خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی، نیمه دی ماه سال ۱۳۹۹، روستای «جیرده» در شهرستان شفت، گواهینامه روستای ملی سفال را دریافت کرد. اگرچه سفالگری در این روستا زیاد است، اما دیگر روستاهای جلگه شفت نیز از گذشتههای دور تاکنون در تولید انواع ظروف سفالی فعال بوده اند. یکی از این روستاها، «گیلده» است.
هرچند گیلده بهنام روستای «گلاب گیری گیلان» ثبت ملی شده، اما نباید فراموش کرد چهار نسل از خاندان اسماعیلزاده در این روستا در کار سفالگری بوده اند. کورههای پخت سفال در روستای جیرده عمدتا کورههای جدیدی است که با برق کار میکند، اما در خانه «رجبعلی اسماعیلزاده»، سفالگر روستای گیلده کورهای است که سه نسل از این خاندان، سفالهای خود را در این کور پخت میکردند.
برای رفتن به روستای گیلده، می باید از روستای جیرده عبور کنید. ورودی جیرده، تابلوی بزرگی با عنوان خوش آمدگویی به روستای ملی سفال نصب شده است. نرسیده به پل آهنی بزرگ، تابلویی است که ما را به سمت چهار روستا هدایت می کند؛ بیالوا، خطیبان، ونه سر و گیلده. بجارهای این مسیر همگی شخم خورده و آماده کشت شده اند. جابجا خزانه های برنج، منتظر آفتاب هستند تا زیر پلاستیک گرم شده و قد بکشند.
پس از عبور از خیابان شهدای گیلده و در ابتدای کوچه پادنگ آدرس خانه رجبعلی اسماعیلزاده را میپرسم. نزدیک به نهر روستا، خانه مردی است که چرخ سفالگریشان، نسل اندر نسل گردیده است. رجبعلی، افزون بر ۸۰سال سن دارد و از سن ۱۵سالگی پشت چرخ سفال نشسته است. دستان هنرمند او چنان گل سرخ رنگ گیلده را شکل میدهد که در اندک زمانی، ظروفی مانند «نرخه»، «کولابیج»، «گمج» و... بر صفحه گرد سفال میرقصد. چرخ سفالگری وی چوبی است و بیش از ۲۰۰سال قدمت دارد. شیوه کار او کاملا سنتی است.
با چهره ای خندان و با زبان گیلکی میگوید: از صداو سیمای مرکز گیلان هم یک بار اینجا آمدند و از من فیلم گرفتند. به گفته او، پدر و پدربزرگش همگی سفالگر بوده اند و از میان۱۰ خواهر و برادر، تنها رجبعلی، حرفه نیاکانش را ادامه داده است و از میان فرزندانش، یکی از دختران او به شیوه جدید سفالگری میکند.
اسماعیلزاده اجاق پخت سفال اجدادیاش را در گوشه حیاط نشانم میدهد. کوره نزدیک به نهر روستاست. سازهای شاید ساده اما عجیب. اتاقکی گلی به شکل یک خمره بزرگ، با روکشی از کاه و گل که کاهگل بخشهای پایین فروریخته و خشتهای مربعی آن پیداست. کوره دو دریچه کوچک دودگرفته در دو سو دارد و ایوان مانندی دورتا دور آن که چهار ستون در چهار ضلع دارد. سقف این خمره بزرگ را با کولش برنج پوشاندهاند.
کوره سفال یا به گفته اسماعیلزاده، اجاق، درب کوچکی دارد که از آن قسمت سفالهای خام را داخل کوره میچیدند. روی کولشهای بام خزه بسته است و میتوان فهمید که سالهاست کوره روشن نشده است. مرغ و خروسهای خانه در کوره جا خوش کردهاند و خرت و پرتهای خانه که زیر تالار کوره ریخته شده است و همین امر مانع از ورود من به داخل کوره شد.
اسماعیلزاده میگوید: ریههای من دیگر طاقت دود چوب و ذغال را ندارد. دخترم دیگر نمیگذارد کوره را روشن کنم، بهخاطر همین یک سالی هست سفالها را بهصورت خام درست میکنم و بعد از اینکه در آفتاب خشک شد، برای پخت به روستای جیرده میفرستم.
رجبعلی نمیداند این کوره چند سال قدمت دارد. فقط بهخاطر دارد که پدر و پدربزرگش در همین کوره سفال میپختند و شنیده که دیگر اجدادش هم همین کوره را داشتند. این سازه جالب که احتمالا قدمتش افزون بر ۲۰۰ سال باشد، میباید حفظ شده و با ثبت ملی آن، مکمل روستای ملی سفال شود.
معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان، ثبت این کوره را منوط به بازدید میدانی کارشناسان میراث فرهنگی شهرستان شفت و تهیه سوابق میراثی آن عنوان میدارد و در این باره میگوید: پس از بازدید میدانی و درصورت تایید، پرونده کوره سفال پزی روستای گیلده برای ثبت در فهرست آثار ملی معرفی میشود.
«ولی جهانی» پس از مشاهده تصاویر این سازه بومی میافزاید: ممکن است این کوره واجد ارزش میراثی از سوی دبیرخانه شورای ثبت ملی شناخته نشود، ولی حفظ این کوره که نظیر آن را در گیلان مشاهده نکردهام، ضروری است و امیدواریم این سازمان بتواند با ارایه تسهیلاتی به مالک، این کوره را حفظ کند.
کولشهای بام کوره گیلده سالهاست تعویض نشده است و نزدیکی آن به نهر و مرداب گیلده، بر فرسودگی این سازه گلی میافزاید. اگر نمونه این سازه در گیلان مشاهده نشده است، چه بهتر که همانند کوره ذغال -که در موزه میراث روستایی حفظ میشود- کوره سفال گیلده نیز واچینی شده و دوباره در موزه میراث روستایی دوباره چینی شود.
نظر شما