آیت الله احمد شیخ بهایی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع)، در پاسخ به اینکه چرا امام حسن مجتبی(ع) با بیان اینکه جود و بخشش و کرامت در ائمه اطهار(ع) مشترک است؛ افزود: اما این صفات در بعضی از ائمه زمینه بیشتری برای بروز و ظهور پیدا کرد.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه کرمان بیان کرد: امام حسن مجتبی(ع) به عنوان سبط اکبر، نوه بزرگتر پیغمبراکرم(ص) و فرزند حضرت زهرا(س)،احترام ویژه ای بین مردم داشتند و خلافت ایشان هم تقریباً بدون منازع بود؛ یعنی خلافت های قبلی همه با دستگیری بود و خلافت ایشان را همه مسلمانان بعد از امیرالمؤمنین(ع) قبول کردند.
وی افزود: معاویه همان جنگی را که با امیرالمومنین(ع) داشت ادامه داد و حضرت، غیر از اینکه جنگ به خاطر خیانت منجر به صلح شد، مابقی عمر خود را به عنوان شهروند معمولی مشغول بودند و از آن طرف موقوفاتی که امیرالمومنین(ع) طی 25 سال با حفر چاه و استخراج آب، ایجاد کرده بودند یک ثروت میلیاردی در اختیار امام حسن مجتبی(ع) بود.
آیت الله شیخ بهایی اظهار کرد: خلیفه مسلمین بودن و در اختیار داشتن این موقوفات، باعث شد مردم از ایشان توقع داشته باشند و از طرفی خود ایشان صفتی پیدا کرد که این بذل و بخشش ها را انجام دهد لذا بسیاری از افراد در گرفتاری ها و مشکلات مالی خود به ایشان مراجعه می کردند و حضرت هم با روی باز مشکلات آن ها را برطرف می کرد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه که درباره کرامت حضرت و به عنوان کریم اهل بیت(ع) بیان شده، اینکه حضرت در رسیدگی به محرومین و قرض دادن و... پیشتاز بود و این کار را بر عبادت و حتی بر اعتکاف و بر طواف های مستحبی ترجیح می داد لذا این باعث شهرت حضرت بود.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه کرمان به ویژگی های بارز امام حسن(ع) اشاره کرد و گفت: از لحاظ ویژگی های ایشان می توان به جهات مختلفی اشاره کرد؛ یکی مسئله عبادت است که وقتی وضو می گرفتند و به نماز می رفتند، لرزه ای به تن ایشان می افتاد و رنگ شان تغییر می کرد زیرا می خواستند در مقابل خدا قرار بگیرند.
وی ادامه داد: در بحث حج، از مدینه تا مکه پیاده می رفتند که این نیز برای اظهار عبودیت و ذلت در مقابل پروردگار بود و از آن طرف در مقابل طاغوت بسیار با استقامت و با قوت ظاهر می شدند.
آیت الله شیخ بهایی بیان کرد: حتی در جلساتی که معاویه برگزار می کرد که اراذل و اوباشی مثل خود را دور خودش جمع و امام حسن(ع) را احضار می کرد و در محضر حضرت هر کدام هر چه دلشان می خواست می گفتند؛ حضرت با جسارت و قوت قلب جواب یک به یک آن ها را می داد و پته همه آن ها را روی آب می ریخت و بعد مجلس را ترک می کرد؛ طوری که بعد از آن، همه آن ها به دعوا می افتادند که یکی می گفت تقصیر تو بود که گفتی بیاید و دیگری می گفت تقصیر تو بود؛ و خودشان هم پیش خودشان رسوا شده بودند.
وی افزود: در مسئله جنگ هم حضرت، همان خون امیرالمؤمنین(ع) را در رگ ها داشت لذا در جنگ ها پیشتاز بود؛ امیرالمومنین(ع) سفارش می کرد حسنین را مراقب باشید، این ها چشم های من و فرزندان حضرت زهرا(س) هستند و باید از آنان محافظت کنید و گرنه این حضرات از همه به دشمن نزدیکتر و از همه در جنگ قوی تر برخورد می کردند.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه کرمان اظهار کرد: در مسائل علمی هم بسیاری از سئوالاتی که مطرح می شد، امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) ارجاع می دادند که ایشان پاسخ بدهند و مردم می دیدند که دریای علم امام حسن(ع) وقتی به جوش می آید، پاسخ همه سئوالات را ارائه می دهند.
وی خاطرنشان کرد: از طرفی مظلومیت حضرت که در جریان جنگ با معاویه فرماندهان حضرت خیانت کردند و می خواستند حضرت را دست بسته تحویل معاویه بدهند و پذیرش آن صلح تحمیلی که در حقیقت جام زهری بود که حضرت نوشید اما برای رضای خدا و برای حفظ اسلام این کار را کرد که هر کسی این کار را نکرده است.
آیت الله شیخ بهایی توضیح داد: ایشان بقیه عمر هم محافظ و مراقب شیعیان بوده و تا حضرت زنده بود، معاویه جرأت نکرد به شیعیان تعرضی داشته باشد و شیعیان در آن زمان راحت رفت و آمد می کردند و حتی در مقابل معاویه می ایستادند اما بعد از اینکه امام حسن(ع) به شهادت رسید دیگر معاویه شمشیر را از رو بست و چنان قلع و قمع کرد که تا سال ها کسی جرأت نمی کرد حتی به فرزند و همسرش اعلام کند که من شیعه هستم؛ این مظلومیت امام حسن مجتبی(ع) از طرفی و مظلومیت دیگر ایشان اینکه توسط همسرشان به شهادت رسیدند.
وی در مورد بخشش و کرامت حضرت هم توضیح داد: نمونه این بخشش و کرامت را به طور مثال در روایت داریم که چندین بار اموال خود را با خدا قسمت کرد؛ یعنی هر چه اموال داشت همه را نصف می کرد و نصفی برای خدا و نصف دیگر آن را برای خود گذاشت و لباس، غذا و هرچه که امکانات در اختیار داشتند در راه خدا به فقرا دادند.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه کرمان در پایان گفت: در روایت دیگر داریم که حضرت غذا می خوردند و سگی نیز در بیابان در پیش روی ایشان بود، حضرت لقمه ای را خود می خوردند و لقمه دیگری همانند آن را به آن سگ می دادند که حتی یاران ایشان گفتند که «اجازه می دهید این سگ را با سنگ بزنیم و از سفره شما دور کنیم؟» و حضرت فرمود «من از خدای عز و جل شرم دارم غذا بخورم و یک موجود(حیوان) زنده روح به من نگاه کند و من به او غذا ندهم».
نظر شما