رقیه دختر امام حسین (ع) گوهری از اهل بیت(ع) که نباید فراموش نمود

حجت الاسلام حسنلو گفت: شواهد و مدارك قابل اعتمادي در دست است كه وجود دختري سه يا چهار ساله را براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ ثابت مي‌كند كه در خرابه شام وفات يافته است ولي در مورد نام ايشان نمي‌توان نظر قطعي داد.

خبرگزاری شبستانگروه قرآن و معارف: زندگی اهل بیت دربرهه ای از تاریخ به اندازه ای با سانسور مورخین درباری و وابسته به امویان مواجه بوده است که نه تنها شمار فرزندان بلکه مظالم و مصائب آنها که توسط  امویان وعباسیان و جریانهای تاریخنگاری وابسته به آنها پنهان شده وذکر نگردیده است وشمار زیادی از نام فرزندان وسادات که توسط اینها کشته شدند ذکر نگردیده است؛ لذا عدم تصریح به ذکر نام در منابع اولیه از این عوامل هم متاثر می تواند باشد

«با توجّه به اينكه شرح حال فاطمه و سكينه ـ سلام الله عليها ـ از تاريخ معلوم است و چندين سال بعد از واقعة عاشورا زنده بوده‌اند ولي در مورد زينب دختر امام حسين ـ عليه السّلام ـ شرح حالي در دست نيست و محتمل است همان دختر خردسال امام ـ عليه السّلام ـ باشد كه در دمشق مدفون است و به نام رقيه ـ سلام الله عليها ـ مشهور شده است و نمي‌توان وجود چنين دختري را براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ انكار كرد.»

 

آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین حسنلو،  مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات حوزه علمیه قم درباره برخی تشکیک ها در وجود و حیات حضرت رقیه سلام الله علیها است.

 

امروز سالروز وفات حضرت رقیه (س) است.  در برخی اظهارنظرها و شبهه ها نسبت به وجود این دختر امام حسین(ع) و حضورش در کربلا و وقایع بعد از آن تشکیک شده است. دیدگاه جنابعالی در این باره چیست؟

 

شواهد و مدارك قابل اعتمادي در دست است كه وجود دختري سه يا چهار ساله را براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ ثابت مي‌كند كه در خرابه شام وفات يافته است ولي در مورد نام ايشان نمي‌توان نظر قطعي داد. ولی معروفیت او به این نام نیز دلیل وگواهی است بر وجود این دختر با توجه به اینکه عمه ای نیز به این نام داشته است که همسر مسلم بن عقیل بوده است ؛ شاید به جهت همنامی با او وخردسال بودنش معروفیت نداشته است .

 

با توجّه به اينكه شرح حال فاطمه و سكينه ـ سلام الله عليها ـ از تاريخ معلوم است و چندين سال بعد از واقعة عاشورا زنده بوده‌اند ولي در مورد زينب دختر امام حسين ـ عليه السّلام ـ شرح حالي در دست نيست و محتمل است همان دختر خردسال امام ـ عليه السّلام ـ باشد كه در دمشق مدفون است و به نام رقيه ـ سلام الله عليها ـ مشهور شده است و نمي‌توان وجود چنين دختري را براي امام حسين ـ عليه السّلام ـ انكار كرد.

 

آیا تنها شهرت تاریخی و ذکر برخی از علما و معروفیت تاریخی درباره دختر خردسال امام حسین(ع) کفایت می کند؟

 

شهرت تاریخی وذکر و ضبط علما ومعروفیت تاریخی درباره موضوعاتی مانند وجود دختری خردسال برای امام حسین (ع) علاوه بر اینکه در منابع متعدد ذکر شده وقابل اثبات است شهرت تاریخی ونقل سینه به سینه خود سندی است که برای خیلی از وقایع قابل استفاده هست 

آیه الله شبیری زنجانی دامت برکاته ومد ظله الشریف که یکی از فقهای بزرگ ومحقق عالی مقام رجالی عصر ماست برای سیادت بهترین سند را همان شهرت به سیادت ذکر کرده اند وفرموده اند نداشتن شجره نامه نمی تواند کسی که شهرت به سیادت دارد سیادتش را مخدوش نماید. بنابراین شهرت وجود دختری خردسال برای امام حسین (ع) که در دوره اسارت اهل بیت (ع) به شهادت رسیده نیز از این باب است که نمی تواند درآن تردید یا بدون دلیل انکار نمود.

برای انکار چنین موضوعاتی ( وجود حضرت رقیه) که حداقل از قرن ششم درمنابع ذکر شده است؛ منطقی نیست، موضوعی که 8 قرن پیش ذکر شده ولو دریک منبع آمده است، درقرن حاضر بدون دلیل آنرا منکر شود یا در وجودش تردید کند . درحالیکه در برخی از موضوعات که درگذشته وجود نداشته تردید شده است؛ اما در باره وجود شخصیت رقیه سلام الله علیها  هیچ تردیدی از گذشته وجود ندارد، بلکه برعکس درباره فضائل وکرامات مزار وسرگذشتش مطالبی ونوشته های متعدد وگوناگون حتی از اهل سنت هست، چگونه می توان به این نگاهها خوش بین بود؟ چه کسی از این مطالب سود می برد؟

 

آیا انکار شخصیتها یا تضعیف فرهنگ عزاداری ومراسمات شیعه را می توان تحت تاثیر وهابی ها دانست؟

برخی امروز تحت تاثیر  وهابی ها یا جریانهای استعماری که دستشان در تخریب مراکز زیارتی وتاریخی ممالک اسلامی وغارت ذخایر فرهنگی آشکار شده است، به انکار شخصیتها یا تضعیف فرهنگ عزاداری ومراسمات شیعه ومسلمانان می پردازند ؛ این رفتارها هدفمنداست که نیازمند هشیاری اهل علم و محققان باید باشد که نا خواسته وآگاهانه یا نا آگاهانه با این جریانهاهمسو نباشند؛ اگر با این جریانها همسویی باشد امروز شخصیت حضرت رقیه وفردا قضایا وحوادث وشخصیت های دیگر را مورد تردید قرار خواهند داد ومزار وآثارش را تخریب نموده اهداف خود را پی خواهند گرفت وهیچ بعید نیست که هدف نهایی آنها تخریب قبر ومزار مطهر رسول خدا (صل الله علیه وآله)وانکار وجودش خواهد بود که منجر به ساختگی بودن دین اسلام و واهی بودن کتاب آسمانی وساختگی بودن آن گردد؛ چنانکه درباره قرآن ونسخ قرآن و شخصیت پیامبر (ص) حرکتهای هنری واظهارات مشابه در میان آثار غربی ها ویهودی های اسلام ستیز وجود دارد؛ این هدف نهایی استعمار گران صهیون نشان می باشد، چنانکه در عراق وشام این اهداف را دنبال نمودند وقبور اولیاء الهی اعم از سنی وشیعه را تخریب نمودند واگر نبود مقاومت نوبت به مدینه و بیت الله الحرام نیز رسیده بود.

 

آیا می توان گفت نبود امکان چاپ و نسخه برداری از وقایع توسط تاریخ نگاران در زمان ائمه دلیل بر از بین رفتن برخی شواهد در مورد وقایع می باشد؟

بله و نکته ای که باید متذکر شد این است که باید توجه نمود در گذشته به علت نبود امکانات چاپ ونشر، نسخه برداری که کاری بسیار سخت بوده است، جاگزین انتشار کتاب بوده است؛ دراین میان درباره چاپ کتاب به روش جدید باید در تصحیح نسخه ها همه نسخه جمع شود تا بتوان دراین باره نظر قطعی داد؛ لذا با استناد به یک نسخه نمی توان به انکار یک حقیقت که شواهد دیگری برای اثبات آن وجود دارد پرداخت؛ اگر فراهم نمودن همه نسخه های این کتاب ممکن نباشد نمی توان نتیجه گیری کرد که رقیه ای وجود نداشته است؛ احتمال دارد نسخه موجود از روی نسخه ای باشد که اکنون پس از گذشت چندین قرن به علل مختلف وحوادث گوناگون از بین رفته است.

زندگی اهل بیت دربرهه ای از تاریخ به اندازه ای با سانسور مورخین درباری و وابسته به امویان مواجه بوده است که نه تنها شمار فرزندان بلکه مظالم و مصائب آنها که توسط  امویان وعباسیان و جریانهای تاریخنگاری وابسته به آنها پنهان شده وذکر نگردیده است وشمار زیادی از نام فرزندان وسادات که توسط اینها کشته شدند ذکر نگردیده است؛ لذا عدم تصریح به ذکر نام در منابع اولیه از این عوامل هم متاثر می تواند باشد؛ بویژه اینکه این دختر خردسال درشام  و زندان امویان جان سپرده است که سندی برجنایت امویان بوده لذا می توانستند سانسور نموده وحذف نمایند.            

 

نظر بزرگانی که روش علمی وسیره آنان برای ما حجت وبرهان است درباره قضیه وجود و شهادت حضرت رقیه چیست؟

 

بزرگانی از علما که روش علمی وسیره آنان برای ما گواه وحجت وبرهان است درباره این قضیه نظر داده وتردیدهارا بی مورد دانسته اند از جمله  آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي‌فرمايد:

ولو مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است ولكن با وجود اين شهرت نمي‌توان انكار كرد.

علاوه بر اين برخي نويسندگان موثّق، شرح حال دختر خردسالي را براي امام حسين (عليه السّلام) نگاشته‌اند كه در خرابة شام از دنيا رفته است كه درادامه به آنها اشاره مي‌ کنم.

 طبري در كامل بهايي مي‌نويسد: دختركي بود چهار ساله شبي از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين (عليه السّلام) كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم، سخت پريشان زنان و كودكان در گريه افتادند و فغان از ايشان برخواست. يزيد خفته بود از خواب بيدار شد و حال تفحص كرد، خبر بردند كه حال چنين است... دستور داد سر پدر بياوردند و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ (مأمور) گفت: سر پدر توست، آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.  اين داستان در بعضي از كتاب‎ها مفصل‎تر آمده است محدث قمي در نفس المهموم  به نقل از كامل بهايي آورده است.

صاحب مجمع البحرين در كتاب منتخب به نحو مفصّل و مبسوط نقل مي‌كند:

اِنَّه كان لِمولانا الحسين بنتاًَ عمرها ثلاث سنوات ... يا اباه من ذالذي خضبك بدمائك يا ابتاه من ذالذي قطع وريدك يا ابتاه من ذالذي ايتمني علي صغر سني يا ابتاه من بقي بعدك نرجوه ...

همان طوري كه از متن معلوم مي‌شود مرحوم طريحي از كامل بهايي نقل نمي‌كند چون متن كامل بهايي خيلي خلاصه است و آن دختر را چهار ساله ذكر مي‌كند ولي متن مرحوم طريحي مفصل است و سن آن دختر را سه ساله ذكر كرده است و در مورد شخصيّت طريحي مرحوم شيخ عباس قمي مي‌نويسد: العالم الفاضل المحدث الورع الزاهد العابد الفقيه الشاعر الجليل.

محمد مهدي مازندراني در معالي السبطين به نقل از خمراوي مي‌نويسد:

... و بنته الاخري رقيه و قال الخمراوي في كتاب النفحات و كانت للحسين بنتٌ تسمّي رقيه و امها شاه زنان بنت كسري خرجت مع ابيها الحسين من المدينة حين خرج و كان لها من العمر خمس سنين و قيل سبع سنين حتي جائت معه الي كربلا ... و اما رقيه فقد توفيت بالشام.  ( ما به علت رعايت اختصار از ترجمة اين متون صرف نظر نموديم.) حائري مازندراني  از طريحي نقل مي‎كند؛ البتّه براي وجود چنين دختري دو شاهد مي‎توان آورد اگرچه اين دو نيز در منابع اوليه موجود نيست؛ شاهد اوّل: هنگامي كه كلثوم و يا زينب (سلام الله عليهما) در كوفه با سر بريده امام حسين (عليه السّلام) مواجه مي‎شوند ضمن اشعاري مي‎فرمايند: اي برادرم با فاطمه كوچك (منظور رقیه است) سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بي‎تاب بوده، مي‌دهد.  شاهد دوم: گفته‎اند امام حسين (عليه السّلام) در آخرين لحظات حيات خويش هنگام مواجهه با شمر چنين اشعاري سرود و در آن امام حسين (عليه السّلام) نام رقيه را آورده است.

الا يا زينب يا سكينه ايا ولدي من ذايكون لكم بعدي                                                                                        الا يا رقيه يا ام كلثوم انتم وديعة ربي اليوم قد قرب الوعد 

محقق ارجمند آقاي فاطمي‌نيا نيز بر اساس تحقيقاتش وجود اين دختر را براي امام حسين (عليه السّلام) ثابت مي‌داند.  

و صاحب معالي السبطين جرياني را دربارة تعمير مرقد حضرت رقيه در دمشق نقل مي‌كند كه در چند كتب ديگر هم نقل شده و جناب استاد فاطمي نيا هم بر صحّت اين جريان تأكيد دارند كه سيدي به نام سيد ابراهيم دمشقي حدود سال 1280، قبر شريف را جهت تعمير مي‌شكافد و جنازة دختر خردسالي را درمي‌آورد و مدت سه روز نگه مي‌دارد. صاحب معالي مي‌نويسد بعد از بازكردن قبر، سيد ابراهيم مي‌بيند جنازة دختري است خردسال كمتر از سن بلوغ كه بدنش از كثرت ضربات مجروح است.

با توجّه به مدارك و شواهد گذشته و شهرتي كه قبر حضرت رقيه (سلام الله عليها) در دمشق دارد و احتمال اينكه مدارك و سند‌هاي معتبر اين جريان به علل گوناگوني مثل کتاب سوزیها گسترده؛ از بين رفته است يا اصلاً نقل نشده است. فلذا وجود چنين دختري براي امام حسين (عليه السّلام) ثابت و قطعی است و ردّ كردن آن صحيح نمي‌باشد؛ کسانی که درصدد ردکردن، این مسلمات هستند، دارای مشکلات روحی و یا عقلی هستند یا با شیعه واهل بیت عناد دارند؛ و زیان عنادشان را به زودی خواهند دید.

به خاطر جلالت شأني كه بعضي از اين مؤلفان داشته‌اند يا اينكه منابعي در دست آنها بوده كه در دست ما نيست چون خيلي از كتب و منابع روايي و حديثي و تاريخي ما كه در دسترس برخي علماي گذشته بوده الآن در دسترس نيست و در کتابسوزيها وحوادث دیگر از بين رفته و احتمال اينكه همة آنها بدون منبع نقل كرده‌ باشند بعيد است. پس وجود دختري خردسال براي امام حسين كه در شام وفات يافته، غير قابل انكار است.

خراساني در منتخب التواريخ  كرامتي از حضرت رقيه نقل مي‎كند بدين صورت كه: عالم جليل شيخ محمدعلي شامي كه از جمله علماي نجف است به حقير فرمود: جد مادري من جناب آقا سيد ابراهيم دمشقي كه نسب او به سيد مرتضي علم‎الهدي مي‎رسد سه دختر داشت يك شب دختر بزرگ او حضرت رقيه را در خواب مي‎بيند كه مي‎فرمايد به پدرت بگو در قبر من آب افتاده و بدن من در اذيت است به والي بگو تا قبر مرا تعمير كند؛ دختر رؤياي خود را براي پدرش نقل مي‎كند؛ امّا بعد ابراهيم از ترس اهل سنت و اموي‎ها به آن اعتنا نمي‌كند، سپس شب‎هاي ديگر دختر دوّم و سوّم و شب چهارم خود سيد ابراهيم اين خواب را مي‎بيند سيد از خواب بيدار مي‎شود و صبح روز بعد به نزد والي رفته و رؤياي خود را براي وي نقل مي‎كند. والي دستور داد كه هر يك از علماي سني و شيعه كه قفل در بدست او باز شد اين كار را انجام دهد قفل به دست مرحوم سيد ابراهيم دمشقي باز شد و سيد ابراهيم قبر حضرت رقيه را تعمير كرد در حالي كه سه روز از كرامت هيچ احتياجي به آب و غذا و تجديد وضو پيدا نكرد.

در قضایای تاریخی نمی توان نظر قطعی بر رد برخی از مسائل معروف بین مردم داد، چون احتمال کشف سند جدید آن را باطل می کند؛ بویژه در باره حضرت رقیه که شهرت بین علما و بزرگان و عموم مردم مانع انکار این قضیه است. درباره وجود حضرت رقیه تردیدی نیست بلکه مسئله نام آن حضرت مورد اختلاف است که احتمال دارد به جهت خردسالی نامش را ضبط نکرده اند و با توجه به اینکه عمه ای داشت به نام رقیه تشابه اسمی نیز عاملی است که می تواند در عدم ضبط دقیق موثر باشد. با توجه به شواهد مختلف، به نظر مي رسد كه اصل قضيه دختری خردسال از امام حسین(عليه السّلام) که در کربلا همراه عیال و خانواده امام بوده و در اسارت و در شهر دمشق به شهادت رسیده، صحیح می باشد.

 

 

مطالعه چه تالیفاتی در این زمینه می تواند مفید واقع شود؟

1. سرگذشت جانسوز حضرت رقيه ـ سلام الله عليها ـ  تأليف محمد محمدي اشتهاردي .

2. زندگي حضرت رقيه ـ سلام الله عليها ـ تأليف علي فلسفي.

3. ستارة درخشان شام، مرحوم ربانی خلخالي.

 

 

 

پی نوشتها:

 

[1] . عماد الدين طبري، كامل بهايي، چاپ مرتضويه، 2جلدي، ج2، ص 179.

 

[2] . منتخب فخر الدين طريحي، چاپ امير، 1362، انتشارات رضي، قم، ج1، ص 141، متوفي 1085.

 

[3] . الكني و الالقاب، ج2، ص 448، شيخ عباس قمي.

 

[4] . معالي السبطين، محمد مهدي مازندراني، چاپ افست مصباحي، تبريز، ج2، ص 127 و 128.

 

[5] . معالي السبطين، ج2، ص 101 و 102، همان.

 

[6] . محمد باقر مدرّس، شخصيت حسين ـ عليه السّلام ـ، چاپ تابش تبريز، سال 5/3/2536، ص 614.

 

[7] . كتاب روضه‌هاي فاطمي نيا، محمد رضي؟ چاپ ششم ، ثامن الحجج، ص 209.

 

 

کد خبر 975258

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha