به گزارش خبرگزاری شبستان، «رمضان علیتبار»، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو شورای علمی قطب فلسفه دین در مقاله خود به همایش ملی فلسفه دین به تبیین «جهتداری فلسفه دین و معیارهای آن » پرداخته است. که بخش اول را در ادامه می خوانید:
از مسائل مهم در حوزه فلسفههای مضاف به علوم، جهتداری و هویتمندی علوم است. مراد از جهتداری علم، داشتن اوصافی نظیر دینی، اسلامی، یهودی، مسیحی، سکولار، الحادی و امثال آن است. این مسأله درباره تمامی علوم؛ از فلسفه مطلق به مثابه انتزاعیترین آن تا فلسفههای مضاف، علوم انضمامی و کاربردی، صادق است. فلسفه دین به عنوان یکی از فلسفههای مضاف نیز از این قاعده مستثنی نبوده و میتواند جهتدار و هویتمند باشد.
دینشناسی به معنای مطالعه در حوزه دین، انواع مختلفی دارد. نگاه درونی و درجه اول (مومنانه و دیندارانه) که محصول آن، معارف دینی درجه یک (مثل معارف اعتقادی، اخلاقی، فقهی و نظایر آن) خواهد بود. نوع دیگر، ناظر به مطالعات بیرونی به دین است. برخی مطالعات بیرونی، از سنخ تجربیاند. روش علمی (تجربی) یا دینشناسی علمی (Religious studies) مثل روانشناسی دین، جامعهشناسی دین و مطالعات تطبیقی دین. مطالعات دیگر از سنخ فلسفیاند (دینشناسی فرانگر-عقلانی: درباره دین و در دین ) که از آن به فلسفه دین تعبیر میشود
درباره اصل جهتداری فلسفه دین، دست کم دو قول وجود دارد: منکران و قائلان جهتداری.
منکران جهتداری فلسفه دین، مدعی جهانی، خنثی بودن فلسفه دین اند؛ لذا معتقدند فلسفه دین جهتدار یا ممکن نیست و در صورت امکان، مطلوب نخواهد بود لذا فلسفه دین باید خنثی باشد.
مشکلات و ابهامات عدیدهای سر راه منکران جهتداری فلسفه دین وجود دارد از جمله ابهامات ناظر به موضوع فلسفه دین است. موضوع فلسفه دین، دین است مراد از دین در فلسفه دین مشترک، کدام معنا از دین (دین الهی یا ادیان بشرساخته (مکاتب بشری)؟ و در میان ادیان الهی، کدام دین (یهود، مسیحیت، اسلام و...) و کدام مرتبه از آن، مراد است؟ دین نفس الامری، دین منزل، دین مکشوف، دین نهادی؟ در صورت عام و مشترکبودن سوالات، آیا پاسخها هم، عام و مشترکند؟
دین به مثابه موضوع فلسفه دین، بعضاً دارای اشتراک لفظی است (Religion =پدیدارهای دینی =دینداری)
و در نهایت آیا فلسفه دین مشترک، امکانپذیر است؟
به اعتقاد ما، جهتداری، ناظر به هویت علم است نه ماهیت آن. ماهیت علم، ویژگیها و اوصاف اصلی و ذاتی علم؛ مثل کاشفیت، عینیت، عقلانیت و نظایر آن (علمیت علم به آنها وابسته است) میباشد. اما هویت علم افزون بر ماهیت، به جهتداری و امثال آن (اوصاف و ویژگیهای متغیر و غیرذاتی) نیز میپردازد.
درباره رابطه هویت علم با ماهیت آن میتوان گفت جهتداری، منافاتی با حقیقت و ماهیت علم (کاشفیت و عینیت) ندارد. جهتداری علم، لزوماً مخل به ماهیت علم نیست؛ زیرا این بستگی به نوع و نحوه بکارگیری مبادی دخیل در جهتگیریهای علم دارد. برخی مبادی، همزمان که در هویت علم دخیلاند در ماهیت علم نیز اثر دارند؛ مهم این است که این ویژگیها در خدمت رسالت علم باشند.
کار فلسفه دین و ویژگیهای آن: حقیقتیابی درباره دین نه آموزش دین؛ تساوی لاادریون و افراد متدین در تفکر فلسفی درباره دین و در دین؛ نه دفاع از عقاید دینی؛ لذا فلسفه دین شاخهای از الهیات نیست؛ بلکه دانش درجه دو بوده که از موضوع خود، استقلال داشته و در نتیجه، جزیی از موضوعات دینی نیست.
امکان فلسفه دینِ جهتدار و هویتمند (شبهه خودمتناقضبودن آن)
بنا بر این، جهتداری فلسفه دین با دغدغه بیطرفی آن منافاتی ندارد: زیرا ویژگی مشترک و جهانیبودن، ناظر به موضوع و مقام سؤال است نه مقام پاسخ (تبیین و حل مسائل، مبتنی بر پارادایمها و جهانبینیهاست؛ لذا با حفظ ماهیت علم و علمیت آن، هویت علم، متغیر است و میتواند رنگ خاصی بگیرد و این منافاتی با علمیت علم ندارد.)
با توجه به فلسفه دین موجود و همچنین خاصیت هر دانش و معرفتی، نه تنها فلسفه دین جهتدار امکانپذیر است؛ بلکه اساساً فلسفه دینِ خنثی و بیطرف، غیرممکن و بیمعناست. امکان فلسفه دین واحد و مشترک و خنثی باید اثبات گردد: خنثی و بیجهتدانستن فلسفه دین، سادهانگاری است: ادل دلیل علی امکان شیء، وقوعه.
به ویژه اینکه با توجه به تنوع و تفاوت پاسخها و داوریها (رویکرد الحادی یا مسیحی با نگاه سکولاری -نه خنثی- با مبنای دینِ ناظر به امور فردی و اخروی)، فلسفه دین موجود و معاصر؛ بیطرف و خنثی نیست.
مراد از فلسفه دین سلامی، مسیحی و یهودی، هم ناظر به موضوع فلسفه دین، (دین خاص) است و هم ناظر به محصول پاسخهای فیلسوفان یهودی، مسیحی و مسلمان. البته برخی مسائل، ممکن است مشترک باشد و برخی نیز مسائل خاص. در کنار مسائل مشترک (مثل وجود و صفات خداوند و امثال آن)، مسائل ناظر به آموزههای یک دین خاص؛ مانند تثلیث، گناه جبلّی و فدیه در مسیحیت؛ جهانیبودن و جاودانگی دین، اعجاز قرآن، مسأله خلافت و امامت و نظایر آن در دین اسلام، آموزه تناسخ در آیین هندو و دین جینی و عقیده به نیروانا در دین بودایی و نظایر آن.
البته برخی از مسائل مشترک، ممکن است در عناوین، اشتراک داشته باشند و اشتراک از نوع لفظی باشد از جمله مثل واژه دین در فلسفه دین اسلامی و فلسفه دین معاصر (مسیحی و تحلیلی) و همان هم با نگرشها و رویکردهای مختلفی صورت میگیرد. اما فلسفه دین مطلوب، عبارت است از مطالعه دین (اسلام یا سایر ادیان یا مشترکات آن) با رویکرد و جهتگیریهای اسلامی (امتدادهای جهانبینی توحیدمحور).
ادامه دارد...........
نظر شما