خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ صدای قاشق زدن استاد مهدی سفالچین از حیاط شنیده می شد، قاشق چوبی که به سطح سفال های کوزه ای می کشید و خزه ها و خاشاک لای سفال های فرسوده را خارج می کرد. ۲۱ سال است که این قاشق بلند چوبی مهمترین ابزار کار «مهدی ملایی لنگرودی» است. از وقتی ازدواج کرد، با پدر زنش استاد«علی یوسفی» روی بام خانه ها می رود تا سقف های سفال را مرمت کند و حالا که خودش از معدود استاد کاران حرفه ای است، آینده خوبی برای حرفه سفالچینی نمی بیند.
آن روز که به دیدنش رفتم، بر بام خانه میراثی« میرزا کوچک جنگلی» کار می کرد، بر لبه شیب دار بام طوری ایستاده بود که گویا پارکوکار حرفه ای است. اداره کل میراث فرهنگی گیلان از وی دعوت کرده بود تا سقف خانه میرزا کوچک را مرمت اساسی کند.
بر لبه بام ایستاده بوده و می گفت: «سقف داغان است. قابل چکه گیری نیست باید یک دور «دوراز» کامل بخورد.» و برایم توضیح داد که «قاشق زنی» و «دوراز زنی»، گام نخست حرفه سفال چینی است و برای آنکه برایم روشنتر شود، با سفال های قدیمی چیده شده در گوشه حیاط یک بار مراحل کار را اجرا کرد.
سفال های موسوم به سفال کوزه ای یا قاشقی را روی یک سطح شیب دار، شبیه یک آبراه روی هم چید و با قاشق چوبی دسته بلندی داخل آن را تراشید تا از خاشاک و برگ و خزه پاک گردد و سپس یک لایه سفال دیگر را از قسمت مقعر آن، وسط دو ردیف زیری به شکل تپه ای شیب دار چید و گفت: روش چینش سفال اینگونه است. هرچند سال یکبار باید سفال ها را دوراز زد. یعنی؛ سفال های رو را که رنگش کدر و سیاه شده، برگرداند و در سطح زیر کار چید و سفال های زیر را که در اثر بخار و رطوبت سقف به سفیدی می زند، بالای کار چید. چند بار که باران بخورد، سفال ها تمیز شده و دوباره رنگش قرمز می شود.
استاد مهدی می گوید: گاها پیش آمده، وقتی سفال ها را دوراز می زنیم، به سفال هایی برمی خوریم که تاریخ در قسمت گودی آنها درج شده و احتمال زیاد تاریخ تولید است. مثلا موقع مرمت خانه های صوفی در املش، سفالی دیدم که تاریخش مال ۱۵۰سال قبل بود.
چه کسی باور می کند « لجن سیاه ته مرداب» اینگونه سرخ شده و بر زیبایی بام های خانه های کرانه دریای کاسپین، خوش بدرخشد و معماری این کرانه را با دیگر نقاط ایران متمایز کند. شهرهایی که روزگاری تماما سفال پوش بودند، حالا معماریشان دگرگون شده و یکی یکی خراب می شوند. اگر سفال چین هم باشد، دیگر سفالی تولید نمی شود و اگر کسی هم بخواهد سفال تولید کند، بیشتر مرداب ها و سل های طبیعی را خشک کرده اند و دیگر ماده اولیه ای نیست تا بتوان سفال تولید کرد.
«علی یوسفی لنگرودی» دیگر استاد کار سفالچین است که از کودکی در این حرفه بوده و نسل اندر نسل سفال چین و سفال ساز بودند. وی، درباره نحوه تولید سفال می گوید: سفال های کوزه ای را با گل و لای و لجن ته مرداب درست می کردند. مثل سفال های دیگر نیست که با گل رس پخته شود. قدیم ها که قالب و این حرفها نبود، گل آماده شده سفال را روی دست تا آرنج می ریختیم و قالب درواقع دست استادکار بود. بعد سفال را به هر ابعادی بود از آرنج جدا کرده و روی زمین می گذاشتیم و با نخ برش می زدیم. به همین دلیل سفال ها یک اندازه نبود و ابعادش بسته به آرنج سازنده از ۱۰تا ۵۰سانتیمتر متغیر بود.
روزگاری مرداب ها و سل های شهر لنگرود، بستر خوبی برای تولید سفال بود. از وقتی سل های دیوشل و مرداب کیاکلایه و دیگر استخرهای طبیعی را خشک کردند، دیگر مردابی نماند تا لجن ته آن به« کوره دباغ محله لنگرود» برود و سفال کوزه ای بام تولید کند.
یوسفی به یاد دارد که در دباغ محله لنگرود و روبروی وادی (گورستان) و نزدیک به رودخانه بزرگ این شهر تاریخی، کوره سفال پزی بود. کوره ای که تا حدود ۸۰سال پیش هم سفال تولید می کرد. وی از کارگاه سفال پزی دیگری در روستای « سیگارود» شهرستان لنگرود نام می برد که جدیدتر است و تا ۵۰سال پیش هم سفال بام تولید می کرد.
مولایی از کوره های دیگر شهرهای شرق گیلان خبر ندارد ولی معتقد است، باوجود قدمت شهر لاهیجان و تعداد زیاد خانه های تاریخی در این شهر، حتما در آن حوالی هم کوره های سفال پزی بوده است. کوره هایی که اصلا شبیه کوره های آجرپزی مرتفع نبود و کوره هایش گرد و مدور و شبیه فر تنورهای نانوایی بود.
طی سال های اخیر، بام بسیاری از خانه های قدیمی و مساجد تاریخی توسط این دو استاد سفالچین مرمت شده است. بام خانه های صادقی، مسجد اردوبازار، مسجد اکبریه، بقعه و مسجد تاریخی امیر شهید شهر لاهیجان، خانه های تاریخی خاندان صوفی در شهر املش، عمارت سرهنگ عضدی در شهر سیاهکل، خانه دریابیگی در شهر لنگرود، بقعه میراثی آقاسید حسین لنگرود و بقعه دیگری به همین نام در نالکیاشرلنگرود، مساجد صفی، مستوفی، حاج سمیع و مسجد گلدسته توسط این دو استاد کار سفالچین شده است.
سفالچین های نام آشنای لنگرود، خانه های تاریخی رشت را هم که در حال مرمت است، سفالچینی کرده اند، عمارت ابریشمی، خانه قدیری، خانه حنانی، خانه درویش، عمارت سرهنگ حاتم، خانه دکتر نوبخت و برخی دیگر از خانه های محله ساغریسازان رشت که نام مالکشان را بهخاطر ندارند و حتی عمارت های جدیدی که به سبک معماری بومی طراحی شده است، مانند مصلی رشت، سردر فرمانداری، دروازه نمادین رشت در پیاده راه و... .
استاد مهدی سفالچین در پاسخ به این سوال که سفال مورد نیاز برای مرمت خانه های تاریخی را چگونه تهیه می کنید، می افزاید: اکنون دیگر سفال کوزه ای تولید نمی شود. ما با افرادی که کار تخریب خانه های قدیمی را انجام می دهند، قرارداد می بندیم و سفال های بام را از آنها می خریم. اگر خودمان فرصت داشته باشیم، قبل از تخریب سقف، سفالها را جمع می کنیم و گرنه آنها جمع می کنند و به ما می فروشند. در هر تخریبی هم بسته به وسعت ۱۵تا ۲۰گونی ضایعات سفال شکسته داریم و در عمل همه سفال ها دوباره استفاده نمی شود.
وی یادآور می شود: یک کارگاه تولید سفال در مازندران دایر شده و چند سال پیش با ما تماس گرفتند که ۶ماه با خانواده به مازندران بیایید ولی ما نرفتیم. سفال تولید آنجا را هم دیده ام. اخیرا برای تولید سریال«خاتون» که در بندرکیاشهر در حال فیلمبرداری بود، سر پروژه رفتیم، از سفال های مازندران خریداری کرده بودند. اگرچه شکیل است ولی کیفیت سفال کوزه ای قدیم را ندارد. مدل سفال های غرب گیلان هم فرق دارد. به سفال بام های غرب گیلان بویژه سمت آستارا و تالش، «سفال هشت پری» می گویند و تخت است ولی سفال های شرق گیلان حالت لوله ای است. ما فقط یک خانه در غرب گیلان مرمت کردیم که سفال هایش شبیه شرق گیلان بود.
استاد مهدی سفالچین اگرچه به توصیه سازمان میراث فرهنگی چندنفری را به عنوان شاگرد پذیرا شده، ولی آینده خوشی برای این حرفه نمی بیند و می گوید: پنج تا شاگرد دارم ولی نه علاقه ای به یادگیری دارند و نه انگیزه ای. از ارتفاع هم می ترسند.
وی معتقد است، سازمان میراث فرهنگی باید فکر اساسی برای این حرفه کند و با حمایت های مالی و بیمه کارآموزان، برای آنها ایجاد انگیزه کند. در غیر این صورت سال های بعد برای نگهداری خانه های تاریخی دچار مشکل می شوند.
استاد مهدی، اضافه می کند: سال پیش، از میراث فرهنگی تهران بهمن زنگ زدند که آیا میراث گیلان شما را بیمه کرده و پاسخ ما منفی بود. قرار بود برای بیمه ما پیگیر باشند ولی دیگر خبری نشد. او از دو استادکار سفالچین لنگرودی هم نام می برد؛« استاد غلامی» و «استاد نادرکاظمی سفالچین» که از نوجوانی حرفه شان سفالچینی بوده ولی به دلیل کهولت سن، دیگر کارهای اساسی انجام نمی دهند و به خرده کاری های مرمت اکتفا می کنند.
یک مهندس معمار و رشت پژوه، اسنادی در اختیار دارد که اعلامیه های شهرداری رشت برای اجبار و الزام مالکان برای سفال پوش کردن خانه هاست. روبرت واهانیان تبریز در این باره می گوید: در گذشته خیلی از بام ها، گالی پوش بود. عمارت های اعیانی و آنها که تمکن مالی داشتند، خانه های خود را سفال پوش می کردند. به دلیل آتش سوزی های مکرر در رشت و بام ها که با ماده قابل اشتعال «ساقه برنج» پوشیده می شد، آتش سوزی ها صدمات جبران ناپذیری بر خانه ها و صاحبانشان می زد. به همین دلیل بلدیه رشت با صدور اطلاعیه های مکرری به سال های ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۶ و درج در روزنامه های آن زمان، الزام کرد که سقف ها باید سفال پوش شود.»
وی تاریخچه دقیقی از کاربرد سفال بر بام خانه های شهر رشت را نمی داند ولی معتقد است: بدون تردید سفالچینی باید از شرق گیلان آغاز شده باشد. زیرا از قدمت شهر لاهیجان و خانه های تاریخی موجود و نوع معماری بیه پیش می توان استنباط کرد که استفاده از سفال های کوزه ای از شرق گیلان آغاز و این نوع سبک معماری به غرب گیلان و مرکز رشت انتقال داده شده است.
نظر شما