به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، کتاب «در فاصلهی دو نقطه» تابستان امسال برای نهمین بار از سوی نشر نی تجدید چاپ شد، در واقع این کتاب اتوبیوگرافی «ایران درّودی»، هنرمند نقاش برجسته ایرانی است. ایران دَرّودی زاده ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ در شهر مشهد و همچنین کارگردان، نویسنده، منتقد هنری و استاد دانشگاه رشته تاریخ هنر است. درودی همچنین کارگردان و تهیهکننده چند فیلم مستند و کوتاه برای تلویزیون بودهاست. درودی در ۱۹۷۰ به درخواست دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به تدریس تاریخ هنر در این دانشگاه پرداخت.
کتاب« در فاصلهی دو نقطه...!» را «ایران درّودی» در سال های آغازین دهه هفتاد خورشیدی نوشته است و تاکنون به چاپ نهم رسیده است.
ایران درّودی در کتاب «در فاصلهی دو نقطه» ماجرای زندگی خود را از هنگام تولد شروع کرده است و نکته به نکته تمامی آنچه شخصیت وی را ساخته است به زبانی ساده بازگو میکند. لابهلای صفحات کتاب به مناسبت موضوع تصاویری از تابلوهای نقاش بهچاپ رسیده است.
«ایران درّودی» کتاب را با «نخستین نقطه» و با طرح این پرسش که آیا این جهان هستی در مسیر نامساوی منشور دیدگان متفاوت به نظر می آید؟! آغاز می کند.نخستین نگاه من با چشمان لوچی بود که زوایای دید آن هر گز مساوی نخواهند شد! ولی امروز می دانم که انسان ها آنچه را مهم است، از مسیر منشور دیدگان نمی نگرند بلکه با چشم دل لمس می کنند . من سه شنبه 11 شهریور ماه سال 1315 شب هنگام در خانه ابا اجادی در شهر مشهد زاده شدم... .
این هنرمند همچنین در« فاصله دو نقطه» می گوید: در این کتاب با تمام هستیم هستم. با همه ضعف ها، با تمامی دلهره ها و امیدها و توان ها. درون من به وسعت تجربه ای است که از زندگی می شناسم؛ وسعت یک لحظه زندگی در مسیر ابدیت. تلاش می کنم که در این لحظه حضور، یکپارچگی از هم گسیخته خود را حفظ کنم تا تداوم و بقای آن با طنین صدایم، در ابدیت انعکاس یابد . نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم . امروز که تهی از خودخواهی ها و تصاحب ها ، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هر چه هست تنها، مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب و حضورم را اعلام می کنم . این است نظام عشق؛ هیچ کس نبودن! من به معجزه عشق بر فراز کهکشان ها پرواز کرده ام. آیا عجیب نیست که باز در این پرواز خود را تنها یافتم . مگر چیست راز تنهایی؟ تنهایی، شاید تجربه باز شدن چشم باطن انسان باشد . تنهایی شاید جدایی از یارانی باشد که پرواز را نمی شناسند . اما راز تنهایی را نمی باید با کسی در میان نهاد تا به عقوبت انکار عشق گرفتار نشد. تنهایی من، در درگاه منزلمان به انتظار ایستاده تا من او را بین دوستان نامهربان انتخاب کنم و به درون بخوانمش. من در بی چراغی شب ریزش آبشارهای نور را دیده ام و کسانی را که در باغچه ها،سنگ دلشان را می کارند می شناسم. بااین همه باغبان هایی را دیده ام که سبزه را در دست هایشان می کارند و گل ها را در قلب هایشان.
«ایران درّودی» در بخش دیگری از کتاب «در فاصلهی دو نقطه» می گوید: تا این مرحله از زندگی دانستهام که میباید کولهبار غمها و دلتنگیها را بر زمین گذارد و به استقبال آینده رفت حتی اگر این آینده یک روز یا یک ساعت یا فقط یک لحظه باشد. مطمئن هستم بهترین لحظه، لحظهی بعدی زندگیام خواهد بود. شاید لحظهی بعدی، نوید خلق اثری باشد که هنوز نیافریدهام. ولی در لحظهی بعدی، اثری به ابعاد آرزوهایم، اثری به رنگ عشقهایم، اثری به شفافیت تمام آینهها، خلق خواهم کرد و سپس این اثر را در بالاترین نقطهی آسمان بر خواهم افراشت تا تصویر تمامی این جهان در آن انعکاس یابد.
علاقمندان به کتاب های سرگذشت خوانی و سرگذشت پژوهی هنرمندان و شخصیت های برجسته ایرانی در روزهای قرنطینه کرونایی می توانند کتاب« در فاصلهی دو نقطه...!را بخوانند چرا که اطلاعات ارزشمندی را از زندگی «ایران درّودی» هنرمند نقاش برجسته کشورمان در اختیار آنها قرار می دهد.
نظر شما