خبرگزاری شبستان، گروه مسجد و کانون های شبستان: کار آسانی نیست که به دربند و شمالی ترین نقطه تهران بروی و چشم از رستورانهای پرزرق و برق و بازار سفره خانه ها بالاي شهر بپوشانی و به جای کباب، چای و قلیان های قهوه خانه های منطقه دربند، چای مسجد علی بن حسین(ع) را انتخاب کنی تا دلت رنگ و بوی دیگری بگیرد.
سالیان سال است که خیابان شهید زمانی، دربند تهران، مسجد علی بن الحسین(ع) دوشنبه شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء با حضور سیدی سالخورده اما با صفا و نورانی صفایی دیگر می گیرد. آدمهای مشتاق از هر گوشه شهر تهران در این مسجد جمع می شوند تا دلهایشان را با صحبتهای که در جلسه اخلاق این مسجد مطرح می شود، جلا دهند.
معلم درس اخلاق و امام جماعت مسجد علی بن الحسین (ع) آیت الله سیدمحمد ضیاءآبادی، سیدی جلیل القدر از فرزندان حضرت فاطمه(س) و از شاگردان برجسته امام خمینی(ره) و آیتالله بروجردی است که بیش از 30 سال است امامت جماعت این مسجد را بر عهده دارد.
نزدیک اذان مغرب که می شود آرام آرام علاقه مندان و ارادتمندان حاج آقای ضیاء آبادی، برخی به تنهایی، برخی همراه با خانواده و جوان ها به صورت دست جمعی و گروهی از تجریش به سمت خیابان دربند و مسجد علی بن الحسین(ع) در حال حرکتند. از میدان تجریش تا دربند، فرعی خیابان زمانی و برای رسیدن به این مسجد باید 15 دقیقه ای پیاده روی کنید. تاکسی ها هم در میدان تجریش دسترسی به دربند و مسجد علی بن الحسین (ع) را آسان کرده اند، می توانی به جای پیاده رفتن سربالایی نفس گیر دربند تا خیابان زمانی را با تاکسی بروی تا خودت را زودتر به این محفل نورانی برسانی.....
بر خلاف تصورم و با اینکه مسجد علی بن الحسین (ع) در منطقه خوش آب و هوا، زیبا و جذاب بالای شهر تهران و منطقه پر زرق و برق دربند با برج های سر به فلک کشیده و ویلایی قرار دارد، مسجدی ساده و بی آلایش است اما همین مسجد بی زرق و برق خیلی ها را از تمام نقاط تهران و حتی خارج تهران به این منطقه و پای صحبت های حاج آقا کشانده است آدم هایی که به جای تفریح و خوشگذرانی در این منطقه باصفای تهران، جلسه درس اخلاق در دربند را انتخاب کرده اند.
به مسجد که نزدیک می شوم، خادم مسجد را می بینیم که در درب بیرونی مسجد، مشغول آماده کردن بساط شربت برای حاضران در جلسه است با اشاره دست، من را به درب ورودی خواهران که در کوچه است، راهنمایی می کند ولی من به حیاط کوچک مسجد می روم تا شاید سعادت دیدار آیت الله ضیاء آبادی نصیبم شود. نگاهی به شبستان برادران می اندازم جمعیتی بسیار در شبستان مسجد نشسته اند و منتظر حضور حاج آقا هستند. پیر، میانسال، جوان، کودک و خردسال در صفوفی به هم پیوسته در کنار هم چشم انتظار آغاز جلسه اند. اما آیت الله ضیاء آبادی با چه سلوک و کلامی توانسته چنین جمعیتی مشتاقی را سالیان سال در این مسجد به ظاهر کوچک از گوشه و کنار تهران گردهم آورد.
صدای اذان مغرب از مسجد بلند می شود و حاج آقا هم طبق روال هر روز آرام آرام با همراهانش وارد مسجد و بعد شبستان مسجد می شود و همه خودشان را برای اقامه نماز جماعت آماده می کنند...
بعد از نماز و قرائت دعا و توسل صفوف فشرده نمازگزاران که تا درب بیرونی مسجد کشیده شده است خود را برای استماع صحبت های حاج آقا آماده می کنند. جلسه اخلاق دوشنبه شب با قرائت قرآن توسط محمد حسین سعیدیان از قاریان برجسته بین المللی آغاز می شود. خواهران هم که علاقه آنها به جلسات درس اخلاق ایت الله ضیاء آبادی کمتر از آقایان نیست در طبقه دوم شبستان مسجد آماده می شوند.
جوان ها که گویا مشتاق تر و علاقه مند تر به این جلسه هستند در صفوف جلوتر شبستان نشسته اند و قلم و کاغذهایشان را برای یادداشت برداری از صحبت های حاج آقای ضیاء آبادی آماده می کنند.
سخنرانی که شروع می شود، تازه فهمیدم حضورم در این جلسه اتفاقی نیست گویا من هم در کنار این جمعیت مشتاق برای شنیدن دعوت شده ام!
آیت الله ضیاء آبادی بحث این هفته را با نام و یاد خداوند و بعد با تحلیل آیه 50 سوره کهف آغاز می کند و می گوید: "وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِیاء....". "و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید، ( آنها ) همه سجده کردند ، مگر ابلیس که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد." همه ملائک به امر خدا در برابر انسان حاضر به سجده شدند و شیطان از امر خدا سر پیچی کرد و به خداوند گفت من هرگز در برابر این خاک خکشیده و بدبو سجده نخواهم کرد چرا که من از آتش آفریده شده ام و برتر هستم.
حاج آقا با توصیه به همگان ادامه می دهد که شیطان با بی توجهی به امر خدا در واقع به خدا تکبر کرد و گفت که حاضر به سجده در برابر انسان نیستم و این پندی برای انسان امروز است که خود پرست نباشد و تا تحصیلات، مقام و شهرتی به دست می آورد، فکر نکند که نباید مطیع اوامر خداوند باشد و هرگونه که خواست زندگی کند. بسیاری از انسان ها به دستورات الهی آن طور که دلشان می خواهد عمل می کنند به عنوان مثال در جامعه و در مقابل نامحرم بدون پوشش و حجاب ظاهر می شوند و می گویند که من برای خودم کسی هستم، تحصیلات عالیه دارم دکتر یا فردی متشخصم. نیاز به مرجع و راهنمایی ندارم. این منطق، منطق شیطان است. ای جوان محترم، ای انسان خاکی، ای انسانی که از گل آفریده شدی تا دیر نشده به خود بیا، از خدایی که از خاک انسان متفکر را بوجود آورد بترس و سر به پیشگاه او به سجده آور و بگو یا سبحان یا قدوس.
آیت الله ضیاء آبادی با چشمانی مهربان و برخی وقت ها با نگاهی نافذ، مکررا به جوانان توصیه می کند که مراقب باشند تا آلوده گناه نشوند و نور ایمان را در خود زنده نگه دارند و ادامه می دهد: مراقب باشید مبادا که شیطان و دستیاران شیطان ولی و پیشرو شما باشند. قلب اگر آلوده شود نمی تواند خدا را در خود جای دهد پس مراقب باشید غیر خدا کسی را به دلتان راه ندهید، بدانید که خداوندی که به ما این همه نعمت داده، شایسته اطاعت و بندگی است. خدا به ما گفته است که من رب و سرپرست و صاحب اختیار شما هستم بخوانید تا اجابتتان کنم و متاسفانه ما آنچنان که باید خدا را صدا نمی زنیم. مبادا در این دنیا به اطاعت خدا مشغول نشوی که اگر فردا از دنیا رفتی دیگر جای برگشتی نداری و تنها حسرت می خوری تا به دنیا برگردی برای جبران و دیگر امکان برگشت برای تو وجود ندارد.
فن بیان، شیرینی کلام و تاثیر صحبت های آیت الله ضیاء آبادی را در کمتر کسی می توان دید، این عالم عامل وقتی سخن میگوید به دل و جان انسان می نشیند و حاضران به گونه ای محو صحبت ها و کلام وی می شوند که گویا حاضرند ساعت ها پای منبر بنشینند.
با توجه به همزمانی این جلسه با ماه ذی الحجه حاج آقا مطالبی را هم در مورد فضایل و برکات این ماه بیان می کند و اشاره ای هم به فلسفه عید قربان می کند و می گوید: خداوند وقتی به حضرت ابراهیم(ع) گفت که سر فرزندش را ببرد یک برنامه امتحانی در جریان بود و خداوند از حضرت ابراهیم(ع) بریدن سر فرزندش با دست خودش را نخواسته بود بلکه آنجا تسلیم شدن در برابر فرمان خدا هدف بود که آن حضرت از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد.این درس است برای ما انسان ها که فکر می کنیم همین که عبادت خدا را انجام میدهیم کافی است دینداری فقط پرستیدن خدا نیست باید تسلیم اوامر خدا هم باید بود.
حاج آقا مطالب را به گونه ای بیان می کند که از جوان گرفته تا میانسال و مسن ترها، باسواد و بیسواد مطالب را متوجه شوند و درک کنند. صحبت های وی به قدری در مستمع تاثیر می گذارد و در خود غرق می کند که اصلا گذشت زمان احساس نمی شود.
بخش های پایانی صحبت های حاج آقا در مورد امام حسین(ع) و اینکه ما محتاج آن حضرت(ع) هستیم، است. وی با اشاره به دعای عرفه امام سید الشهدا(ع) در روز عرفه می گوید: «امام حسین(ع) دست به آسمان و با چشمانی اشکبار می گوید: ای خدا و ای معبود، کور شده چشمی که تو را مراقب حال خودش نمی بیند و زیان و ضرر کرده آن بنده ای که سرمایه عمر را از دست داده و بهره ای از محبت تو نصیبش نگردیده است". همین یک جمله امام حسین(ع) کافی است که انسان فرو رفته در خواب غفلت را بیدار کند و او را به عذر خواهی از درگاه حضرت رب غفور رحیم وادارد.
حال و هوای جلسه نشان میدهد که انتهای جلسه دوشنبه شب فرا رسیده است، آیتالله ضیاءآبادی با دعا و توسل به امام زمان(عج) جلسه را خاتمه می دهد و تمامي حضار یکپارچه با صدای بلند آمین میگویند.
بعد از پایان جلسه عده ای دور آیت الله ضیا آبادی حلقه زدند تا سوالاتشان را از حاج آقا بپرسند و عده ای هم آرام آرام جلسه را ترک می کنند تا صحبت ها و نصایح حاج آقا را با خود مرور کنند تا ملکه ذهنشان کنند.
حال و هوای جلسه از زبان شرکت کنندگان در جلسه
بعد از پایان جلسه از برخی از شرکت کنندگان در مورد حال و هوای جلسه و اینکه چندسال است پای صحبت های آیت الله ضیاء آبادی حاضر می شوند، می پرسم یکی می گوید که بیش از 30 سال است ساکن این محله است و در این مدت همیشه برای نماز جماعت به امامت حاج اقای ضیا آبادی در مسجد علی بن الحسین (ع) حاضر می شود و معتقد است کسی نمی تواند همانند وی اینقدر بر انسان تاثیرگذار باشد.
جوانی هم که از منطقه جنوب تهران با مترو خودش را پای جلسات آیت الله ضیاء آبادی رسانده، می گوید که بیش از 5 سال در جلسات دوشنبه درس اخلاق وی شرکت دارد و هر هفته بعد از زیارت امامزاده صالح(ع) در تجریش خودم را به پای درس اخلاق وی می رسانم و در این سالها از حاج آقا خیلی چیزها یاد گرفتم.
یکی دیگر از شرکت کنندگان که از منطقه غرب تهران با آژانس به این جلسه آمده هم می گوید که 10 سال است که درس اخلاق حاج آقا روز های دوشنبه برگزار می شود و وی همیشه در این جلسه شرکت داشته است.
در پایان با توتونچی از اعضای هیئت امنای مسجد درباره قدمت جلسات روز دوشنبه می پرسم وی می گوید: که جلسات روز دوشنبه بیش از ۱۰ سال است که در مسجد علی بن الحسین(ع) برگزار می شود و استقبال بی نظیری هم از جلسات می شود. وی می گوید که برخی گمان می کنند که منطقه دربند تنها مکانی برای تفریح و گشت و گذار است و چنین جلساتی در این منطقه که منطقه ای پرزرق و برق است برگزار نمی شود ولی حضور اقشار مختلف در این جلسه به قدری پررنگ است که بسیاری از افراد، حضور در این مسجد و جلسات اخلاق را بر تفریح و خوشگذرانی ترجیح می دهند.
زندگی نامه آیت الله ضیاء آبادی
حضرت آيت الله سيّدمحمّد ضياءآبادي فرزند مرحوم حجّه الاسلام حاج سيّد محمود ضياءآبادي در سال1309 هجري شمسي در قريهي ضياءآباد از توابع قزوين به دنيا آمد و در شهر قزوين پس از فراگيري مقدّمات علمي صرف و نحو، منطق، معاني و بيان و معالم الاصول از اساتيد معظّم، لمعتين، رسائل، مكاسب و شرح منظومه حضرت آيت الله حاج سيّدابوالحسن رفيعي قزويني (رضوان الله تعالي عليه) بهره برده و سپس به حوزه علميّه قم مشرّف و در مدرسه فيضيّه اقامت گزيدند.
در سال 1340 شمسي پس از رحلت آيت الله بروجردي به تهران عزيمت و در حوزهي علميّه عالم بزرگوار مرحوم حاج شيخ احمد مجتهدي قدّس سّره به تدريس مطوّل، معالم و لمعتين ، رسائل و مكاسب پرداخت.
وی از سال 1361 امام جماعت مسجد علی بن الحسین (ع)خیابان دربند شد.بخش عمده اي از فعّاليّت هاي ايشان، تشكيل جلسات "هفتگي" تفسير قرآن مجيد و بحثهاي معارفي و اخلاقی براي توده مردم بوده است.
در سالیان اخیر مجموعه سخنرانی های ایشان از شبکه سوم سیما برای علاقه مندان پخش می شود و سایت رادیو معارف هم دسترسی به فایل صحبت های ایشان را فراهم کرده است.
نظر شما