بخشش را بخش، محبت را پخش باید کرد

با دیدن شاخه‌های گل رز در دستان خادمیاران رضوی کانون علی‌بن ابیطالب(ع) اشک در چشمانش حلقه زد و با زمزمه یا زهرا، یا زهرا بر زمین نشست و نفس راحتی کشید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان اصفهان او که نتوانسته بود هزینه خرید گل رز را برای مراسم فراهم کند، دل‌شکسته و ناراحت شب را با اضطراب و دلشوره به صبح رساند و حالا در کمال تعجب و ناباوری می‌دید که خادمیاران رضوی همراه خود دسته گل بزرگی آورده‌اند. آن هم درست گل‌های رزی که مورد نیاز او بود. حالا دیگر مطمئن شده بود همه این ماجرا داشت به خواست خدا و عنایت امام رضا(ع) رقم می‌خورد و دیگر دلواپس هیچ‌چیز و هیچکس نبود.

 

 

خوابی که تعبیر شد

عفو و گذشت از نشانه‌های تقوای الهی است و در خیلی از روایات ائمه(ع) به آن سفارش شده است. گفتنش آسان است ولی گاهی عمل کردن به آن دل بزرگی می‌خواهد. مثلا وقتی بخواهی قاتل کسی را که عزیزت بوده است، ببخشی. این نوع بخشش، دل دریایی می‌خواهد و ایمان و صبری بی‌مثال. مثل پرونده مرد 43 ساله اصفهانی. او که دارای یک فرزند است و در حین ۱۰ سال زندانی بودن همسرش هم ازش جدا شد، مادر سالخورده‌اش به تنهایی رنج و سختی سرپرستی نوه صغیرش و مشکلات حبس فرزند را تحمل می‌کرد. ولی یک خواب، مسیر زندگی این مرد را تغییر داد و به او حیاتی دوباره بخشید. شنیدن قصه این پرونده از زبان قاضی آن شیرین‌تر است. بانویی جوان، خادمیار و اهل نجف‌آباد اصفهان که می‌خواهد نامش محفوظ بماند. او که سابقه زیادی در جلب رضایت شاکیان و اولیای دم دارد، تمام تلاش‌های خود را از ابتدا تا کنون به نیت امام رضا(ع) انجام داده است: «بعد از بازگشت از برنامه ماه عسل که منجر به حل یک پرونده شده بود، خواب دیدم آقایی به من گفت: "آن پرونده را که حل کردی، برای پرونده من هم کاری بکن. خیلی سال است در زندان هستم." خواب عجیبی بود. شخصی که خوابش را دیده بودم، اصلا نگفت چه کسی هست و پرونده‌اش کدام است. فقط چهره‌اش به خوبی در ذهنم مانده بود. برای همین سراغ پرونده‌ها رفتم و یکی‌یکی پرونده‌هایی را که در زندان داشتم و حکم آن‌ها قصاص بود بررسی کردم.» می‌گوید قاتل از این خواب خبر ندارد و تا روزی که رضایت خانواده مقتول در این پرونده گرفته شد، این خواب با هیچکس مطرح نشد. «معتقد بودم روی خواب نمی‌توان خیلی حساب باز کرد و اعتبار چندانی ندارد. ولی چون این خواب را دیده بودم وظیفه خودم می‌دانستم هر کاری که می‌توانم برای پرونده آن انجام دهم. بنابراین مجرمانی که حکم آن‌ها قصاص بود را یکی‌یکی آوردم و بالاخره متوجه شدم این خواب مربوط به مردی است که دقیقا از 10 سال قبل یعنی سال ۸۹ تا کنون در زندان به سر می‌برد. درست مثل چیزی که در خواب دیده بودم.» مرد محکوم به اعدام در سال ۸۹ به قصد سرقت وارد خانه یکی از اقوام دور خود در رضوان‌شهر از توابع تیران و کرون اصفهان شده بود و بعد از ممانعت زن سالخورده از سرقت اموالش با او درگیر شده و در نهایت منجر به قتل زن ۷۵ ساله شده بود و این جریان تلخ از او یک قاتل ساخت.

 

 

گاهی بخشیدن بسیار دشوار است

به این ترتیب مأموریت جدید خانم قاضی اجرای احکام شروع شد. او از زمان شناسایی فردی که در خواب دید برای جلب رضایت اولیای دم تلاش‌های زیادی کرد و طی جلسات متعدد با حضور دادستان، اعضای شورای حل اختلاف و سایر مسئولان، برای گرفتن رضایت اقدام کرد. در مقابل، با اصرار خانواده مقتول که حاضر بودند ما‌به‌التفاوت دیه یک زن و مرد را پرداخت کنند تا حکم قصاص اجرا شود، روبرو شد و همین، کار گرفتن رضایت را دشوارتر می‌کرد. این در حالی بود که خانواده قاتل نیز توانایی مالی پرداخت دیه را نداشتند. دو سال و نیم، زمان صرف شد تا رضایت خانواده مقتول مشروط حاصل شد و بعد از جلسات مکرر و صحبت‌های پی‌در‌پی با خانواده مقتول برای جلب رضایت و گذشت از قصاص، آن‌ها شرط جدیدی گذاشتند. «ما پول دیه نمی‌خواهیم. ولی برای گذشتن از قصاص، شرطی داریم. اگر خانواده قاتل یک دستگاه دیالیز بخرند و در بیمارستان رضوان‌شهر نصب کنند، رضایت می‌دهیم.» خانواده قاتل حالا با انگیزه زیاد به تکاپو افتاده بودند. آن‌ها با تمام توان خود و فروش خانه و اموالشان مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان را در طول یک سال فراهم کردند و همه‌چیز مهیای خرید دستگاه بود که در این فاصله یک ساله، گرانی و تورم، قیمت دستگاه دیالیز را از‌۱۵۰ میلیون تومان به‌ حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان رساند و نور امیدی که تازه روشن شده بود به تاریکی گرایید. حالا باز نوبت خانم قاضی بود که وارد عمل شود و به یاری این خانواده بشتابد: «با تلاش‌های بسیار و با کمک مجمع خیرین سلامت اصفهان، دستگاه دیالیزی با ارز دولتی به مبلغ ۱۰۵ میلیون تومان خریداری شد و مبلغ ۴۵ میلیون تومان نیز باقی ماند که قرار شده با پول باقی‌مانده کارگاه خیاطی برای اشتغال نیازمندان ایجاد و راه‌اندازی شود.» خانم قاضی با لبخندی رضایتبخش می‌گوید: «برای اخذ این رضایت واقعاً تلاش زیادی انجام شد و مطمئنم خدا کمک کرد که این دستگاه دیالیز فراهم شود. وگرنه دستگاه دیالیز ۸۰۰ میلیون تومانی را نمی‌توانستیم بخریم و من چون برای این پرونده خواب دیده بودم مطمئن بودم خدا خودش می‌خواسته این مرد را نجات دهد.»

 

 

شبی طولانی و جانفرسا

خانم قاضی بعد از گرفتن رضایت خانواده مقتول، به زندان رفت و برای اتمام حجت با قاتل صحبت کرد: «به او گفتم خداوند کمک بزرگی به تو کرده است و ادامه زندگی‌ات را  به تو بخشیده است. پس سعی کن طوری زندگی کنی که جبران همه اشتباهاتت را کرده باشی. در همه مدتی که با او حرف می‌زدم، اشک می‌ریخت و می‌گفت به خاطر نماز شب‌هایی که خوانده‌ خدا این‌طوری کمکش کرد.» بالاخره شبی فرا رسید که قرار بود روز بعد، آیین اهدای دستگاه دیالیز به بیمارستان بهنیا شهرستان تیران و کرون برگزار شود. شبی تمام‌نشدنی برای قاتل، خانواده‌اش، خانواده مقتول و خانم قاضی: «آن شب فقط خداخدا می‌کردم که فردا همه‌چیز ختم به خیر شود. خیلی ناراحت و پریشان بودم. موضوع دیگری که اذیتم می‌کرد این بود که ما می‌خواستیم مراسم اهدای دستگاه دیالیز به بیمارستان بهنیا تیران کرون همراه با تقدیر و تجلیل از کادر درمان بیمارستان باشد. به همین منظور به هدایا و شاخه‌های گل احتیاج داشتیم که به پرستاران و کادر درمان اهدا کنیم. من برای خرید گل رز به بازار رفته بودم ولی قیمت شاخه گل رز بالا بود و توان خرید 50، 60 شاخه گل رز با این قیمت وجود نداشت و با وجود هزینه‌های جانبی دیگر برای برگزاری مراسم، پولی برای خرید گل نمانده بود. دلم می‌خواست با هر هدیه به کادر درمان و میهمانان مراسم، یک شاخه گل رز نیز اهدا کنیم ولی نشد. خیلی دلم شکسته بود. چون همه‌چیز برای فردا فراهم بود ولی نتوانستیم گل خریداری کنیم. آن شب علاوه بر پریشانی و دلتنگی که از ناتوانی در خرید گل داشتم، بسیار مضطرب بودم و شبی طولانی را به صبح رساندم.»

 

 

گل‌های بهشت رضوی

با سر زدن سپیده، روز اجرای آیین اهدای دستگاه دیالیز به بیمارستان بهنیا شهرستان تیران و کرون فرا ‌رسید. قاضی نجف‌آبادی از آن لحظات می‌گوید: «فقط گوشه‌ای نشسته بودم و حضرت زهرا(س) را صدا می‌زدم. خیلی نگران بودم. چون هنوز خانواده مقتول برای نصب دستگاه در بیمارستان تیران و کرون رضایت کامل نداشتند و می‌گفتند باید دستگاه در بیمارستان رضوان‌شهر که محل سکونت مقتول بوده نصب شود. ولی آن بیمارستان، تجهیزات جانبی نصب این دستگاه را نداشت. برای همین، هر لحظه امکان داشت این رضایت به حکم قصاص بازگردد.» ولی در آیین اهدای دستگاه دیالیز بیمارستان بهنیا اتفاق باورنکردنی و زیبایی افتاد که بیش از همه قاضی را شگفت‌زده کرد: «‌وقتی خادمیاران رضوی کانون علی‌بن ابیطالب(ع) با پرچم متبرک رضوی و دسته گل بزرگ رز وارد مراسم شدند، دیگر خیالم راحت شد. حالا مطمئن بودم خود خداوند با عنایت امام رضا(ع) می‌خواسته آن مرد از قصاص نجات پیدا کند و همه برنامه‌های او را جور کرده است. اصلاً نمی‌توانستم باورم کنم. حالا می‌دانستم وقتی گل مراسم را خودشان می‌فرستند، مطمئناً بقیه مراحل را هم خودشان انجام می‌دهند. با تعجب به شاخه‌های کنار هم نشسته گل‌های رز نگاه می‌کردم. گل‌های رزی که در بازار به دنبال آن‌ها بودم و حالا در دست خادمیاران مهربان امام هشتم(ع) بود. فقط گوشه‌ای نشستم و گفتم: "خدایا همه‌چیز را خودت درست کردی. شکر، شکر."» طبق گفته‌های خانم قاضی، حضور خادمیاران رضوی و ایجاد فضای معنوی و امام رضایی در مراسم، باعث شد تردید خانواده مقتول برای اجرایی نشدن نصب دستگاه دیالیز در رضوان‌شهر به تصمیمی قاطع برای نصب دستگاه دیالیز در بیمارستان بهنیا قطعی شود و خانواده مقتول خودشان اصرار کنند دستگاه دیالیز در بیمارستان بهنیای شهرستان تیران و کرون نصب شود. این در حالی بود که شب گذشته به خاطر تحریک برخی افراد هنوز این خانواده در مورد محل نصب دستگاه مردد بودند.

 

 

به نیت آقا امام رئوف

اما داستان آمدن خادمیاران کانون علی‌بن ابیطالب(ع) به این مراسم چه بود؟ «با اینکه خودم و همسرم خادمیار رضوی هستیم، برای دعوت کردن خادمیاران رضوی برنامه از قبل برنامه طراحی شده‌ای نداشتیم و به صورت کاملاً ناگهانی این فکر به ذهنمان رسید حالا که اتفاق به این بزرگی و خوبی درباره گذشت و عفو از یک قصاص در حال وقوع است، برای ایجاد فضای معنوی از خادمیاران‌ هم دعوت کنیم.» خادمیاران رضوی کانون علی‌بن ابیطالب(ع) هم در این مراسم به خانواده اولیای دم و بیمارستان بهنیا، هرکدام یک عدد تابلو فرش اهدا و با شاخه گل رز و نبات متبرک رضوی از اعضای کادر بیمارستان تقدیر کردند. حالا دیگر حال و هوای همه مشهد الرضایی شده بود. قاضی مهربان برایمان از احساس خود درباره این پرونده می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنم که به لطف و عنایت امام رئوف(ع) در نهایت همه‌چیز در فضای آگنده از معنویت و رضایت به اتمام رسید و فردی که به قصاص محکوم شده بود، با کمک خداوند و رضایت اولیای دم و برخورداری مردم یک شهرستان از دستگاه دیالیز، فرصتی دوباره برای ادامه زندگی پیدا کرد.»

 

گزارش: زهره طالقانی

کد خبر 1028768

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha