خبرگزاری شبستان//اهواز
یکی از مهم ترین وقایع زندگی بشر سکونت و یکجا نشینی بوده که موجب پدید آمدن روستاها و شهرها می شود. پیدایش روستاها و شهرها نیز بشریت را محتاج امنیت و قانون گرایی می کند و اجرای قانون و امنیت نیز باعث پیشرفت ساکنان شهرها می شود.
این اتفاق در حدود 6 هزار سال پیش در جنوب غربی کشور پرافتخار ایران روی داد، شهری بنیانگذاری شد با نام شوش، شهری که قرن ها پایتخت مقتدرترین حکومت های مشرق زمین بوده و یکی از کهنترین شهرهای جهان است.
حفاریهای باستان شناسی نشان میدهد که این منطقه در 9 هزار سال پیش از میلاد محل سکونت کشاورزان بوده؛ در 5 هزار سال پیش از میلاد در این مکان مردم در قلعه زندگی میکردند و از 4 هزار سال پیش، اولین مکانی بر روی زمین می باشد که در آن زندگی شهری ایجاد شده است.
این منطقه که بین رودهای کرخه و دز قرار دارد پایتخت سیاسی ایلامیها بوده است، قلعه ایلامی ها روی تپه ای در مرکز شهر شوش واقع بوده که فرانسویها روی آن قلعه جدیدی احداث نکرده اند؛ حکایت ساخت قلعه جدید نیز در نوع خود تأسف برانگیز است؛ این شهر در پی حمله دشمنان، ویران و خالی از سکنه گشت و تنها چهار تپه از آن باقی ماند که عبارتند از اکروپل، آپادانا، مرکزی یا شهرشاهی و شهر صنعتگران.
آشوربانیپال بین سالهای 465-460 قبل از میلاد شهر شوش را فتح و آن را با خاک یکسان کرد، داریوش اول هخامنشی آنجا را بازسازی و کاخ آپادانای خود را در تپه شاهی بنا نهاد؛ خشایارشاه نیز در شوش زندگی می کرده است.
کاخ آپادانا در شهر تاریخی شوش، پایتخت زمستانی داریوش اول بود که تا زمان حمله اسکندر به ایران، شکوه و عظمت خود را حفظ کرد؛ اکنون چیزی جز یک ویرانه از این کاخ با عظمت بر جا نمانده است.
طبق قراردادی که در زمان مظفرالدین شاه با فرانسویان بسته است، امتیاز کاوش تپه آکروپل و کاخ آپادانا و چغازنبیل به فرانسویان داده می شود به طوری که تمامی الواح و سفال های به دست آمده از آن در اختیار طرف فرانسوی قرار گرفت!
چگونگی ساخت قلعه شوش
حکومت فرانسه در سال 1894میلادی با اخذ امتیاز انحصاری حفاریهای باستان شناسی در شوش متمرکز شد، ژاک دمورگان(که کاشف نفت در ایران است)، در 16 دسامبر 1897 میلادی با مسئولیت جدیدش وارد شوش شد و برای تأمین محلی برای زندگی اعضای هیأت باستانشناسی فرانسه و نیز محافظت از اشیای مکشوفه، در مدت شش ماه قلعهای به سبک معماری اروپای قرون وسطی بر روی تپه اکروپل که به معنای بالاترین نقطه شهر است بنا کرد و به شاتو(قصر) معروف شد؛ این بنای عظیم و تحسین برانگیز بی شک مجللترین پایگاه باستان شناسی خاورمیانه است.
وی این دژ مستحکم را که الگوی آن را و یا بهتر بگوییم کپی نقشه زندان باستیل فرانسه را در سال 1898 میلادی بنا کرد؛ آجرهای نمای این دژ تماماً از آجرهای کاخ آپادنا و مابقی که در زمان گیرشمن تعمیراتی انجام شده، از آجرهای چغازنبیل و محوطه باستانی هفت تپه استفاده شده و در واقع از این بنا به عنوان موزه آجرشناسی یاد می شود، این قلعه موزه ای از آجرهای دوره ایلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی است و در بدنه آن آجرهای لعابدار و کتیبه دار به راحتی به چشم می خورد.
این قلعه دارای نقشهای قرونوسطایی می باشد و با نظارت حاج مصطفی دزفولی و با استفاده از آجرهای بهدستآمده از کاخ داریوش هخامنشی(کاخ آپادانای شوش) و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل احداث شده است.
نقشه قلعه ذوزنقهشکل است که قاعده کوچک آن در سمت شمال واقع شده و دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده و چند ردیف اتاق به سمت حیاط، بر گِرد آن قرار گرفته است؛ برج شمالغربی قلعه مربعشکل و برج شمالشرقی، دایرهشکل می باشد.
اشیای به دست آمده از کاوش تپه آکروپل
از کاوش های تپههای آکروپل، اشیای بسیار با ارزشی کشف شده که از مهمترین آثار به دست آمده از آن میتوان به مجسمة معروف ملکه ناپیر اسوستون، لیوان مشهور سفالی شوش به رنگ نخودی و نقش بز کوهی و قانوننامه حمورابی یا نخستین قانون مدون بشر اشاره کرد.
این فرانسوی هرچه را که توانست، استخراج کرد و به موزه لوور و دیگر موزههای اروپا فرستاد و هرچه که فرستادنی نبود در ساخت قلعه به کار گرفت! و اینگونه است که اکنون از کاخ آپادانا چیزی جز چند پای ستون و چند تکه سنگ باقی نمانده است!
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عامل تخریب طاق ها و برج های قلعه شوش
عوامل مختلفی همچون اثرات باد و باران های زیاد، ترک های گاه و بی گاه و ترکش های باقی مانده از جنگ ایران و عراق دست به دست هم داده اند تا عمر قلعه اکروپل را کوتاه کنند، همچنین به دلیل مرمت های غیر اصولی این بنای تاریخی دیگر توان پذیرش گردشگران به صورت گروهی و روزمره را ندارد.
در سوم فوریه 1982 تا اوایل 1983 که مصادف جنگ ایران و عراق بود قلعه در اختیار نیروهای نظامی قرار داشته، در این سال جنگ ایران و عراق مرحله حساسی را میگذراند و نیروهای عراقی تا چند صدمتری شوش پیشروی کرده بودند و نقاط حساس آن مورد تهاجم هوایی و توپخانه دشمن قرار داشته است؛ شهر تخلیه شده بود و نیروهای مدافع ایرانی در جایجای شهر سنگر گرفته بودند.
از آنجایی که قلعه در بلندترین نقطه دشت قرار دارد، تا کیلومترها در معرض دید است، از این جهت یکی از نقاط حساس شوش محسوب می شد، نیروهای نظامی ظاهراً این قلعه را به جهت تسلط بر دشمن که از هر جهت وضعیت نسبتاً مستحکمی داشته به منظور دفاع و دیدهبانی استفاده کرده بودند.
از طرفی ستون پنجم عراق در شوش به نیروهای عراقی اطلاع داده بود که قلعة شوش به صورت یکی از دژهای انبار مهمات جمهوری اسلامی ایران است، به همین دلیل آتش بیوقفة دشمن به این قلعه لحظهای قطع نمیشد، آتشگرفتن چندین بشکه قیر و ظاهراً گازوئیل در پشت دیوارهای قلعه، برای دشمن این باور را به وجود آورده بود.
به هر جهت در اثر حملات پیدرپی، بسیاری از طاق ها فرو ریخت و به برجها و دیوارها و برجکهای آن لطمات زیادی وارد آمد، پس از جنگ تحمیلی به منظور آماده کردن به موقع قلعه جهت برگزاری نخستین گردهمایی باستان شناسی ایران پس از انقلاب اسلامی، کارهای مرمتی آن در دستور کار قرار گرفت.
بارندگیهای سیلآسای خوزستان و تصمیم گیری های غیرکارشناسی
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تخریب قلعه باستان شناسی شوش تصمیم گیری های غیر کارشناسی و مرمت های غیر اصولی (بَزَک کردن) در گذشته بوده، اما به مرور زمان نفوذ آب باران باعث شسته شدن دیوارهای خشتی این بنا از درون شده است.
نصب ناودان های فلزی نقره ای رنگ در نمای قلعه جهت دفع آب های حاصل از بارندگی تنها جنبه نمایشی داشته و قادر به تخلیه و هدایت آب های ناشی از بارندگی نیستند، در نتیجه آب باران بر روی بام قلعه جمع می شود و فشار حاصله از آن باعث فرو ریختن بخشهایی از سقف قلعه شده است.
حذف چهارچوب پنجرهها بدون جایگزین کردن چارچوب جدید در نمای بیرونی قلعه که به نوعی خود نقش نگهدارنده را ایفا میکردند باعث ورود رطوبت، بارندگی و سُست شدن بخش های فوقانی بنا شده است.
همچنینبخش قابل توجهی از نمای آجری دیوارهای قلعه در سال های گذشته به گونه ای غیر اصولی بند کشی شده بود که طی بارندگی اخیر بیشتر بندکشیهای صورت گرفته شسته شده است.
بخشی از قسمتی که به کتابخانه و مرکز اسناد دوره فرانسویها در قلعه شوش مربوط بود، بر اثر بارندگی ریزش کرده و از آنجایی که قلعه باستان شناسی شوش مرمت مداوم و اصولی را می طلبد، در صورت عدم توجه و رسیدگی به آن این قلعه فرو خواهد ریخت.
پایان پیام/
نظر شما