به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، یک سی دی دست برادرم بود که با ماژیک آبی رنگی رویش نوشته بود، طنز رضا نظری. مهمان داشتیم سی دی را در دستگاه گذاشت و همگی مشتاقانه به صفحه تلویزیون چشم دوختیم. خوب به خاطر دارم برای آنکه صدایش را بهتر بشنویم کودکان حاضر در جمع را وادار به سکوت کردیم. از لحظه شروع تا انتهای فیلم همچنان می خندیدیم و دیالوگ هایش، تکه کلاممان شده بود. جنگ های شادی با بازی او لطف بیشتری داشت.
بعدها فیلم هایش داخل اتوبوس، گوشی های موبایل و ... همچنان دست به دست می چرخید و لبها را به خنده وامی داشت.
یادم هست درجشنواره دوم گلدهی لاله های تالابی که از هنرمندان کشوری دعوت شده بود، خانواده ام تنها برای اجرای رضا نظری به آن جشنواره آمدند. او به خاطر جشنواره اجراهایش را عقب انداخت و هر شبی که برنامه داشت سالن های نمایش مملو از تماشاگر بود.
رضای نظری را نه فقط انزلی چی ها بلکه همه مردم گیلان دوست داشتند. او که متولد ۹ تیر ۱۳۵۵ بود مدتی پیش به سرطان خون مبتلا گشت و امروز چهارشنبه در یکی از بیمارستانهای تهران، مردم گیلان برای همیشه او را از دست دادند و از دیدن طنزهایش محروم شدند.
طنزهایش را خودش می نوشت و کارگردانی و بازیگری می کرد. او هنرمندی توانا بود که خوب می دانست چطور می تواند مردمش را شاد کند.
نظری مدیریت خدمات بندری خوانده بود و از سال ۷۰ با نمایش سفر به کارگردانی آقای علیرضا غاروریانی وارد عرصه بازیگری شد.نخاله های دلباخته، دزدان ناشی، شب نشینی در گورستان، من فیروز ۲۵ سال دارم، تموم حرفات دروغ بود، این چند پدر ۱ و ۲ و جنحالیهای ۲ چند اثری هستند که او در آنها نقش آفرینی کرد.
نظری در سریالهای کوچه خندان، سرخوشها، آن سنگ گران، کمیسر دل نازک، بستنی سرای داغ، عطر ترنج، خانه پدری نیز بازی کرد. یادش گرامی باد.
نظر شما