مناظرات امام رضا (ع) نقش مهمی در شناسایی و ترویج مکتب تشیع داشت

حجت الاسلام نجفی ضمن تشریح ویژگی های امامت از بیان علی بن موسی الرضا (ع) گفت: آنچه در مناظرات امام (ع) با اهمیت می ‌باشد، این است که این مناظرات در شناسایی مکتب تشیع نقش مهمی داشت.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، امام رضا علیه السلام ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ هجری قمری به دنیا آمدند و در آخر صفر سال ۲۰۳ هجری قمری نیز به وسیله نوشیدن سمی از سوی مأمون عباسی به شهادت رسیدند، امام در مدینه زندگی می‌کردند و حکومت مأمون عباسی در توس ایران  بود، مأمون برای رسیدن به اهداف خود و به اجبار امام رضا را به توس دعوت کرد.دستاوردهای علمی، اجتماعی و سیاسی مهم‌ترین دستاوردهای سفر امام رضا (ع) به ایران برخلاف آنچه که مأمون تصور می کرد، بود. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «محمد نجفی برزگر» کارشناس مذهبی و استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

ویژگی های علمی امام رضا (ع)؟

در کتاب اصول کافی بر بیان ویژگی ها و صفات امامان معصوم (ع) از قول امام رضا (ع) برای به یک راوی اشاره شده است. علی بن موسی الرضا (ع) علم و پشتیبانی از جانب خداوند متعال را یکی از ویژگی های اصلی امامت بر می شمارند و می فرمایند: «انَ الاِمامَةَ مَنزِلَةُ الاَنبیاء وَ اِرثُ الاَوصیاء. اِنَّ الاِمامَةَ خِلافَةُ اللّه و خِلافَةُ الرَّسُولِ(ص) و مَقامُ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ میراثُ الحَسَن وَ الحُسینِ(ع)؛امامت مقام پیغمبران، میراث اوصیاء،خلافت الهى،جانشینى رسول خدا(ص) مقام امیرالمؤمنین و یادگار حسن و حسین(ع) می باشد، سپس می فرمایند: «اِنَّ الاِمامَةَ زِمامُ الدّین وَ نِظامُ المُسلِمینَ وَ صَلاحُ الدُّنیا وَ عِزُّ المُؤمِنینَ اِنَّ الاِمامَةَ اُسُّ الاِسلامِ النامى، وَ فَرعُهُ السّامى، بِالاِمامِ تَمامُ الصَّلاةِ وَ الزَکاةِ وَ الصِّیامِ وَ الحَجِّ وَ الجَهادِ وَ تَوفیرُ الفى‏ء وَ الصَّدَقاتِ وَ اِمضاءُ الحُدودِ وَ الاَحکامِ وَ مَنعِ الثُّغُورِ وَ الاَطرافِ الاِمامُ یُحِلُّ حَلالَ اللّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرام اللّهِ وَ یُقیمُ حُدُودَ اللّهِ وَ یَذُبُّ عَن دینِ اللّهِ وَ یَدعُوا اِلى سَبیلِ اللّه بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَة الحَسَنَةِ وَ الحُجَّةِ البالِغَة»؛ (به راستى امامت زمام دین، مایه نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزّت‏مندى مؤمنان است. همانا امامت ریشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و فراوانى غنائم و صدقات و اجراى حدود و احکام و نگهدارى مرزها و اطراف کشور، به وسیله امام انجام مى‏گیرد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام مى‏کند و حدود الهى را بر پاداشته و از دین خدا دفاع مى‏کند و با بیان حکمت‏آمیز و اندرزهاى نیکو و دلیل‏هاى رسا، (مردم را به سوى پروردگار خویش دعوت مى‏کند.) بنابراین شرط حکمرانی صحیح، داشتن دانش و اطلاعات کافی است. ما باید ابتدا مسایل و مشکلات روز را بشناسیم، سپس بر اساس آن تصمیم درستی بگیریم، حالا این تصمیم صحیح بر چه اساسی باید باشد. بهترین تکلیف، تکلیفی است که بر اساس حکم خداوند که در قرآن کریم آمده باشد. این حکم را چه کسی باید استخراج کند؟ کسی که امام، نایب امام یا کسی که منصوب امام است و در زمان غیبت می تواند حکم را مشخص کند.

