فراز و فرود ابریشم گیلان/ طلای سودآوری که افول کرد

درگذشته نوغانداری، بر تولید برنج و چای ارحج بود، اما با افول تجارت ابریشم و از بین رفتن باغ های توت، محصولی که همپای نفت و طلا ارزش داشت، روبه نابودی گذاشت.

به گزارش خبرگزاری شبستان از رشت، مدتی است «کج چینی» پیله تر ابریشم آغاز شده و نوغانداران حاصل تلاش چندماه خود را خواهند دید. درگذشته نوغانداری، بر تولید برنج و چای ارحج بود، اما با افول تجارت ابریشم و از بین رفتن باغ‌های توت، محصولی که همپای نفت و طلا ارزش داشت، رو به نابودی گذاشت. در همین زمینه با «عباس پناهی» یکی از مولفان کتاب« تولید و تجارت ابریشم در ایران و گیلان» گفتگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید. این کتاب حاصل پژوهش عباس پناهی،حسین حسینی مقدم و نادیا ره است و به‌زودی توسط دانشگاه گیلان منتشر می شود.

 

- در سفرنامه خودزکو، به سابقه پرورش ابریشم در ایران اشاره شده که به قبل از مغول بر می‌گردد. سابقه پرورش ابریشم در ایران به چه زمانی بر می‌گردد؟

البته نام صحیح وی، «حودچکو» است. من از آنا کراسنوولسکا، یک ایران شناس لهستانی سوال کردم. وی مقارن با سلطنت محمدشاه قاجار، کنسول روس در رشت بود و یادداشت هایش درباره گیلان در قالب کتابی با عنوان «سرزمین گیلان» و بنام الکساندر خودزکو ترجمه و منتشر شده است. در حالی که تلفظ نام صحیح آن حوچکو است. سابقه پرورش ابریشم در ایران، بسیار قبل تر از مغول هاست. اخیرا، نیونومه، محقق ژاپنی، درباره مسیر انتقال کرم ابریشم اهلی شده از سرزمین چین به مناطق شرقی و غربی قلمرو امیراطوری «هان» تحقیقاتی انجام داده و به این نتیجه رسیده که خاستگاه ابریشم، چین و بعد ژاپن است و در قرن ۶میلادی یعنی قبل از حکومت خلفای اسلامی در قلمرو پادشاهی ایران آن زمان – که پارس نامیده می شد- رواج پیدا کرده است.

به‌نظر می رسد، کرم ابریشم در قرن اول میلادی به ژاپن، بین قرن یک تا ۲ به ختن، بین قرن ۲ و سه به کشمیر، بین قرن سه و چهار به لائوس و در قرن ۶ و هفتم میلادی به ایران و سپس نواحی مدیترانه و شرق اروپا ارسال شده است. به احتمال زیاد کشاورزانِ قلمرو پادشاهی ایران، تخم نوغان را از منطقه ختن در آسیای میانه دریافت می‌کردند.

البته نقل شده، شاهزاده چینی در سال ۴۱۹ فن پرورش کرم ابریشم را به مردم این منطقه آموزش داده است. برتولد لائوفر، مورخ و باستان شناس آلمانی نیز بر همین عقیده است که بعد از معرفی ابریشم توسط شاهزاده چینی به مردم ختن، شیوه پرورش کرم ابریشم به مناطق غربی آن شامل؛ یارکند، فرغانه و پارس توسعه پیدا کرده است.

- چه عاملی موجب شد نوغانداری در ایران به سرعت فراگیر شود؟

درختان توت بومی. توت سفید در شرق آسیا و در چین کاشته می شد. درحالیکه توت سیاه بومی مناطق غرب آسیا و از جمله ایران بود. به احتمال زیاد توت سفید از طریق شبه قاره هند و سپس از ایران به سایر نقاط دنیا ارسال شده است.

 

- علت توسعه و ماندگاری نوغانداری در سواحل دریای کاسپین چه بود؟

قرارگیری در مسیر تجارتی راه ابریشم و اقلیم مناسب. نوغانداری از آسیای میانه وارد استرآباد (گرگان امروز)، سپس مازنداران و گیلان شد و با عبور از خط ساحلی کاسپین- که به جاده اصلی در قزوین می‌رسید- از حاشیه دریای کاسپین در مرکز ایران گسترش یافت. استخری گزارش داده در قرن ۱۰میلادی/ ۴ ه. ق در اغلب نواحی ایران، ابریشم تولید می‌شد. ولی همچنان تخم کرم ابریشم از مرو وارد ایران می‌شد.

در دیگر منابع جغرایی دوره اسلامی مانند؛ ابن خرداذبه و نامه تنسر هم به تولید ابریشم درگیلان اشاره شده است. مهمترین دلیل توجه تجار اروپایی به ایران، تولید ابریشم بود. در زمان«مارکوپولو»، تجار جنوا سرزمین های حاشیه دریای کاسپین را کانون فعالیت خود قرار دادند. منابع ایتالیایی قرن ۱۳، از ابریشم گیلان، مازنداران و استرآباد نام می برند.

 

- ابریشمی که از چین وارد گیلان و به نوعی بومی شد، چه تفاوتی با ابریشم چین آن زمان داشت؟

ابریشم بومی گیلان تفاوت‌هایی با ابریشم چین دارد. ابریشم بومی پیله زرد تر و ابریشم چین سفید بود. تارهای ابریشم گیلان کوتاه‌تر و از کیفیت لازم برخوردار نبود و پارچه از آن تولید نمی شد. اما با وارد کردن این نوع از ابریشم، ابریشم گیلان از کیفیت بالایی برخودار گشت.

- علت توجه شاه عباس صفوی به گیلان، کسب درآمد حاصل از تجارت ابریشم بود. این توجه تا چه اندازه موجب گسترش نوغانداری در گیلان شد؟

در طول تاریخ، اقتصاد رابطه تنگاتنگی با سیاست داشته و دارد. امنیت، گسترش راه‌های تجاری و بسترسازی برای تجارت با دولت‌های خارجی، مهمترین عامل گسترش تجارت و در نتیجه سودآوری اقتصادی است. امروز نیز شاخص امنیت و ثبات سیاسی یکی از عوامل تعیین کننده توسعه است. تا پیش از صفویه، به‌ویژه اوایل دوره اسلامی، حکومت‌ها یا دست نشانده بودند و یا حکومت‌های کوچک محلی بودند. در دوره صفویه اگرچه حاکمیتِ ایدئولوژیک داشتیم، اما یک کشور یکپارچه ایجاد و ایران دارای جغرافیای سیاسی مشخصی شد.

در دوره صفویه جغرافیای تولید ابریشم بسیار گسترده بوده است. پهنه وسیعی از آبشوران(بادکوبه)، شیروان، تالش، جلگه وسیع گیلان، مازندران تا استرآباد، خراسان، اصفهان فارس و کاشان همه از مراکز تولید ابریشم بودند. با این وجود ۶۰تا ۷۰ درصد ابریشم ایران در گیلان تولید می‌شد و به‌خاطر مرغوبیت برگ توت، ابریشم مرغوب‌تری در گیلان تولید می‌شد، به همین دلیل گیلان مورد توجه صفویه قرار گرفت. پیش از صفویه، کیائیان، یعنی حاکمان محلی شرق گیلان، برای ابریشم اهمیت زیادی قائل بودند. ظهیرالدین مرعشی در کتابش ذکر کرده که در آن دوران ابریشم هم‌عرض طلا مبادله می شد و حاکم اگر می خواست به کسی هدیه ارزشمندی بدهد، یک طاقه ابریشم به وی می بخشید.

بعد از تصرف گیلان توسط شاه عباس اول در سال ۱۰۰۰ هجری، امنیت زیادی در این سرزمین پدیدار شد، راه‌ها گسترش پیدا کرد، کاروانسراها، پل‌ها و جاده معروف راه شاه عباسی ساخته شد. ابریشم آن روز معادل نفت امروز ارزش داشت و مهمترین کالای اقتصادی آن زمان ایران بود. شاه عباس به همین دلیل نه تنها گیلان را تابعه دولت مرکزی کرد، بلکه اراضی سواحل دریای کاسپین را ملک خاصه خود کرد.

شاه عباس اول، به پشتوانه سود ابریشم توانست عثمانی‌ها و ازبک‌ها را شکست دهد. این روند تا دوره شاه عباس دوم و شاه سلیمان ادامه داشت. در دوره قاجار اگرچه تولید ابریشم کاستی داشت ولی همچنان یک کالای استراتژیک بود. تا پیش از دوره پهلوی جلگه گیلان جزیره‌های پراکنده‌ای میان باتلاق‌ها و رودخانه‌ها بود و این سرزمین پهناور از شرق تا غرب و تالش یکپارچگی نداشت. علت شکل گیری بازارهای محلی هم ریشه در همین شاخص هم جغرافیایی گیلان و تالش داشت. ارتباط کم و محدود ارتباط‌های اجتماعی و اقتصادی، موجب شکل‌گیری فلسفه ایجاد بازارهای محلی در گیلان شد. بدین ترتیب که چند روستا جمع می‌شدند و در یک روز و مکان مشخصی کالاهای خود را مبادله می‌کردند. اما گسترش راه‌ها به این تبادلات کمک زیادی کرد.

 

- دکتر ستوده اشاره دارد که لاهیجان، لاهگان بوده، درباره جایگاه ابریشم لاهیجان توضیح دهید؟

لاهیجان، در زبان پارسی «لاهیگان» بوده و «لاهِ» در پهلوی پارتی به معنی «ابریشم» است و« ان» پسوند مکان. یعنی شهر بافندگان ابریشم و یا شهر ابریشم. بعدا عربی شد. ابریشم لاهیجان از اهمیت زیادی برخوردار بود. آن هم به‌واسطه توتستان‌هایی که داشت. واژه «لاهیج» به عنوان یک برند در صنعت تولید و تجارت ابریشم آن روز بود و اروپاییان به دنبال ابریشم لاهیج بودند. اغلب پیله‌های تر لاهیجان و لنگرود کیفیت بالایی داشت و بیشترین تولید را داشت. اغلب سیاحان در دوره صفوی و قاجار مثل کارل لی و اولئاریوس که سفیر دوک هولشتاین آلمان و مامور انعقاد معاهده تجاری در حوزه ابریشم بود، می نویسد؛ وقتی از رودبار وارد جلگه رشت شدم وسعت توتستان ها آنقدر گسترده بود که امکان پایانی برای آن متصور نبود. اولئاریوس به تفصیل، وسعت توتستان ها و اشتغال مردم به نوغانداری را توضیح می دهد.

- وضعیت تجارت ابریشم در دوره قاجار را چگونه بود.

به جهت نفوذ روس‌ها در گیلان در دوره قاجار، تجارت ابریشم در دوره قاجار در دست روس‌ها بود. گیلان بعد از عهدنامه«ترکمن‌چای» عملاً سرزمین تحت حمایه روسیه شد و کسی خارج از نفوذ روسیه نمی‌توانست در گیلان فعالیت اقتصادی کند. یکی از این شخصیت‌ها «لاسقاریدیس» یونانی و کمپانی معروف وی در لاهیجان بود. خاندان تومانیانس نیز تجارت‌خانه‌های بزرگی در گیلان داشتند. همینطور فرانسوی‌ها، ژاپنی‌ها و تجارتخانه‌های معروف رالی و پاسکال از فعالان این عرصه اقتصادی بودند. بعدها، تجار ایرانی نظیر«حاج امین الضرب » و «معین التجار بوشهری» هم وارد تجارت ابریشم گیلان شدند.

امین الضرب، سال ۱۸۹۰ م. کارخانه ای با یکصد کارگر و با هزینه ۳۰۰ هزار تومان در رشت تاسیس کرد. ولی با دخالت‌ها و کارشکنی‌های روسیه، ناچار شد کارخانه‌اش را به قیمت پایینی بفروشد. در دوره صفویه، تجار استقلال نداشتند و در واقع مباشران حکومت بودند و وقتی نماینده خارجی برای تجارت به ایران می‌آمد، حق نداشت مستقیم با تجار وارد مذاکره شود و مباشران حکومت این نقش را داشتند. این روند تا دوره قاجار کم و بیش ادامه یافت. از مشروطه به بعد و به‌ویژه در دوره پهلوی، تجار، آزادانه‌تر با تجار خارجی وارد مذاکره و معامله می‌شدند و همین امر به رشد نوغانداری کمک کرد.

ابریشم در دوره پهلوی به جهت حمایت‌های دولتی و ایجاد تاسیسات بنیادی جهت رشد و گسترش رورش و تجارت ابریشم روند رو به رشد و شکوفایی را پیمود. تاسیساتی که دوره پهلوی در رشت، فومن، صومعه سرا و دیگر مناطق گیلان ایجاد شد، زیرساختی اساسی در جهت توسعه و تجارت ابریشم بوده است. این روند در سال های نخست بعد از انقلاب ادامه یافت، ولی بعدها حمایت‌های دولتی کمتر شد و با آغاز آهنگ خصوصی سازی در دهه ۱۳۷۰، شاهد افول تجارت ابریشم و کاهش سودآوری برای تولید کننده بوده‌ایم و موجب شد نوغانداران این کار پرزحمت را کنار بگذارند. حتی باغ‌های چندین هکتاری توت دولتی نظیر باغ پرنیان در فومن و اباتر و سایر تاسیسات، متروک رها شده و ابریشم همانند داستان کشت و تولید چای روزهای غم انگیزی را در تاریخ تولید این محول به خود بیند.

 

- بجز عدم حمایت های دولتی، چه عوامل دیگری باعث افول نوغانداری در گیلان شد؟

از نیمه‌های سدۀ نوزدهم میلادی صنعت ابریشم اروپا به دلیل بیماری پبرین دچار بحران تهیه تخم نوغان شد. دیری نپایید که بیماری‌های کرم ابریشم به مهم‌ترین چالش صنعت ابریشم در ایرانِ عصر قاجار تبدیل شد. این بیماری به همراه تخم نوغان وارداتی به ایران وارد شد، دو بیماری مهلک «پبرین و اموسکاردین» ضربه شدیدی بر صنعت ابریشم بود. یک نوغاندار می‌داند کیفیت و کمیت ابریشم، بستگی زیادی به تخم آن دارد. اکنون همچون گذشته، اداره نوغان تخم وارداتی را در اختیار نوغاندار می‌گذارد. زمانی از عثمانی، فرانسه و یونان تخم نوغان وارد ایران می‌شد و در دوره پهلوی از ژاپن و چین وارد می‌شد. اما دوره‌های بعد تخم نوغان بی‌کیفیت و از کشورهای مختلف در اختیار نوغاندار قرار گرفت که هم تلفات داشت و هم بازدهی لازم را نداشت.

چندسالی است دوباره تخم چینی در اختیار نوغاندار قرار می‌گیرد، البته این در حالی است که موسسات ابریشم توانایی تولید تخم نوغان را دارد. با این حال کمر نوغانداری وقتی شکست که باغ‌های توت از بین رفت و با عدم حمایت از تجار ابریشم و صنایع جانبی استفاده کننده از نخ ابریشم، نسل جدید هم تجربه نوغانداری را از نیاکان خود نیاموخت و دنبال پیشه دیگری رفت.

کد خبر 1066270

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha