پایان «ترامپ»؛ آغاز «ترامپیسم»

زمان آن فرارسیده که واژه «ترامپیسم» را به عنوان پوپولیسمی که ترامپ آن را نمایندگی می کند، به ادبیات سیاسی جهان بیافزاییم؛ گرچه قدرت رسمی ترامپ حداقل برای چهارسال به پایان رسیده است.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : حالا که «جو بایدن» از سوی رسانه های مهم آمریکا به عنوان رئیس جمهور آینده آمریکا معرفی شده، می توان با خیالی آسوده تر از پایان ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» در چهارسال آینده آمریکا سخن گفت؛ گرچه بعید است «ترامپیسم» به این زودی ها از آمریکا رخت ببندد.

 

 

دونالد ترامپ گرچه نخستین چهره پوپولیسم سیاست آمریکا نبوده و نیست اما به تنهایی ثابت کرد پوپولیسم تا کجا می تواند در یک جامعه به پیش رود و آینده را دگرگون سازد. نگرش پوپولیستی ترامپ در چهار سال گذشته تا بدان جا پیش رفته که اکنون و در انتخابات 2020 ایالات متحده بیش از هفتاد میلیون نقر معادل بیش از چهل و پنج درصد رای دهندگان بار دیگر خواهان حضور او در کاخ سفید هستند. مشاهده چنین آمار و ارقامی در کنار دو قطبی شدن بی سابقه جامعه آمریکا، پرسش هایی جدی درباره قدرت پوپولیسم را پیش روی اهالی فرهنگ و جامعه شناسان قرار می دهد.

 

 

ترامپ رئیس جمهوری است که در چهارسال گذشته بخش مهمی از معاهدات بین المللی در حوزه های مختلف را زیر پا گذاشت و ایده یکجانبه گرایی را جایگزین چندجانبه گرایی کرد. به طور مثال ترامپ در همان ماه های نخست ورود به کاخ سفید از معاهده محیط زیستی پاریس خارج شد. قراردادی بین المللی که پس از رایزنی های فراوان میان عموم کشورهای جهان به امضا رسید و هدف آن کم کردن سرعت گرمایش جهانی و کاهش گازهای گلخانه ای بود. از جالب ترین واکنش های او، توئیت هایی است که در فصل زمستان منتشر کرد و نوشت اگر زمین گرم تر شده چرا این همه برف در آمریکا باریده است!!؟   

 

 

اظهارنظری چنین احمقانه درباره تغییرات اقلیمی تنها گوشه کوچکی از آن چیزی است که ترامپ در چهارسال گذشته مطرح کرده است. او در هنگام اوج گیری کرونا، بارها و بارها پروتکل های بهداشتی مقابله با کرونا را به سخره گرفت و اظهارنظرهایی عجیب درباره روش های درمان کرونا مطرح کرد. مثلا یک بار مردم را به مصرف مواد شوینده برای بهبود کرونا دعوت کرد و بارها «جو بایدن» را به خاطر استفاده از ماسک مسخره کرد.

 

 

از دیگر رخدادهایی که در چهارسال گذشته خون گروه های متعددی از مردم آمریکا را به جوش آورد، بی اعتنایی ترامپ به تحرکات نژادپرستانه علیه سیاه پوستان و مهاجران بود. مثلا وقتی یک نژادپرست با ماشین چندین نفر از معترضان نژادپرستی را مورد آسیب قرار داد، ترامپ تا دو روز هیچ واکنشی نشان نداد. یا در بحبوحه تظاهرات گسترده «جان سیاهان مهم است» در ایالت های مختلف آمریکا به جای تلاش برای رفع دغدغه های عدالت طلبانه مردم، در حرکتی نمایش گونه از کاخ سفید به سمت کلیسای سنت جان حرکت کرد و در آن جا سوگند خورد نیروهای نظامی را برای برقراری نظم وارد شهرها می کند. جالب این که برای سخنرانی چند دقیقه ای او، تظاهر کنندگان را با گاز اشک آور از محل دورکردند.

 

 

حضور ترامپ در صحنه بین المللی نیز مایه خجالت بسیاری از آمریکایی بود؛ وقتی برای ایستادن در صف اول، دیگران را هل می داد یا در مقابل رهبران کشورهای صنعتی حالتی حق به جانب و تحقیرآمیز داشت. البته  سخنرانی های بوش پسر نیز در دوران ریاست جمهوری اش گاف های زیادی داشت که دستمایه خنده و تاسف اقشاری از مردم آمریکا می شد اما ترامپ نشان داد که می تواند در این زمینه همه جهانیان را بارها و بارها شگفت زده کند. از سوی دیگر رویکرد کاسب مآبانه او به تعاملات جهانی موجب شد در نخستین سفر بین المللی اش به عنوان رئیس جمهور به عریستان برود و میلیاردها دلار اسلحه بفروشد اما در عین حال نسبت به نقض حقوق بشر در جنگ یمن و قتل جمال خاشقچی سکوت کند.

 

 

از دیگر تصمیم عجیب و جالب توجه ترامپ، خارج کردن آمریکا از سازمان جهانی یونیسف بود. آمریکا در سال 2018 به بهانه آن چه «نگاه تبعیض آمیز یونیسف نسبت به اسرائیل» عنوان کرد، از سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل خارج شد. خروج آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز تقریبا با همین بهانه ها صورت گرفت. اما مهمتر از همه این ها خروج آمریکا از برنامه اقدام مشترک(برجام) بود. توافق هسته ای میان ایران و 5+1 که به نماد گفتگو برای حل اختلافات بین المللی بدل شد اما ترامپ بدون در نظر گرفتن حمایت سازمان ملل از این توافق، آن را پاره کرد. خروج آمریکا از برجام خود به تنهایی ثابت کرد که ترامپ شخصیتی نیست که بتوان به او اعتماد کرد. تجربه ای که با توافق یک صفحه ای بی نتیجه ترامپ و کیم جون اون -که بیشتر به شوی تبلیغاتی می ماند- کامل شد.

 

 

آن چه تاکنون گفته شد تنها گوشه ای از ویژگی های تاسف بار رئیس جمهوری بود که با وجود آن که شب گذشته با رای مردم از قدرت کنار گذاشته شد، اما قطعا در ماه ها و سال های آینده بسیار از او خواهیم شنید. ترامپ تاجری بود که در سال های فعالیت خود، پوپولیسم را به خوبی آموخته بود و از آن بهره برد. او توانست نظر بخش قابل توجهی از مردم روستاها، کارگران، مسیحیان تبشیری، گروه های نژادپرست و مهاجران کوبایی و ونزوئلایی را به خود جلب کند و خود را ناجی آن ها بماند. بررسی جزئیات تحولات جامعه شناسانه در کشور چند فرهنگی آمریکا نیازمند بررسی دقیق تر است اما دوران چهارساله ریاست جمهوری ترامپ خود کلاس درسی ارزشمند برای آموختن درباره پوپولیسم و زمینه هایی است که به قدرت گرفتن پوپولیست های غیرسیاستمدار می انجامد. امروز زمان آن است که واژه «ترامپیسم» را به ادبیات سیاسی جهان بیافزاییم: پوپولیسمی که ترامپ آن را نمایندگی می کند.

کد خبر 991020

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha