نکاتی از وصیت نامه سردار ابوحمزه/سلوک معنوی و عملی فرمانده فقید از زبان فرزندش

فرزند فرمانده سابق سپاه ثارالله استان کرمان گفت: یکی از خصلت های خوب پدر، نامه نوشتن بود که در مناسبت های مختلف برای من و خواهر و برادرم می نوشت؛ شاه بیت این نامه ها که حتی در وصیت نامه خود به آن تصریح کرده دو نکته اساسی است.

حجت الاسلام محمدعلی ابوحمزه در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان با اشاره به اینکه مرحوم پدر طی دوران مسئولیت خود در سپاه چندین استان را فرماندهی کرد؛ افزود: اما در استان کرمان در دو مقطع فرماندهی را عهده دار شد که بار دوم از تیرماه 96 تا اسفند 98 بود.

 

 

فرزند فرمانده فقید و سابق سپاه ثارالله استان کرمان گفت: ایشان علاقه خاصی به مردم کرمان داشتند و می گفتند چون بچه کویر{سمنان} هستم کویر را بیشتر می پسندم و مردم کویر خونگرم هستند و برای همین وقتی برای بار دوم پیشنهاد شد کرمان برود با روی باز استقبال کرد.

 

 

وی افزود: پدر تأکید داشت مطالبه گری باید در کرمان زنده شود زیرا این استان منابع زیادی دارد و خیلی ها از طریق آن به سرمایه های کلان رسیدند اما جنوب کرمان و یا حتی خود کرمان چیزی نصیب شان نشده است.

 

 

فرزند سردار ابوحمزه با اشاره به اینکه پدر در عملیات های مختلفی در دوران دفاع مقدس حضور داشتند و چندین نوبت مجروح و شیمیایی شدند؛ افزود: ریه پدر به خاطر این موضوع ناراحت بود اما به طور کاملاً ناگهانی و با یک دل درد ساده کل بدن او طی مدت یک سال و هشت ماه درگیر بیماری شد به گونه ای که در اولین مراجعه گرید کبد او 4 شناخته شد در حالیکه به گفته پزشک معالج افراد در ابتدای بیماری گرید ۲ و ۳ دارند. 

 

 

وی ادامه داد: پدر هر 6 ماه یک بار چکاپ کامل داشتند و هیچ علامتی از بیماری در ایشان نبود اما ناگهان به سرطان روده و بعد کبد و معده دچار و در نهایت کل بدن درگیر شد به گونه ای که در یک سال و هشت ماه حدود 9 عمل جراحی روی او انجام شد اما هیچگاه کوچکترین گلایه ای و یا زبان به شکوه باز نکرد و همیشه ورد زبان می گفت « تا یار که را خواهد و میلش به که باشد»

 

 

حجت الاسلام ابوحمزه ادامه داد: روند درمان به خوبی پیش رفت حتی اسفند سال گذشته شیمی درمانی متوقف شد و پدر سفر استانی می رفتند اما از اواخر آبان امسال مجدد بدحال شدند به گونه ای که تحرک چندانی نداشتند تا اینکه حوالی ظهر جمعه هفته گذشته به حالت اغما رفتند و در نهایت حوالی ساعت 21 و 30 دقیقه شنبه شب( ۲۹ آذر) به دیدار حق شتافتند.

 

 

وی با اشاره به اینکه پدر در زمان شهادت شهید همدانی فرمانده سپاه همدان و در زمان شهادت حاج قاسم فرمانده سپاه کرمان بود که امیدواریم زحمات او در این دو مقطع را شهدا جبران کنند؛ اظهار کرد: پدر و حاج قاسم ارادت دو طرفه ای به هم داشتند تا آنجا که هر گاه حاج قاسم کرمان می آمد به پدر می گفتند فرمانده شما هستی و من کسب تکلیف می کنم!

 

 

حجت الاسلام ابوحمزه ادامه داد: پدر معتقد بود آنچه حاج قاسم را تا این حد بزرگ کرد اخلاص او بود و تأکید می کرد برای الگوبرداری از حاج قاسم باید روی اخلاص او توجه کرد.

 

 

وی با اشاره به اینکه سردار ابوحمزه با اینکه موقعیت ماندن در تهران داشت اما همیشه می گفت من آدم تهران نیستم و باید نقاط مختلف بروم؛ اظهار کرد: او بی ریا بود و بی ریا کار کرد و به ما توصیه می کرد که اگر فرصت مطالعه ندارید اما دو کار انجام دهید؛ روزی حداقل یک وعده اخبار را گوش کنید و یکی هم پیگیر فرمایشات رهبری باشید.

 

 

فرزند سردار ابوحمزه ادامه داد: در 800 تا 900 سخنرانی که برای گروه های مختلف داشتند، همواره محوریت را بیانات رهبری قرار می دادند و می گفتند من حرف های آقا را می زنم و به همین دلیل برای مردم جذاب است.

 

 

وی افزود: یکی از خصلت های خوب پدر، نامه نوشتن بود که در مناسبت های مختلف برای من و خواهر و برادرم می نوشت؛ شاه بیت این نامه ها که حتی در وصیت نامه خود به آن تصریح کرده «پیگیری فرمایشات رهبری و عمل به آن» و «انجام واجبات و ترک محرمات» است و بعد می گفتند مستحبات را هم در صورتی که لطمه ای به واجبات وارد نکند انجام دهید؛ خلاصه اینکه به مباحث معنوی زیاد ترغیب می کردند.

 

 

حجت الاسلام ابوحمزه تأکید بر نماز شب را از دیگر ویژگی های پدر عنوان و بیان کرد: به طور کلی اهل خواب سحر نبود؛ همیشه 40 دقیقه قبل از سحر مشغول خواندن کتاب و نماز شب بود؛ اگر گاهی خسته از کار زیاد بود قبل از خواب از ترس اینکه سحر بیدار نشود نماز شب را می خواند.

 

 

وی در پایان با اشاره به اینکه ایشان چندین مقطع وصیت نامه نوشتند که آخرین آن در سال 96 بود و یک وصیت نامه صوتی هم اواخر سال ۹۸ ضبط کردند؛ گفت: وصیت کردند « چون نامه جبهه رفتن خیلی از شهدای مدفون در امامزاده اسماعیل گرمسار را خودم{در زمان فرماندهی سپاه گرمسار} امضا کردم، وقتی از دنیا رفتم مرا میان آنان دفن کنید که دست مرا بگیرند» آخر هم کنار شهید مجید کمالی از رفقای قدیم خود دفن شد.

 

 

کد خبر 1006708

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha