خبرگزاری شبستان، گرگان- قاسم قندهاری*؛ المان ها به عنوان نمادهایی می باشند که هم از یک اثر زیبایی هنری برخوردارند و در خود توانایی و خلاقیت های هنری آن مرز و بوم را گنجانده اند و هم به عنوان نمادی از مفاهیم ارزشی، مذهبی، ملی و فرهنگی یک ملت هستند که در ذهن بیننده یادآور رشادتها، طهارتها و جانفشانی های آن مرز و بوم می باشند.
آنچه که در بحث المان های شهری و نمادهایی که در معابر و میادین شهر نصب میشود این است که به درستی در انتخاب آنها تصمیمگیری شود، باید به گونه ای انتخاب کرد ذائقه مردم تلخ نشود، نباید تاریخ را دچار انحراف کرد.
برای نمونه اگر در یک منطقه ای از ایران مردمان رنج کشیده دارد و زنان و مردان سختکوش به آبادانی و رفاه آن سامان کمک میکنند باید برنامهریزان و متفکران فرهنگ عمومی آن منطقه، نمادی از سختکوشی و تلاش مردم آن سامان را در معابر و میادین آن شهر نصب کنند و یا اگر در منطقهای دیگر مردم فرهنگ، کیان و ناموس خود را مدیون سلحشوری و غیرت عده ای می دانند که از جان خود گذشتند تا مردم این مرز و بوم در آسایش زندگی کنند بایست نمادی از ایثار و فداکاری آنها در نامیدن ها یا میادین و معابر دیده شود.
بی تردید بیمهری به قهرمانان واقعی و یا جایگزین کردن های نمادهای قلابی به جای نمادهای واقعی، فرهنگ یک جامعه را دستخوش تحریف قرار میدهد و روح عافیت طلبی و رفاه زدگی را جایگزین روح تلاش و ایثار می کند.
در انتخاب نمادها نباید فقط به دنبال شخصیتها و فرهنگ های بسیار دور برویم، اگرچه مفاخر ادب و فرهنگ و هنر یک سرزمین جزو گنجینه های فراموش نشدنی یک ملت هستند و سپاس و ارج نهادن آنها باعث غرور ملی و تقویت فرهنگ عمومی است، اما نکتهای که باید در انتخاب نمادها به آن توجه شود این است که بهتر است نمادها مظهر قهرمانان دست یافتنی و روز جامعه باشند، اگر در حال و امروز در جامعه زندگی کرده باشند و از دل این مردم برخاسته باشند، مردم می توانند به لحاظ روحی و عاطفی با آن نماد ارتباط برقرار کنند.
برای نمونه اگر امروز نماد و تندیسی از سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در میادین و معابر شهر نصب می شود یقیناً مردم می توانند با این شخصیت ارتباط برقرار کنند، بدین خاطر که مردم حاج قاسم را دیده اند و از نزدیک رشادت ها و ایثارگریهای او را لمس کرده اند.
بنابراین المان حاج قاسم اینک تبیینی است برای ترویج فرهنگ مقاومت و ایثار در جامعه و در یک کلام تبیین فرهنگ معاصر.
بپذیریم نمادها باید باعث صدور فرهنگ های مثبت، خرد و کوچک بومی به خارج از این مرز و بوم شود، این مسئله هم باعث تقویت خرده فرهنگهای ما می شود و هم باعث رونق فرهنگی و انسجام و تقویت غرور فرهنگی مردم منطقه میشود.
در نمادها نباید ذائقه مذهبی و دینی مردم فراموش شود غالب مردم ما مردمی هستند که روحیه مذهبی دارند، آنها به واقعه عاشورا، واقعه غدیر، ظهور منجی و غیره اعتقاد دارند و با آنها از کودکی خو گرفته اند، یقینا نصب مفاهیم اینچنینی در قالب نماد و المان، فرهنگ دینی و مذهبی غالب مردم را، به خوبی معرفی می کند.
قطعا امروزه در جهان یک جنگ المانی به راه افتاده است در این جنگ پیروز میدان کسانی هستند که فرهنگ بومی خود را در قالب های زیبای فرهنگی و هنری به سبب نامیدن ها و نمادسازی ها به شایستگی تبیین و ترویج می نمایند.
لذا در کنار نمادهای تجسمی از نمادهای مفهومی نیز نباید غافل شد، نامگذاری روزها، خیابان ها و اماکن می تواند تاریخ یک شهر را برای همیشه در پیش مردم زنده نگهدارد چرا که فرهنگ به عنوان مجموعه آموخته ها و اندوخته های انسان، در طول نسل ها و قرن ها پدید آمده، بنابراین ضرورت دارد که برای بهره یابی از نقش فرهنگ در ساماندهی جامعه، خود فرهنگ و ابعاد و عناصر اصلی و فرعی آن را در درون نظام اجتماعی شناخت تا بر پایه شناخت جایگاه و پایگاه آن، در صدد بهره یابی از نقش آن برآمد.
حال انتقال و استمرار فرهنگ ایثار، استقلال طلبی و ظلم ستیزی در شهری همچون گرگان تبلوری در نماد واقعه 5 آذر یافته که می طلبد در تبیین بیش از پیش آن کوشید.
*قاسم قندهاری، فعال فرهنگی اجتماعی گلستان
نظر شما