صدرالمتألهین و تدبر در کلام خدا و نمایندگان خدا

صدرالمتألهین علوم حقیقی را علومی دانسته که در کتاب خدا و سخن نمایندگان خدا در معارف الهیه وارد شده و تدبر در آنها عنصری بنیادین در ادراک حقایق ایمانی است.

خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه: امروز شنبه اول خرداد ماه روز بزرگداشت ملاصدرا (صدرالمتالهین)؛ دانشمند بزرگ ایرانی و بنیانگذار مکتب حکمت متعالیه است. محمد بن ابراهیم شیرازى ملقب به صدرالدین و مشهور به ملاصدرا یا صَدرالمُتِألِّهین از مردم شیراز. در حدود سال 979 یا 980 ق در شهر شیراز و در خانواده‌ای بانفوذ و متمکن به‌دنیا آمد.

در آغاز جوانى، با استعداد فوق‌العاده‌ای که داشت، براى تحصیل به اصفهان رفت، که مرکز علمى آن روزگار ایران بود و صفویان در آن‌جا مدارس متعددى دایر کرده بودند که علما دانش‌های گوناگون را در آن‌ها تدریس می‌‌کردند. نزد شیخ بهائى و میرداماد و میرابوالقاسم فندرسکى علوم نقلى و حکمت را آموخت. پس از تکمیل تحصیلات و نیز با فشار بعضى از علماى ظاهربین، که با مشرب عرفانى او مخالف بودند، اصفهان را ترک کرد و به کهَک قم رفت و هفت سال، یا بنا بر قولى، پانزده سال در آن‌جا به ریاضت مشغول شد و سرانجام به مرتبۀ کشف حقایق رسید. رفته‌رفته آوازۀ ملاصدرا در اطراف و اکناف پیچید و مریدان و طالبان بسیارى به حضورش شتافتند.

در این هنگام الله‌وردى خان، والى فارس، مدرسه‌ای در شهر شیراز بنا کرد و از ملاصدرا دعوت کرد تا به وطن خویش بازگردد و در آن مدرسه به تدریس بپردازد. با حضور وى در شیراز مدرسۀ خان مهم‌ترین مرکز علمى ایران شد و تا هنگام حیات وى طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب می‌‌کرد.

آموزه‌های ملاصدرا با معارف عرفا، به‌ویژه ابن عربى، صدرالدین قونوى، عبدالرزاق کاشانى، داود قیصرى و دیگر بزرگان مکتب ابن عربى، ارتباط محکمى دارد، تا جایى که می‌‌توان گفت حکمت متعالیۀ او روایت عقلانى از شهود روحانى آن‌هاست؛ به‌ویژه در مورد ابن عربى که ملاصدرا در هیچ مسئلۀ اساسى با وى مخالف نیست. در واقع، ملاصدرا افزون بر آن‌که از فیلسوفان بزرگ اسلامى است، از مهم‌ترین شارحان آثار ابن عربى و شاگردان وى محسوب می‌‌شود.

صدرالمتألهین برهانى‌کردن مکاشفات عرفانى را یکى از وظایف خود برشمرد و اعلام کرد که هرچند برخى از صوفیان و عارفان به دلایل گوناگون از برهانى‌کردن مشاهدات خویش خوددارى کرده‌اند، او مکاشفات ذوقى آنان را به قالب برهان و استدلال خواهد ریخت: «و نحن قد جعلنا مکاشفاتهم الذوقیه مطابقه للقوانین البرهانیه». او به مکاشفاتى که برهانى قطعى بر صحّت آن‌ها اقامه نشده است، اعتمادى نداشت: «اما نحن فلا نعتمد کلَّ الاعتماد على مالا برهان علیه قطعیا». به‌نظر ملاصدرا، عقل معیار صحّت و سقم مکاشفات عرفانى است و عدول از احکام عقل در مسائل عرفانى جایز نیست. شاید همین گرایش‌های عرفانى وى بوده که سوءظن بعضى از علما را برانگیخت.

