، چگونه می‌تواند انکار کند عصمت زینب (س) را؟ زیرا اگر معصوم نبود، امام حسین (ع) مقداری از سنگینی بار امامت را به آن بانوی بزرگ واگذار نمی‌کرد، در آن مدتی که امام سجاد (ع) بیمار بود.

شیخ جعفر نقدی در باب عصمت زینب کبری (س) می‌گوید: اگر کسی در این روایات تامل کند و نیک بنگرد و چگونگی عبادت و انقطاع او را ببند، برایش هیچ شکی نمی‌ماند که آن حضرت معصوم بوده است. (نقدی، ۱۳۸۱، ص۶۲)

۲-۲۰- مقام جهاد

در رابطه با موضوع مبارزه و جهاد با دشمنان دین، در قرآن کریم آمده است:

الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ (توبه: ۲۰)

          این آیه مصداق و نمونه بارز این آیات، زینب کبری (س) است. با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی آسوده و خوشی که داشت، دست کشید و فرزند و فرزندان خود را نیز برای قربانی، به همراه خود به قربانگاه نینوا آورد، (رسولی محلاتی، ۱۳۷۹، ص۳۰)

محمود شرقاوی در این زمینه گفته است: زینب (س) پیوسته پرچم جهاد را بر دوش گرفته و از حق و عدالت دفاع می‌کرد و با مردان در سختی‌ها و شداید مشارکت می‌نمود. و با قوت بیان و منطق نیرومند خود با دشمنان اجتجاج می‌کرد و در نهایت هم پیروز شد. (شرقاری، بی‌تا، ص۱۲)

۲-۲۱- مقام شجاعت

زینب کبری (س) شجاعت را از پدر به ارث برده بود، وی که عزیزترین نزدیکانش در نصف روز به شهادت رسیده بودند و به همراه زنان و کودکان و خاندان اهل بیت (ع)، با شجاعت بی‌نظیری وارد مجلس عبیدالله شد و خطبه‌ای خواند که هیچ مرد شجاعی چنین جراتی به خود راه نمی‌داد. و در مجلس یزید خطبه آتشین خواند و او را مفتضح کرد. اگر ذره‌ای وحشت از دستگاه به ظاهر باشکوه و هیبت آنان در دل داشت، هرگز نمی‌توانست چنین خطبه‌هایی ایراد نماید. محمدحسین (ع) ادیب در این باره می‌گوید:

یا لها من سیده کریمه جابهت الظالم و الظلم و اقبلت الطغاه الجبابره و هم فی اوج عظمتهم و شده انتصاراتهم الباطله المزیفه و فی عقردارهم وهی وحیده، فریده غریبه، اسیره، مظلومه، لیس معها ناصر ولا معین الا اطفال صغار و رجل واحد من اهل البیت. (ادیب، ۱۳۷۹، ص۱۷-۱۸)

نقل است که در دربار یزید مردی شامی، از یزید درخواست کرد که فاطمه دختر امام حسین (ع) را به او به کنیزی دهد. حضرت زینب (س) با قاطعیت تمام برخورد می‌کند و می‌فرماید:

نه به خدا قسم، دروغ گفتی و خود را پست و زبون کردی که چنین درخواستی نمودی، به خدا سوگند نه تو چنین کاری می‌توانی انجام بدهی و نه یزید (مقرم، ۱۹۷۹ م، ص۳۲۸-۳۳۹

 

[۱] موهوبی، علمی است که حلاق عالم به واسطه استعداد اشخاص و قابلیت اشخاص به آن‌ها لطف می‌نماید.

 

منبع

نشریه علمی تخصصی معارف حسینی، دوره 4، شماره 14

کد خبر 966594

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha