به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، اگرچه آنچه در عاشورای حسینی سال 61 هجری رخ داد در ظاهر، روا داشتن مصائب و جنایات بیشمار بر خاندان رسالت و حزن و ماتم ابدی شیعه بر آن مصائب است اما اگر در باطن آن تامل کنیم زیباترین تصاویر از عرفان را می بینیم، عرفانی که به زیبایی تمام در فرموده حضرت زینب کبری (س) یعنی «ما رأیت الا جمیلاً» رخ نمایانده است و چه بسا همین عرفان است که این واقعه را الیالابد در قلب ها مانا کرده است. از این رو، به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم حسینی و به منظور بررسی جلوه های عرفان منتظرانه و زمینه ساز ظهور در نهضت سالار شهیدان (ع) در سلسله گفتگوهایی با حجت الاسلام دکتر «رحیم کارگر»، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و استاد مرکز تخصصی مهدویت این مسئله را به بحث و بررسی گذاشته ایم که در ادامه مشروح بخش ششم آن با موضوع «ایثار و شهادت» تقدیم حضورتان می شود:
«شهادت» در حماسه حسینی و با نگاه امام حسین (ع) و یاران باوفایشان چه معنای بدیعی از خود را به جهان عرضه کرد؟
یکی از ویژگی های بارز فرهنگ عاشورا ترویج روحیه ایثارگری، شهادت طلبی، جانبازی و قیام لله است. اصل شهادت و شهید شدن یک مقام بسیار والای دینی و عرفانی است که فقط خالصان امت می توانند بدان دست یابند اما فرهنگ شهادت طلبی هم امر بسیار مهمی است که می تواند باعث تعالی روحی انسان شده و او را به سلوک معنوی و اخلاقی سوق دهد. چه بسا عارفانی که همه عمر آماده شهادت و ایثار در راه دین بودند و با همین روحیه قدم در وادی سیر و سلوک نهاده و به مقامات والایی رسیده اند. اما آنچه معلوم است عرفان واقعی و عرفان ولایی، در حماسه عاشورا به اوج خود رسید و شهادت طلبی و ایثارگری معنا و مفهوم خاصی پیدا کرد. امام حسین علیه السلام عارف شهید و برادر عزیزش حضرت عباس علیه السلام عارف ایثارگری بودند که میدان کربلا را تبدیل به صحنه عرفان و وصال و لقای الهی کردند و سیر و سلوک واقعی و عملی را با خون پاک شان و در اوج رضا و تسلیم و تعبد، نشان دادند. امام حسين (ع) و ياران پاكبازش، شهيدان راه خدا و ايثارگران و جان نثاران راه حق و حقيقتاند. «شهادت» در روز عاشورا ظهور و جلوهای ويژه يافت و صلابت و اقتدار گروه حق را نشان داد.
حاکمیت روح شهادت و ایثار بر سبک زندگی، چه رهاوردی برای انسان دارد و او را به چه مسیری هدایت می کند؟
اگر انسانی با فرهنگ شهادت آشنا شود و با شهادت طلبی در راه حاكميت ارزشهای الهی گام بردارد؛ ديگر هرگز نمیترسد، تهديد نمیشود و در مقابل دشمن جرار، شكست نمیخورد. هرگز تن به ذلت نمیدهد، برده كسی نمیگردد؛ بلكه آزاد شده، آزادانه زندگی میكند. هر كس بخواهد بر دشمن غلبه كند و خصم را رسوا و ريشهكن سازد، بايد با شهادت طلبی وارد ميدان مبارزه شود كه برای پيروزی، راهی جز شهادت طلبی باقی نمانده است. حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) در سخنرانی افشاگرايانه خود در مكه فرمود: هر كس میخواهد در راه ما شهيد شود، صبحگاهان با ما حركت كند. در موارد فراوان آشكارا میفرمود: «كانّي باوَصالي تتقطعُّها عسلانُ الفلوات بين النواويس و كربلاء» ؛ «گويا میبينم كه گرگان بنیاميه، پيكر مرا در اطراف فرات دريده اند».
امام حسین (ع) آگاهانه و عاشقانه در راهي گام نهاد كه میدانست نتيجهای جز شهادت و كشته شدن ندارد؛ اما برای ياری جبهه حق، احيای آرمانهای دينی، حفظ اسلام و ريشه كنی ظلم و ستم، آن را ضروری و مهم میدانست. سيد بن طاووس مینويسد: وقتي كه محمد بن حنفيه از امام (ع) پرسيد: چرا با اين عجله از مكه خارج میشوي، آن حضرت (ع) فرمود: «اتاني رسول الله بعد ما فارقتك فقال: يا حسين! اُخرج فان الله قدشاء ان يراك قتيلاً»؛ «اي حسين! خارج شو، همانا خداوند ميخواهد تو را كشته شده ببنيد». و نيز فرمود: «من كان باذلا فينا مهجته و موطناً علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فانّي راحل مصبحاً ان شاء الله»؛ «هر كس میخواهد در راه ما و با ما، جانش را نثار كند و خود را برای لقای الهی آماده كرده با ما بيايد كه من سپيده دم حركت میكنم».
امام حسین (ع) مرگ را چگونه می دیدند و با این نگاه چگونه تاریخ را سیراب کرده اند؟
اين ندای جاودانه امام حسين (ع) است كه مرگ در راه خدا را، سعادت و نيك نامی دانسته، آن را با آغوش باز میپذيرد «…إنّي لا اري الموت الاسعادة و الحياة مع الظالمين الا برما»؛ «…من مرگ را جز سعادت و خوشبختي و زندگي با ستمكاران را جز اسارت و بدبختی نمیبينم». يكی از رجزهای امام (ع) در روز عاشورا اين بود: الموت اولي من ركوب العار / العار اولي من دخول النار یعنی مرگ بهتر از ننگ و عار است و ننگ، بهتر از داخل شدن در آتش است. از ديدگاه امام حسين (ع) مرگ برای احيای حق و شهادت در راه حق طلبی، رسيدن به عزّت و سرافرازی است: «ما اهون الموت علي سبيل نيل العزّ و احياء الحق» ؛ «مرگ در راه عزّت و سربلندي و احياي حق، چه قدر آسان و دل پذير است». امام حسين به فرستادة ابن زياد ـ كه او را دعوت به بيعت كرده بود ـ فرمود: «لااجيب ابن زياد بذلك ابداً فهل هو الا الموت مرحباً به» ؛ «هيچ وقت پاسخ [مثبتي] به ابن زياد نخواهم داد؛ آيا نتيجة آن چيزي جز مرگ است؛ پسر مرحبا به مرگ». در اينجا امام حسين (ع) به مرگ «مرحبا» و «به به» میگويد؛ يعنی استقبال عاشقانه از شهادت در راه خدا؛ چنان كه در ملاقات با حرّ نيز فرمود: «مرحباً بالقتل في سبيل الله».
به همين جهت در دعايش میگفت: «…اميدوارم كه در برابر خواری شما، خداوند كرامت شهادت به من عطا كند و از راهی كه گمان نمیبريد، انتقام مرا از شما بگيرد» و نيز میفرمود: «ای خدای من!ای بزرگ من! دوست دارم كه هفتاد هزار بار در راه اطاعت و محبت تو كشته شوم و زنده گردم؛ به خصوص آن گاه كه كشته شدن من، عامل پيروزی دين تو و زنده شدن فرمان تو و محفوظ ماندن شريعت تو باشد…» .
این نگاه در لحظه شهادت و در گودال قتلگاه چه تجلیای داشته است؟
هلال بن نافع میگويد: «من در نزديكی امام حسين (ع) ايستاده بودم كه ایشان جان میداد. سوگند به خدا كه من در تمام مدت عمرم، هيچ كشتهای نديدم كه تمام پيكرش به خون خود آغشته باشد و چون حسين (ع) صورتش نيكو و چهره اش نورانی باشد. به خدا سوگند لمعات نور چهره او، مرا از تفكر در كشتن او باز میداشت!» همه اصحاب و ياران حضرت سیدالشهداء (ع) نيز مانند آن بزرگوار عاشقانه و آگاهانه به استقبال شهادت شتافتند و صحنههای بديعي از حماسه و عرفان آفريدند؛ شجاعان رشيدي چون: ابوالفضل العباس، علي اكبر، قاسم بن حسن، حبيب بن مظاهر علیهم السلام و … . به عنوان نمونه در شب عاشورا مسلم بن عوسجه گفت: «سوگند به خدا، اگر بدانم كه كشته میشوم، سپس زنده گشته، باز كشته میشوم و آن گاه مرا بسوزانند و خاكسترم را بر باد دهند و هفتاد بار با من چنين كنند تا در كنار تو جان دهم، هرگز از تو جدا نمیشوم». زهير بن قين نيز در مقابل تهديد شمر گفت: «آيا مرا از مرگ میترسانی؟ به خدا سوگند، مرگ برای من، ارزشمندتر از زيستن با شما است».
ایثار و شهادت طلبی در سیره امام مهدی (عج) به عنوان منتقم خون سیدالشهداء (ع) چه جلواتی دارد و چگونه خود را نشان می دهد؟
امام زمان (عج) نیز عارف قیام کننده ای است که ایثارگرایانه و با قدرت پرچم حق طلبی را در دست می گیرد و در راه معبود از هیچ قدرتی نمی ترسد و رضای او را مقدم بر هر چیزی می داند. مرحله سرنوشت ساز حيات طيّبه بشری، با حضور و ظهور امام معصوم شروع میشود. در اين مرحله امام مهدی علیه السلام از پرده غيبت بيرون می آيد و ظهور میكند. او قيام عليه جبهه كفر و باطل را رهبری میكند و با تمام توان و قدرت و با ياری صالحان و حق جويان، به مصاف نهايی با جنود شيطان میرود.
يكي از مباحث قابل توجّه درباره قيام حضرت مهدی (عج)، وقوع آن در روز عاشورا است؛ يعنی انقلاب مهدوی، نهضتی عاشورايی و حسينی و عليه تمام يزيديان و طاغوتهای زمان است. امام باقر (ع) میفرمايد: «كأنّي بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام و بين يديه جبرئيل ينادي: البيعة لله فيملأها عدلاً كما ملئت ظلما و جوراً »؛ «گويا حضرت قائم را میبينم كه روز عاشورا روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روی او ندا میكند: بيعت برای خداوند است. پس زمين را پر از عدل میكند؛ همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».
جبهه مبارزه و جهاد امام مهدی (عج)، همه زمين را در برمی گيرد. از مكه و سرزمين نور و ايمان شروع میشود و با فتح كشورهای غيراسلامی و غيرمذهبی، پايان میيابد و همه مردم روی زمين را در برابر اسلام و آيين يكتاپرستی، تسليم میكند. پيامبر اكرم (ص) میفرمايد: «لا تقوم الساعة حتي يقوم قائمٌ للحق منّا و ذلك حين يأذن الله عزوجّل له و من تَبِعَه نجا و من تخلف عنه هلك…» ؛ «قيامت برپا نمیشود جز هنگامی كه قائمی از ما بر حقّ قيام میكند و اين هنگامی است كه خداوند اذن ظهور میدهد. كسی كه از او پيروی كند، نجات میيابد و كسی كه از او تخلف كند، هلاك میشود…».
در چنین شرایطی چه تحولاتی برای بشر حاصل می شود و این تحولات چقدر در راستای اهدافی است که امام حسین (ع) برای آنها قیام کردند؟
مصلح موعود (عج) در اين دوره، همه موانع رشد و كمال انسانها را با قدرت نابود م كند و متناسب با عظمت و بزرگی كار و هدفی كه در نظر دارد، مبارزه و جهادی عظيم و گسترده تدارك میبيند و چون اجرای عدالت اجتماعی دقيق و واقعی و برقراری حاكميت مستضعفان و قطع دست مستكبران مالی، سياسی و نظامی و كنار زدن آنان از كليه مراكز قدرت اجتماعي، كاری بس عظيم و بزرگ است و نابودی تمام منابع قدرت اجتماعی، اقتصادی، سياسی و نظامی را در گامهای نخست لازم دارد و اين چنين انقلابی، به سادگی و بدون كارشكنيهای بزرگ و مخاطره آميز و ويرانگر انجام نخواهد يافت. بنابراين تنها با حركت نظامی و نيروهای بزرگ، میتوان به مقصد اصلی دست يافت و چون هدف هر چه والاتر و بزرگ تر و جهانی تر باشد، مبارزه و جهادی بزرگ تر و خستگی ناپذيرتر لازم دارد و هدف از قيام و انقلاب امام قائم (عج)، عظيمترين آرمان و هدفی است كه همه پيامبران و مصلحان دلسوز در سر داشتند. از اين رو، اين قيام همراه مبارزه و جهادی عظيم تر و خروشان تر از همه درگيریها و جهادهای حقطلبانه تاريخ خواهد بود.
در روايتي از امیرالمومنین امام علی علیه السلام آمده است: «بابي ابن خيرة الاماء ـ يعني القائم من ولده ـ يسومهم خسفاً و يسبقهم بكأس مصبرة و لا يعطيهم الا السيف هرجاً…» ؛ «…پدرم فدای فرزند بهترين كنيزان ـ يعني امام قائم ـ كه ظالمان و بدكاران را خوار و ذليل خواهد كرد و جام زهرآگين به كامشان خواهد ريخت و با شمشير، با آنان برخورد خواهد كرد». به همين جهت امام جواد علیه السلام میفرمايد: «ما منّا الا و هو قائم بامر الله عزوجّل و هاد الي دين الله و لكنّ القائم الذّي يُطهّر الله به الارض من اهل الكفر و الجحود و يملأها عدلاً و قسطاً هو الذي تخفي علي الناس و لادته… »؛ «هيچ كس از خاندان ما نيست، جز اينكه او قيام به امر خدا كرده و به سوی دين الهی هدايت میكند؛ ولی آن قائمی كه خداوند زمين را به وسيله او از اهل كفر و انكار پاك و مطهّر میگرداند و آن را پر از عدل و قسط میكند، آن كسی است كه ولادتش مخفی بوده است…».
ایثار و شهادت در فرهنگ انتظار و سبک زندگی منتظرانی که خود را آماده درک دولت کریمه و جهانی امام زمان (عج) می کنند چه تعریف و جایگاهی دارد؟
با توجه به این آموزه های مهدویت روشن می شود که فرهنگ انتظار ، فرهنگ عمل و تلاش و مجاهدت و حرکت کردن در راه خدا و اثبات کردن است. باید خود را اثبات کرد که چه مقدار لیاقت و شایستگی درک وجود امام حاضر را داریم و آماده نصرت و تبعیت کامل از رهبر قیام و اثبات تعهد و وفاداری و مسوولیت شناسی هستیم. انتظار حرف و تظاهر و شعار نیست بلکه اعتقادی است که باید در صحنه عمل خود را کاملا نشان دهد و مبتنی بر فرهنگ عاشورا جامعه را به سوی هدف مقدس حسینی سوق دهد که همانا برپاداشت عدالت و معنویت و طهارت در جامعه است. انتظار عاشورایی، فرهنگ به پا خاستن و قیام و مجاهدت و شهادت طلبی و ایثار گری است و هر زمان این فرهنگ در جامعه خود را بطور کامل نشان داد ، باید در آن زمان شاهد تحقق اراده الهی مبنی بر حاکمیت صالحان و مستضعفان باشیم. انتظار بدون عمل و انتظار عافیت طلبانه و انزواگرایانه، انتظار فرج نیست (انتظارُ الفَرَج من اَعظَم العمل...) ؛ بلکه صرفا یک تلقین و دلخوشی سراب گونه است که انسان را از تکلیف و قیام و امر به معروف و تلاش کردن باز می دارد و او را همنشین راهبان و گوشه گیران و چله نشینان می سازد!! چنین انتظاری نه در فرهنگ عاشورا وجود دارد و نه در فرهنگ مهدویت. فرهنگ عاشورا، سرچشمه انتظار حماسی و انتظار عرفانی است که بر اساس آن منتظران، حماسه و عرفان را در هم می آمیزند و بساط ظلم و ستم و فساد را با خون خود ریشه کن می سازند و یا با اقتدار و قدرت پرچم حق خواهی را به دست صاحب اصلی اش می رسانند و یاریگر او می شوند. چنین منتظران عارفی هیچ وقت امام زمان (عج) را تنها نخواهند گذاشت و او را در میدان قیام، بی یاور رها نخواهند کرد. آنان اهل معرفت و بصیرت و تعهد و ولایت و تبعیت هستند و با تمام وجود در خدمت آرمان های نجات بخش می باشند. عارفان منتظر، کوفیان بی وفا و بی تعهد و بی بصیرت نیستند بلکه سالک راه عباس (ع) و علی اکبر (ع) و قاسم (ع) و حبیب و مسلم علیهماالسلام و ... هستند و با خون سرخ خود ، سلوک می کنند. شهادت طلبی و ایثارگری رکن اصلی فرهنگ انتظار برای نزدیک کردن زمینه های ظهور و تشکیل دولت کریمه است که در گوشت و خون و دل و جان منتظران ریشه دوانده است.
نظر شما