 

یکی از مشکلات جامعه اسلامی ما تفکیک سبک است. چه در شورای شهر و چه در حوزه ریاست جمهوری مسئولان مربوطه همیشه سبک غربی را دنبال می کردند، سپس با برچسب اسلامی خود را مسلمان هم جلوه می دهند، این در حالی است که اسلام برای خود احکامی دارد که باید به آن احکام مراجعه و آن را دقیق اجرا کرد.

 

اشراف علمی امام به قدری  زیاد است که حتی می تواند از گذشته هم خبر دهد، چیزی که انسان ها به طور طبیعی از آن مطلع نیستند. اگر ما از اتفاقات گذشته مطلع باشیم، قطعا می توانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم در واقع گذشته، آینه آینده است لذا اگر فرد منتخبی که رییس جمهور یا شورای شهر می شود، بتواند مسایل گذشته را بررسی، تجزیه و تحلیل کند به راحتی هم می تواند برای آینده تصمیمات خوبی اتخاذ کند. فردی خدمت امام رضا (ع) رسید و گفت چرا خداوند در زمان نوح همه بزرگان و کودکان را غرق کرد؟ امام رضا (ع) فرمودند: کودکی میان آنها نبود زیرا خداوند صلب مردان قوم نوح و رحم زنان شان را از چهل سال پیش عقیم فرموده بود و نسل شان منقطع شده بود؛ غرق گشتن در حالی که کودکی در میان شان نبود و اینطور نیست که خداوند بی گناه را به عذاب گناهکار معذب دارد و اما جماعتی از بازماندگان قوم نوح که غرق شدند برای تکذیبی بود که از پیغمبران خود نمودند و جماعت دیگری برای رضایت شان بود به تکذیب، تکذیب کنندگان و هر کس از امری دور باشد ولی بدان رضایت دهد، مانند کسی است که خود آن را انجام داده است، این بیانگر اشرافیت علمی امام رضا (ع) است این در حالی بود که امام حدود 15 هزار سال بعد از دوره نوح بودند.

 

دلایل تشکیل مناظره های مامون برای امام رضا (ع)؟

یکی از دلایل مناظره های مامون وجود این سوال در ذهنش بود که چرا امام رضا (ع) همه چیز را می داند. در واقع هدف مامون از تشکیل جلسات مناظره کاستن  محبویت و مسئولیت امام بود. وی نزد امام آمد و گفت فردا جلسه ای تشکیل خواهد شد که در آن از همه علما و دانشمندان یهودی و نصاری حضور دارند. امام فرمود تو نگران نباش من با هر کدام از آنها با زبان خودشان صحبت خواهم کرد، همچنین هدف دیگر مامون این بود  که او می‌خواست با کشاندن امام رضا (ع) به بحث، تصوّری را که عامه مردم درباره ائمه اطهار (ع) داشتند و آنان را صاحب علم خاص لدنی می‌ دانستند، از بین ببرد. مأمون، اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می‌ داد تا حجت آن‌حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این، به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود؛ اما هیچ ‌کس با آن‌حضرت روبرو نمی‌ شد جز آن‌که به فضل او اقرار کرده، به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می‌ شد، ملتزم می‌ گردید. در حقیقت مناظراتی که مأمون برای امام رضا (ع) ترتیب می‌ داد، مبارزاتی بود که میان بزرگ‌ترین دانشمندان زمان از فرقه ‌ها و مذاهب مختلف و امام رضا (ع) انجام می‌ شد و در این مجالس اگر مدافع اسلام شخصی غیر از امام رضا (ع) بود شکست می‌خورد. علم امام (ع) به گونه ای بود که بیشتر علمای آن زمان هم، به علم حضرت رضا (ع) اعتراف داشتند؛ چه این‌که روایت ‌های فراوانی حکایت از علم والای امام رضا (ع) دارد.

 

امام رضا (ع) در مناظراتی که با سران ادیان و مکاتب داشتند، پاسخ خود را بر مبنای اعتقاد شخص مخاطب بیان می‌ فرمودند؛ و این مظهر دیگری از توانمندی امام (ع) بود؛ لذا هنگامی که مأمون از بزرگ مسیحیان (جاثلیق) خواست با امام (ع) مناظره کند، او گفت چگونه با کسی بحث کنم که به کتابی استدلال می‌ کند که من آن‌را قبول ندارم و به گفتار پیامبری احتجاج می‌ کند که من به او ایمان ندارم؟ و حضرت فرمود: «ای مرد مسیحی! اگر از انجیل برایت دلیل بیاورم می ‌پذیری؟» جاثلیق گفت: «آری». در واقع امام رضا (ع) بر اساس مشترکات قابل قبول با وی مناظره نمود، به گونه ای که جاثلیق پس از مناظره با ایشان گفت: به حق مسیح، گمان نمی‌ کردم در میان مسلمانان کسی مانند تو باشد.بنابراین کسی که می خواهد جا پای امام بگذارد و مسیر هدایت جامعه را بر عهده بگیرد، باید همانند امام باشد که بر همین اساس امام رضا (ع) فرمودند: الامام والانس والارفیق. حاکم باید برادر دلسوز باشد مانند مادر نیکوکار باشد، جایگاه و پناهگاه عباد در پیش آمدها و حوادث ترسناک روزگار باشد که وقتی اتفاقات ناگوار و هولناکی در جامعه رخ داد، مردم بتوانند به او پناه ببرند و احساس امنیت کنند، این باعث می شود که مردم حاکم را دوست داشته باشند.

 

آنچه در مناظرات امام (ع) با اهمیت می ‌باشد، این است که این مناظرات در شناسایی مکتب تشیع نقش مهمی داشت؛ زیرا با توجه به این‌که رهبران ادیان ادعای برتری آیین خود را داشتند و هر کدام برای شکست امام (ع) آمده بودند، شکست آنان توسط امام رضا (ع) پیروزی بزرگی برای اسلام و مسلمانان تبدیل گشت و به پیروان آنان ثابت کرد با وجود اسلام، هیچ آیینی قابل پیروی نیست و در میان مسلمانان مکتبی برتر از تشیّع نیست؛ زیرا سایر عالمان مسلمان از پاسخ‌گویی به علمای ادیان دیگر عاجز می‌ شدند؛

 

امام رضا (ع) شخصیت و جایگاه امام را در ادامه آن روایت این گونه معرفی می کند و می فرماید: « اَلاِمامُ السَّحابُ الماطِرُ وَ اَلغَیثُ الهاطِلُ وَ اَلشَّمسُ المُضیئةُ... اَلاِمامُ اَلاَنیس الرَّفیقُ وَ الوالِد الشَّفیقُ و اَلاَخُ الشَّقیقُ و الاُمُّ البَرَّةُ... اَلاِمامُ امین اللّهِ فِى خَلقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلى عِبادِهِ و َخَلیفَته فى بِلادِهِ و الدّاعى اِلَى اللّهِ وَالذّابُّ عَن حرم اللّه اَلاِمامُ اَلمُطَّهَر مِنَ الذُّنُوبِ وَ المبرّا عن العیوب ، المَخصُوصُ بِالعِلمِ اَلمَوسُومُ بِالحِلم؛» امام ابرى است بارنده، بارانى است شتابنده و خورشیدى است فروزنده...امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر دلسوز و مادر نیکو است... امام امین خدا در میان مردم، حجت او بر بندگانش، خلیفه او در زمین و دعوت کننده به سوى خدا و دفاع کننده از حریم الهى است. امام از گناهان پاک و (از عیب) به دور است. به علم مخصوص گشته و به حلم علامت یافته است، کرامتی که خداوند به امام عنایت کرده اکتسابی نیست بلکه انتصابی از جانب پروردگار است، مقصود امام این است که جایگاه امام یک جایگاه انتخابی نیست بلکه یک جایگاه انتصابی است، یعنی از جانب خداوند انتصاب می شوند لذا فقط امام است که می تواند از گذشته و آینده خبردار باشد و از حوادث غیبت و ظهور مطلع باشد.

 

عرفا و علما می گویند اگر کسی نصف عمر خود را بگذارد تا یک استاد پیدا کند در واقع این فرد نصف راه را طی کرده است، مرحله بعدی این  مسیر از دست دادن منیت است، یعنی آنچه استاد می گوید، انجام می دهد. در واقع جامعه ای به امام دست می یابد که منیت خود را زیر پا گذاشته باشد و امام را سرور و هدایت کننده خود  بداند، یعنی یک جامعه باید به آن درجه از درک برسد که به مرور خود را با دست خودش کنار بگذارد و به امام بگوید، دست ما را بگیر و هدایت کن، چنین جامعه ای به سعادت می رسد،این یعنی خود را به امام سپردن و استاد کامل سپردن است، همان چیزی است که شیعه می گوید و معتقد است که جمهوریت دنبال این است که خود را به بالاترین مرتبه شرعیت (خداوند) برساند و این باید در جامعه ما ظهور و بروز پیدا کند تا ما امام خود را در جامعه داشته باشیم لذا ما باید به مرور از این منیت اجتماعی خارج و به سمت هدایت جمعی و الهی به دست امام بریم.

 

مهمترین دستاوردهای ولایتعهدی امام رضا (ع)؟

یکی از دستاوردهای ولایتعهدی امام رضا (ع)این بود که باعث یک اختلاف و امتحان شد. اولین دستاورد همان چیزی است که خداوند فرمود من شما را خلق کردم که امتحان شوید؛ در واقع این امتحان الهی محقق شد، یعنی یک عده واقفیه شدند و بعد از امام موسی کاظم (ع) توقف کردند و امامت امام رضا (ع) را نپذیرفتند، ما باید توجه داشته باشیم که کسب قدرت و از دست دادن قدرت مهم نیست. مهم این است که انسان بتواند امام اش را بپذیرد. بعضی ها می گفتند چرا انبیا بشر هستند، چرا تغذیه می کنند، چرا خرید می کنند که این دست نبود. لذا ما نباید سوال کنیم که چرا امام قدرت را در دست گرفته و چرا فلان کار را انجام می دهد ما باید مطیع امر امام و اقداماتش باشیم.

 

دستاورد بعدی ولیعهدی امام رضا (ع) رسوایی افرادی بود که امام را دعوت کرده بودند و پیشنهاد ولایتعهد به امام داده بودند. اگر امام نمی پذیرفتند، می گفتند ما پیشنهاد حکومت دادیم ولی ایشان نپذیرفتند اما امام با پذیرفتن ولایتعهدی اثبات کرد که کار آنها یک بازی و نمایشنامه ای بیش نبود. فقط برای اینکه در ظاهر نشان دهند که ما می خواستیم حکومت را به فرزندان پیامبر اسلام (ص) واگذار کنیم ولی آنها قبول نکردند.

 

دستاورد دیگر ولایتعهدی امام رضا (ع) این بود که امام با حرکت شان در ایران جان خاصی به تشیع بخشیدند و ارتباط ایشان با مردم ایران بسیار قوی و نزدیک شد و مردم هم بسیاری از سوالات ذهنی خود را در خصوص شرعیت و مباحث دینی از امام می پرسیدند و گره های موجود در ذهن شان را باز می کردند. این باعث شد که تشیع در ایران قدرت بگیرد و یکی از دلایل اصلی گرایش ایرانیان به تشیع حضور امام رضا (ع) در ایران بود. لذا مأمون موفق نشد که با دعوت امام به توس ایشان را تحت کنترل داشته باشد و از نفوذ نهضت‌ها علوی جلوگیری کند زیرا امام با دانش و بیان احکام و معارف الهی توانست بخش‌های عظیمی از معارف اسلامی و شیعی را به دنیای آن روز عرضه کرده و همه آنچه که مأمون به دنبال آن بود را خنثی کند.

 

کد خبر 1068639

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha