خبرگزاری شبستان _ خراسان شمالی_ فاروج؛ نوشتن این جمله که «فاروج، بهشت مدیران کم کار است» شاید اگر تیتر استنباطی یک خبرنگار بود، طبیعتا می شد منتظر این هجمه از مطالب بود که بله دوباره نیمه خالی لیوان دیده شده و رویکرد بازهم سیاه نمایی است و... اما این جمله از سوی فرماندار فاروج در نشست با روابط عمومی دستگاه ها و در کنار آن قدردانی از تلاش یکساله خبرنگاران مطرح شد و البته نه یک بار که چندین بار.
و حالا چه اتفاقی می افتد که یک مسئول ارشد به نقطه ای می رسد که در جمع خبرنگاران و تعدادی از مدیران و مسئولان روابط عمومی این جمله را مطرح می کند؟! البته ناگفته نماند که جمله دیگری هم موازی با آن مطرح شد که شاید آن را کم نشنیده باشیم، «مردم فاروج مطالبه گر نیستند.»
چند روز است شبکه دیجیتال دچار اختلال شده و دریغ از یک گلایه و پیام مردمی برای پیگیری این مشکل، فلان دستگاه کم کار است دریغ از یک شکایت مردمی و... بله! حالا توپ در زمین مردم است و حقیقتا چرا صدای مردم فاروج در استان شنیده نمی شود؟! غریبی کردنشان آیا برمی گردد به اینکه سالهاست که بخش اعظم وقت نماینده شان برای بخش اعظم جمعیتی که در همسایگی ما، به فاصله 30 کیلومتر اما بر روی کاغذ به دوری خط مرزی دو استان، صرف می شود، است؟ آیا برای این است که ما 5.71 درصدی هستیم بر اساس سرشماری سال 95، نه، شما گردش کنید، 6 درصد جمعیت استان را در خود جای داده ایم و...
چرا در همه این سالهایی که مثل برق و باد می گذرد، پژوهشی در خصوص دلیل بی صدایی این مردم انجام نشده است؟ چند نسل گذشته و چرا در هر نسل این روند تکرار شده؟ شاید اشکالی در کار است! آیا سرگیجه های ناشی از بازی های سیاسی که دامن همه حوزه های این شهر را گرفته، زبان ها را الکن کرده و گوش ها را سنگین؟ اینکه فاروج پله پرشی برای پرواز به پست های مدیریتی خراسان رضوی است از یک سو و آزمایشگاهی برای اینکه نیروی فلان نماینده و بهمان مسئول به قواره نشستن بر روی صندلی مدیریت های برنامه ریزی شده در اهداف بلند مدت در آید؟
پایلوت طرح های خامی که حداقل آزمون خطاهای آن انجام نشده؟ سهم فاروج در انتخاب مدیران کل و معاونانشان چقدر است؟ آنهم در شرایطی که سنت غلط چانه زنی برای بیشتر گرفتن هر چیزی در این استان رایج است!
ذی نفوذی که فقط برای اهداف سیاسی خود، کارشناسی را که برگه استخدامی مهر خشک نشده را به این شهر گسیل می داری می دانی این شهر آنقدر زیرساخت هایش گُم است که همان نیروی به پشتوانه تو آمده هم آن را در شأن زندگی خانواده اش نمی داند و ساعت اداری را به این امید به پایان می برد که ساعت 2 نشده و البته حالا یک نشده، به سمت مرکز استان یا شهرهای همجوار پرواز کند؟
شهری که سابقه شهرداری آن به سال 1330 می رسد و حالا درجه شهرداری آن 6 است و از حداقل ویژگی های شهری محروم است که البته اینجا انتخاب مردم بوده که به شکل شهرنشدن فاروج دامن زده است.
مردم، این بار روی صحبتم با شماست، یعنی با خودمان است، با جفاهایی که به حافظه و خاطره این شهر کردیم. حقیقتا چند دوره شورایی دیگر باید بگذرد، چند برگ دیگر بر دفتر شهرداری داشتن فاروج باید اضافه شود تا این شهر هوای تازه ای را نفس بکشد؟ در انتخاب هایمان چه کردیم که منتخبانمان را حب صندلی و عنوان دارد خفه می کند آنقدر که آن را در همان اول کاری فریاد می کنند؟! کی قرار است این جمله ها را از ذهن هایمان بشوئیم که ما چون جمعیت کمتری نسبت به شهر مشترک در نمایندگی مجلسمان داریم، پس حق حرف زدن هم هم وزن جمعیتمان کم می شود؟
پیگیر کار اداری نشو، دست همه شان در یک کاسه است، کار به دادگاه هم بکشد من مردم محکومم. هر چه فلان مسئول گفت، گوش کن که اگر با تو سر دنده لج بیفتد دیگر کارت انجام نمی شود. بهمان جا رفتی فقط از رئیس تعریف کن و گرنه از نان خوردن می افتی و...
کتاب ذهن همه ما به گمانم به چاپ جدید با اصلاحات ویژه نیاز دارد. وقتی زیر ساختی نیست، نرخ رشد جمعیت هم به سمت منفی آن گرایش دارد، جمعیت کم شد، توزیع اعتبارات کم می شود و ... این قصه سر درازی می یابد.
جلوی همه اتفاق های افتاده و نیفتاده یک «چرا» بگذاریم و برای رسیدن به جواب آن از هیچ کوششی دریغ نکنیم. چرا رئیس شورای شهر در اولین جلسه شروع به کارش، برای طرح ناتمامی مثل پارک بانوان (چرا ناتمام مانده است؟) التماس دعا دارد؟ مگر شما نیامده بودید که فاروج را بسازید؟ اعتبار که باشد هر فردی می تواند آن را به راحتی خرج کند، شما که یک پای ثابت شورایی هستید چرا حالا دنبال اعتبار می گردید؟ پس کو برنامه هایی که قرار بود انجام شود؟
چرا اعتبار بازارچه صنایع دستی فاروج برگشت خورد؟ مدیر بومی وقتمان کجا بود؟ چرا پرداخت حقوق کارگران شهرداری به تاخیر می افتد؟ چرا فلان بهورز ناگهان به یکی از روستاهای دور دست منتقل می شود؟ چرا باید گود باستانی در فاروج ساخته و بعد دریچه هایش به سوی کبوتران سرگردان شهر گشوده شود؟
چرا و چرا و چرا...
چراها (؟؟؟؟؟) را از همین امروز شروع کنیم!
نظر شما