ملاصدرا، که از اقوال غزّالى و ابن عربى و مکتب قونوى و قیصرى متأثر است، در رسالۀ کسر اصنام الجاهلیه بر صوفیان مدعى عصر خود می‌‌تازد که به قول وى هم از علم و هم از عمل بى‌نصیب‌اند. کتاب او مملو از اقوال صوفیان متقدم است و حتى در خاتمۀ آن طریقۀ صوفیه (روزه و سکوت و شب‌بیدارى و عزلت و ذکر) را براى طالب راه حق توصیه می‌‌کند.

ملاصدرا تا پایان عمر در شیراز به تألیف و تدریس پرداخت و در این مدت هفت بار، پیاده، به خانۀ خدا سفر کرد و در بازگشت از هفتمین سفر، در بصره در سال 1050 ق درگذشت.

آثار و شاگردان

آثار صدرالمتألهین در اخلاق و عرفان عبارت است از اکسیر العارفین؛ ایقاظ النائمین؛ کسر اصنام الجاهلیه، در محکومیت و افشاى صوفیان بى‌تقوا؛ رسالۀ سه اصل، که تنها کتاب منثور ملاصدرا به زبان فارسى است در پاسخ کسانى که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می‌‌ورزند؛ تفسیر فلسفى و عرفانى چند سوره از قرآن کریم و دیوان شعرى به زبان فارسى.

ملاصدرا افزون بر تألیف آثار گران‌قدر، شاگردان بزرگى نیز تربیت کرد که مشهورترین آنان ملا محسن فیض کاشانى و عبدالرزاق لاهیجى، دامادهاى وى، بودند.

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی اردستانی عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا (صدرالمتالهین)، دانشمند بزرگ ایرانی و بنیانگذار مکتب حکمت متعالیه یادداشتی نگاشته است که در ادامه قابل ملاحظه است.

صدرالمتألهین علوم حقیقی را علومی دانسته که در کتاب خدا و سخن نمایندگان خدا – علیهم السلام – در معارف الهیه وارد شده و تدبر در آنها عنصری بنیادین در ادراک حقایق ایمانی است. ایشان باور یقینی دارد که حقایق ایمانی صرفا به تصفیه قلب از هوا و تهذیب از امور ناپایدار و زوال‌پذیر دنیا و عزلت از مصاحبت مردم و تدبر در آیات خدا و حدیث رسول خدا – صلی الله علیه و آله – و اهل بیت – علیهم السلام – و تسیّر به سیره صالحان در بقیه عمر اندک است، در حالی که سیری طولانی پیش رو است.

ایشان اظهار می‌دارد که من در گذشته اشتغال فراوانی به بحث و تکرار و مراجعۀ شدیدی به مطالعۀ کتاب‌های حکیمان اهل نظر داشتم تا پنداشتم به چیزی احاطه یافته‌ام، اما هنگامی که اندکی بصیرتم باز شد و به حالم نظر کردم، دیدم اگر چه به چیزی از احوال مبدء و تنزیه او از صفات امکان و حدوث و چیزی از احکام معاد نفوس انسان دست یافته‌ام، اما از علوم حقیقی و حقایق عیان تهی هستم که جز با ذوق و وجدان درک نمی‌شوند و آنها علومی هستند که در کتاب خدا و سنت، در معرفت خدای متعال و اسماء و کتاب‌ها و رسولان او و معرفت نفس و احوال آن از قبر و بعث و حساب و میزان و صراط و جنت و نار و غیر آنهاست که حقیقت آن جز به تعلیم خدای متعال دانسته نشده و جز به نور نبوت و ولایت منکشف نمی‌گردد. تفاوت میان علوم اهل نظر و علوم صاحبان بصریت، نظیر دانستن حد حلاوت و چشیدن حلاوت است و چقدر تفاوت است میان کسی که حد سلامت را ادراک می‌کند و کسی که سالم است، چنانکه مقابل این معنا نیز چنین است.

 

 

کد خبر 1058853

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha