مبارزۀ مخفی؛ تاکتیک جواد الائمه(ع) در دوران امامت

حجت الاسلام ضرابی گفت: امام جواد (ع) برای تحقق اهداف از تاکتیک و روش متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی جامعه و سطح فرهنگی و آگاهی شیعیان بهره گرفت که می توان از آن به عنوان تاکتیک مبارزۀ مخفی نام برد.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، سی ام ذی القعده سالروز شهادت امام جواد(ع)است امامی که رخت امامت را در سن کم بر تن نمود و بی شک مانند بقیه ی امامان شیعه در عصر خفقان تاثیر بسزایی در رشد و تعالی همه جانبه ی فرهنگ تشیع داشته اند این امام سراسر جود و بخشش در سال 220 هجری دیده از جهان فرو بستند و مزار مطهر وی در کاظمین است ؛ لذا در این خصوص با حجت الاسلام دکتر «ایمان ضرابی» پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.



امام جواد (ع) در سن کم به مقام امامت رسیدند ایا این مسئله در پذیرش خلفا و مردم جامعه تاثیر داشت؟


با این که مناصب الهی وابسته به سن خاص نیست و خداوند مقام نبوّت را در کودکی به بعضی از پیامبران اعطا نموده، ولی با این حال امامت پیشوای نهم و مقام علمی او نه تنها از طرف مخالفان مورد تردید جدّی واقع شد، بلکه افراد عادّی از شیعیان و برخی از بزرگان وعلمای شیعه نیز در این مسئله خدشه وارد نمودند در واقع این قضیّه به صورت یک معضل اعتقادی درآمده بود.«ابن رستم طبری» از دانشمندان قرن چهارم می نویسد: «زمانی که سن امام جواد(ع) به شش سال و چند ماه رسید، مأمون پدرش امام رضا(ع) را به شهادت رساند و شیعیان در حیرت و سرگردانی فرو رفتند و در میان مردم اختلاف نظر پدید آمد و سن ابوجعفر را کم شمردند و شیعیان در سایر شهرها متحیّر شدند.» به همین جهت شیعیان اجتماعاتی تشکیل دادند و دیدارهایی با آن حضرت به عمل آوردند و به منظور آزمایش و حصول اطمینان از این که دارای علم امامت است، پرسش هایی را مطرح کردند و هنگامی که پاسخ های قاطع و روشن دریافت نمودند، مقام علمی آن بزرگوار را باور کردند و آرامش یافتند.با طرح پرسش هایی از امام جواد(ع) نه تنها عظمت علمی آن حضرت در نزد شیعیان به اثبات رسید، بلکه علمای مذاهب دیگر این عظمت علمی را باور کردند. ابن حجر هیثمی می نویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود سن کم از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.

 

از زیباترین و جالب ترین جلوه های علم و فضل امام نهم بازخوانی اندیشه های ایشان می باشد. قاسم بن عبدالرحمان می گوید: به مذهب زیدیّه گرایش داشتم که به شهر بغداد سفر کردم.مدّتی در آنجا بودم. روزی در یکی از خیابان های آن شهر، مردم را دیدم که با شور و شوق در جنب و جوش هستند. بعضی می دویدند و برخی سعی می کنند تا خود را به نقاط بلند برسانند.بعضی نیز ایستاده و به نقطه ای خیره شده اند، پرسیدم: مگر چه شده؟ گفتند: ابن الرضا(ع) می آید.من هم ایستادم و به نظاره پرداختم حضرت سوار بر مرکب به سوی ما می آمد. همان طور که به او نگاه می کردم، با خودم گفتم:خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند.آنان معتقدند که پروردگار سبحان، اطاعت از این جوان را بر مردم واجب گردانیده است. همین که این به ذهنم خطور کرد، حضرت خطاب به من این آیه را تلاوت کرد: «فقالوا ابشراً منّا واحدا نتّبعه انّا اذاً لفی ضلالٍ و سعر_قوم ثمود گفتند: آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟ اگر چنین کنیم، در گمراهی و جنون خواهیم بود. در این هنگام با خود گفتم: مثل این که او ساحر است و از دل من خبر می دهد. بار دیگر حضرت خطاب به من این آیه شریفه را تلاوت کرد: «أالقی الذّکر علیه من بیننا بل هو کذّاب اسرٌ_آیا تنها به او وحی نازل شده است؟ نه او آدم بسیار دروغگو و خود پسند است.وقتی دیدم آن حضرت از اندیشه های قلبی من خبر می دهد، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و از مذهب زیدیه دست برداشتم و به امامت ایشان اقرار کردم و اعتراف نمودم که او حجّت خدا بر مردم است.

 

امام جواد (ع) با افشای نیات و اهداف سیاسی و اندیشه های انحرافی که در خدمت خلفا بود در پی چه هدفی بودند؟ 


امام جواد (ع) با آگاهی از شرایط سیاسی و اجتماعی وقت و نیز فشار و کنترل حکومت بر خود، به افشای نیات و اهداف سیاسی خلفا، و اندیشه های انحرافی که در خدمت آن ها بود، پرداخت؛ در غیر این صورت چه بسا حیله های مأمون برای رها شدن از تنفر مردم – تنفر ناشی از به شهادت رساندن امام رضا(ع)- مؤثر واقع می شد. آن حضرت از یک سو با فعالیت های پنهانی و تشکیل جلسه های سری، اقدام به افشاگری علیه حاکمان و خلفای وقت کرد و از سوی دیگر از طریق مناظره ها و جلسات پرسش و پاسخ که به گونه ای علنی و در بسیاری از موارد در حضور خود خلیفه برگزار می شد، به شکل غیر مستقیم به رد افکاری که تخریب جریان امامت و ولایت را نشانه گرفته بودند، پرداخت. به عنوان نمونه در جریان مناظرات و پاسخ به سئوالات و شبهات نیز اغلب عدم آگاهی خلفا از مسایل شرعی، و در نتیجه بی کفایتی آنان برای تصدی منصب خلافت به اثبات می رسید.برقراری ارتباط بین امام جواد (ع) و شیعیان به دلیل شبهاتی که توسط مغرضان به واسطه سن کم ایشان مطرح می شد، مدتی به طول انجامید. شیعیان امام در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی پراکنده بودند. بسیاری از آن ها در بغداد، مدائن و سواد عراق ساکن بودند و کسانی نیز در ایران و سایر بلاد اسلامی به سر می بردند امام (ع)، بیشتر عمر خود را در زمان مأمون طی کردند و به اعتقاد برخی در این مدت ایشان خیلی در تنگنا قرار نداشتند و از این رو چه در بغداد و چه در مدینه از این فرصت برای انجام رسالت خود استفاده کردند.

 

این در حالی است که بسیاری از نوشته ها حاکی از شرایط خفقان در آن دوران است با این استدلال که تصمیم خلیفه برای تزویج دخترش ام الفضل به امام، با این هدف صورت گرفت که آن حضرت را در کنترل خود داشته باشد و هم از رفت و آمد شیعیان با وی آگاه باشد. گذشته از این، امام جواد (ع) در شرایطی عهده دار منصب امامت شد که راه های برقراری ارتباط با امام (ع) از یک سو و امکانات مالی حاصل از وجوه شرعی از سوی دیگر، در وضعیت بد و نابسامانی قرار داشت و از این رو شرایط برای ازهم پاشیده شدن جامعه شیعی مساعد بود. جوادالائمه (ع) با وجود کنترل توسط مأمون، با استفاده از تجربۀ اجتماعی امام هشتم (ع) کوشید تا به رغم همه حصر و حصارها و تنگناها و فشارها، با ایجاد وحدت بین مسلمین، مردم را برای عبور به دوره غیبت و استقبال از عصر اجتهاد آماده سازد و جامعه شیعیان عصر خود را سامان دهی کند.

 

 امام جواد (ع) برای تحقق اهداف از تاکتیک و روش متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی جامعه و سطح فرهنگی و آگاهی شیعیان بهره گرفت که می توان از آن به عنوان تاکتیک مبارزۀ مخفی نام برد. «تقیه» اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری برخلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. در منابع اسلامی تقیه به نگاهداری خود از صدمۀ دیگران از راه ابراز موافقت با او در گفتار یا رفتار مخالف حق گفته می شود. تقیه یا روش مخفیانه مبارزه در زمان خفقان و عدم توانایی مبارزه مسلحانه، یکی از شیوه های مبارزاتی ائمه معصومین (ع) علیه دشمنان دین بوده است. این روش در صورتی که مصلحت مسلمین ایجاب می کرد، به منظور پرهیز از خشونت و خونریزی به کار گرفته می شد؛ زیرا در غیر این صورت نیرو و توان نظامی مسلمانان به هدر می رفت. شکل نزدیک به این نوع مبارزه با عنوان «مبارزه منفی» به منظور پرهیز از خشونت در برخی مبارزات قرن گذشته دیده شده است. آنچه «مبارزه منفی» را از «مبارزه مخفی» متمایز می سازد، آن است که در مبارزه منفی نوعی نافرمانی مدنی به چشم می خورد. به این معنا که افراد با نافرمانی مدنی و سرپیچی از قوانینی که توسط حکومت وضع شده است به فعالیت سیاسی غیر خشونت بار دست می زنند.

 

یکی از مبارزان مشهوری که این روش را در مبارزات خود به کار گرفت، مهاتما گاندی بود. او با مطالعه آثار تولستوی و تورو دریافت که یگانه راه مبارزه علیه زورگویی مقامات اروپایی به هندیان در آن سامان، استفاده از روش «مبارزه منفی» است. گاندی با پیروی از اصل « با شریر مقاومت نکن» که از اندرزهای عیسی مسیح است به هم میهنان خود می گفت: در راه راستی مبارزه کنید و هرگز به اعمال زور نپردازید تا موفق شوید. اساس مبارزه منفی را اتفاق و وحدت یک جامعه تشکیل می دهد. یعنی افراد جامعه از صمیم قلب با یکدیگر پیمان می بندند که با مخالفان خود قطع ارتباط کنند و در کارهای اجتماعی و شخصی با آنان همکاری نکنند. در بیشتر موارد این حرکت عمومی عرصه را بر مخالفان تنگ و آنان را وادار به تسلیم می کند. بنابراین، مبارزۀ منفی به معنای مبارزه مسالمت آمیز و مقاومت در برابر نیروهای خصم بدون خشونت است. این در حالی است که در «تقیه»، مبارزات شکل غیر مستقیم و یا مخفیانه به خود می گیرد. در حقیقت تقیه در شرایط خاص یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود. این روش مبارزه در همه دنیا وجود دارد و معمولا مبارزان، برای واژگون کردن حکومت های خودکامه از روش «استتار» استفاده کرده و به شکل زیرزمینی فعالیت می کنند. از آنجا که امام جوادالائمه (ع)، با توجه به شرایط سیاسی - اجتماعی آن زمان، مبارزه نظامی و مسلحانه و به بیان دیگر «خروج» را نه در توان جامعه می دید و نه چنین روشی را به مصلحت می دانست، برای در امان ماندن از آسیب حکومت، مبادرت به فعالیت همراه با تقیه کرد و در این راستا از روش های زیر بهره گرفته است.

 

 جوادالائمه(ع) چه تدبیری برای مقابله با فرقه های انحرافی آن دوران اندیشیدند؟


امام جواد (ع)، در دوران امامت خود، با مذاهب مختلف شیعی و فرقه های منحرفی چون «مجسمه» - که خداوند را جسم می پنداشتند-، «غلات شیعه» - که در بدنام کردن شیعیان امام سهم زیادی داشتند - و به ویژه سه جریان انحرافی زیدیه، واقفیه و معتزله در بین شیعیان مواجه بود که هریک به نوعی با ایشان سر ناسازگاری و عناد داشتند. گروه هایی مثل زیدیه و اسماعیلیه گاهی امامت امام جواد (ع) را در کودکی مورد طعن قرار می دادند. مذهب معتزله، با افکار خود وحدت شیعیان و مسئله امامت امام جواد (ع) را آماج حمله خود قرار داده بود. طرفداران این جریان فکری تنها آنچه را که عقل تأیید می کند را می پذیرند و جز آن را رد می کنند.

 

بر این اساس، امامت کودکی که هنوز به سن بلوغ نرسیده از نظر آن ها قابل قبول نبود. جریان فکری دیگر « واقفیه» بود که امام موسی کاظم (ع) را آخرین امام شیعه می داند و بر این باورست که او هنوز زنده است و هم او مهدی منتظر است. از نظر این فرقه نیز امامت آن حضرت مردود شمرده می شد. مورد دیگری که به عنوان یک جریان تأثیرگذار در آن دوران می توان نام برد، مذهب «زیدیه» است. این فرقه نیز به دلیل آن که زیدبن علی بن الحسین را به عنوان امام پنجم می شناختند، به این نام معروف شده بودند. پیروان این مذهب سایر امامان را قبول ندارند و معتقد به خروج و قیام مسلحانه علیه حکومت ظالم هستند. اینان نیز گذشته از این که امام جواد (ع) را به عنوان امام شیعیان قبول نداشتند، مشی و روش مبارزاتی ایشان را که بر اصل مبارزۀ غیر مسلحانه و کار فرهنگی استوار بود را رد می کردند. در این میان فرقۀ کلامی معتزله که پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سدۀ نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید، در ایجاد شبهه در خصوص امامت حضرت جواد (ع) فعالتر بود. موضع امام (ع) در مقابل این جریان کلامی و مناظرات ایشان با یحیی بن اکثم که از قاضیان معروف و فقیهان مشهور این دوره بود را می توان رویارویی تفکر ناب تشیع با منادیان معتزله دانست.

 

چگونه می توان از سیره سیاسی امام جواد (ع) برای مقابله با جریان های انحرافی امروز بهره گرفت؟


بامطالعه و دقت در سیره امام جواد میتوان دریافت که راهکار اصلی مقابله با جریان های منحرف ونحله های انحرافی مبارزه تمام قد علمی وفرهنگی با عوامل این انحرافات است چنانچه با تدابیر امام جواد(ع)، تعدادی از اصحاب دانشمند آن حضرت، دست به سفرهای مداوم تبلیغی به مناطق مختلف سرزمین‌های اسلامی زدند. حضور این افراد عالم و مسلط  در میان مسلمانان و معرفی آموزه‌های اهل‌بیت(ع) به مردم، یكی از مهم ترین اقدامات امام جواد(ع)، برای برچیدن بساط غالیان و منحرفانی بود كه با سوءاستفاده از نام و جایگاه اهل‌بیت(ع)، برای خود دكانی ساخته بودند و مردم را از مسیر اسلام راستین، و انسانیت دور می‌كردند لذا در عصر کنونی نیز میتوان با تاسی از آن امام یک جهاد فرهنگی بپا داشت و با تسلط علمی مبلغان به مبارزه علیه نحله ها ی انحرافی و جریانات تاثیر گذار منحرف بر اندیشه های نسل جوان پرداخت .

 

 

 

 

 

کد خبر 1074430

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha