به گزارش خبرگزاری شبستان، نشست علمی «مبانی معرفتی و عوامل تمدن نوین اسلامی» با سخنرانی حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه در مدرسه علمیه عباسقلیخان برگزار شد.
حجتالاسلام خسروپناه در این نشست اظهار کرد: وقتی از تمدن صحبت میشود، گاهی تمدن در مقابل فرهنگ است؛ یعنی فرهنگ به بخش نرمافزاری دستاورد بشری اختصاص دارد و منظور از تمدن بخش سختافزار دستاورد بشر است و فرهنگ و تمدن در مقابل هم قرار دارند؛ یعنی دو چیز هستند، نه اینکه ضد هم باشند. گاهی اوقات مقصود از فرهنگ دستاورد نرمافزاری یا سختافزاری یک جامعه است، از آن جهت که این دستاورد بر جوامع دیگر تأثیرگذار است. من فعلاً نمیخواهم خودم را درگیر این اصطلاحات و معانی مختلف کنم. مقصود ما از تمدن هم دستاورد نرمافزاری است و هم سختافزاری که منشأ پیشرفت جامعه ایرانی اسلامی میشود و تأثیرگذار بر جوامع دیگر است. بنابراین همیشه تمدن در بحث ما با توسعه و پیشرفت پیوند دارد، هم جنبه نرمافزاری مثل علم و دانش را شامل میشود و هم جنبه سختافزاری یعنی صنعت و فناوری را شامل میشود.
وی ادامه داد: تمام حوزههای معیشتی، سلامت، بازرگانی، تعلیم و تربیت، نظامی؛ معنوی، مادی و … مربوط به حوزه تمدن است. بنابراین حوزهها و دانشگاهها که کارشان تولید علم است، مربوط به حوزه تمدن است. تمدن، رشد و توسعه و پیشرفت یک جامعه در ساحت سختافزاری و نرمافزاری است. اینکه گفته میشود تمدن نوین یعنی نمیخواهیم به تمدنی که در تاریخ اسلام شکل گرفته است، برگردیم، بلکه تمدن نوین تمدنی است که هم از میراث گذشته استفاده میکند و هم گامی جلوتر از تمدن مدرن ایجاد میکند. تمدن مدرن از ایتالیا شروع شد و بعد بر سایر کشورها تأثیر گذاشت و الآن آمریکا سردمدار تمدن مدرن است. الآن ما در ایران در حوزه هستهای متأثر از حوزه مدرن هستیم، در واقع تلاش ما از این است که از علم مدرن عقب نیفتیم، موشکهایمان دستاورد تمدن مدرن است. در حوزه صنایع متعارف زندگی بشر مثل لوازم مورد نیاز منزل و خودرو دولتمردان موفق نبودند و عقب افتادند، اما در عرصههای دیگر مثل پزشکی رشد و توسعه داشتیم. خب پزشکی هم همین پزشکی مدرن است. پس چه چیز این تمدن اسلامی است؟ اینکه همان ادامه تمدن مدرن است، مثل همان کاری که چین و ژاپن کرد، اما مسئولین ما با عرضه نبودند که وسایل معیشتی مردم را فراهم کنند.
مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: تفاوت در دو جهت است: یکی در مبانی معرفتی و دیگری در غایت تمدن است. مبنای معرفتی تمدن مدرن سه تا مبناست: یکی اومانیسم و اصالت انسان و بریدن از خداست. شاید یک اومانیست موحد باشد، اما در اداره این جهان کاری با خدا ندارد، لذا لازمه اومانیسم دو چیز است: یکی اصالت عقل خودبنیاد انسان؛ اینکه انسان از فاعل شناسای انسانی استفاده کند و ملاک خوب و بد را انسان بداند. پس یکی از لوازم اومانیسم عقلانیت خودبنیاد است و اینکه از وحی به عنوان منبع معرفتی استفاده نشود. دوم، اصالت این جهان است و اینکه آبادی این دنیا اهمیت دارد و نه ملکوت. این مبنا موجب شد فلسفههای تجربهگرا و عقلگرا و استعلایی شکل پیدا کند؛ یعنی تمام فلسفههای غرب سر از نوعی نسبیگرایی درآوردند. در واقع امروز نسبیگرایی معرفتی حاکم بر تمدن مدرن است و در اثر آن خوب و بد و حق و باطل معنا پیدا نمیکند، لذا دانش معطوف به قدرت میشود. دیگر غرب معیارش قدرت است و هرچه قدرت او را بیشتر کند ملاک است.
وی در ادامه یادآور شد: وقتی میگوییم تمدن نوین اسلامی مقصودمان این نیست که با دانش غرب مخالف هستیم، مخالفت ما در مبنای معرفتی و غایت است. مبنای معرفتی ما نسبیگرایی معرفتی نیست. ما معتقد به معرفت رئالیسم هستیم. علامه طباطبایی متوجه این نکته بود که کلیدیترین بحث فلسفه رئالیسم و ایدهآلیسم است. فلسفههای غربی سر از نسبیگرایی درآوردند، اما مبنای معرفتی ما رئالیستی است. منبع شناختی هم که معرفت صادق و کاذب را از هم تشخیص میدهد، عقل انسانی است، اما یکی دیگرش وحی است. بنابراین ما اومانیسم را نمیپذیریم، ما معتقد به انسان برای خدا هستیم. لازمه انسان برای خدا عبارت است از پذیرش منبع عقل و منبع وحی. این عقل و وحی دو بال معرفتی برای صعود انسان است. بر این اساس اصالت دنیا را هم نمیپذیریم و خیر دنیا و آخرت مورد نظر ماست. شما آیات مربوط به دنیا و آخرت را ملاحظه کنید. بنابراین تفکر حکمی مبنای خاصی را برای تمدن نوین اسلامی قرار میدهد.
خسروپناه گفت: این تمدن از جهتی با تمدن مدرن درگیر است و خودش را با تمدن مدرن تعریف میکند. این تمدن طب مدرن را کنار نمیگذارد، اما با افراطیگری نسبت به طب مدرن مخالف است. ما علاوه بر طب سنتی باید از طب چینی هم استفاده کنیم. در همین مشهد کسی هست که با طب سوزنی بیماران کرونایی را مداوا میکند. طب مدرن یا میگوید با دارو ویروس را از بین ببریم یا واکسن میزند که بدن مقاوم بشود، اما طب سنتی میگوید باید بدن را تقویت کرد تا ویروس اثر نکند. اینها سه پارادایم مختلف است. داروی امام کاظم(ع) تقویت بدن میکند، یعنی سلولها را تقویت میکند که در برابر ویروس زمینگیر نشوند. در تمدن نوین اسلامی که ملاک عقل و وحی است، این طب هم مورد قبول است، ولی در تمدن مدرن، خصوصاً تمدن مدرنی که شرقیها پذیرفتند که غربزده غربناشناس هستند و دنبال منافع خودشان هستند، با طب سنتی مخالف هستند، در حالی که الآن آلمان از همه کشورها در طب سنتی جلوتر است.
نظر شما