آتشی که همچنان در دل داغداران حادثه دل خراش سینما رکس آبادان روشن است

۴۳ سال پیش سینما رکس آبادان در حادثه ای فاجعه آور و دل خراش توسط گروهی مرموز و چند نفره سوخت و صدها تن انسان بی گناه که در حال تماشای فیلم «گوزن‌ها» اثر جدید مسعود کیمیایی بودند را در پشت درب های بسته، زنده زنده در آتش سوزاندند.

خبرگزاری شبستان _ منطقه آزاد اروند: 43 سال پیش در چنین روزی یعنی (28 مرداد ماه سال 1357) سینما رکس آبادان در حادثه ای فاجعه آور و دل خراش توسط گروهی مرموز و چند نفره سوخت و صدها تن انسان بی گناه که در حال تماشای فیلم «گوزن‌ها» اثر جدید مسعود کیمیایی بودند را در پشت درب های بسته، زنده زنده در آتش سوزاندند.

 

خانواده‌های قربانیان سینما رکس آبادان همچنان داغ دار این سانحه اند، فاجعه‌ای که هیچ گاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.

 

روزنامه اطلاعات در روز (یکشنبه 29 مرداد) همان سال و فردای آتش سوزی سینما رکس نیز عنوان کرد:«در یک فاجعه ملی که دیشب در شهر آبادان رخ داد 377 نفر از مردان، زنان و کودکان زنده زنده در سینما رکس آبادان سوختند.

 

ساعت 10 دیشب در حالی که 700 نفر مرد، زن و کودک سرگرم تماشای فیلم فارسی گوزن ها در سالن نمایش بودند گروهی خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتش ‌زا سالن سینما را به آتش کشیدند».

 

این اولین خبر از آتش سوزی سینما رکس بود؛ اولین خبر از راز سر به مهری که بعد از 43 هم همچنان شفاف نشده است. روایت‌های مختلفی از ماجرای سینما رکس وجود دارد.

 

مردم آبادان در شوک فرورفتند شمار کشته‌شدگان در آتش سینما رکس آبادان نخست 377 تن اعلام شد و چندی پس از آن شمار کشته‌شدگان به 430 تن فزونی یافت و به آگاهی مردم رسید.

 

کارکنان گورستان آبادان از 600 تن کشته‌ دفن شده یاد می‌کردند. کارکنان سینما رکس گفتند که در آن شب، 650 بلیت فروخته شده بود. بسیاری از کسانی که در سینما بودند بدن‌هایشان چنان سوخته شده بود که قابل شناسایی نبود.

 

حضرت امام خمینی (ره) در (31 مرداد) همان سال نیز به مردم آبادان و واعظین در مسجدها نامه ای نوشت و به وسیله آن به روضه‌خوان‌ها پیام داد که آنچه را که وی در این نامه نوشته است را در سراسر ایران به آگاهی مردم برسانند:

 

خدمت عمومی اهالی محترم آبادان ایدهم الله تعالی:

دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد تن از هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تاثر و تاسف شدید گردید.

 

من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنانکه به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشگیری آنان را از انسانیت بیرون برده باشد.

 

من تاکنون اطلاع کافی ندارم لکن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‌اند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع می‌کنند به هر مسلکی باشند، نخواهد بود و قرائن نیز شهادت می‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانی ـ اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.

 

گفتار شاه که تظاهر کنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده می‌دهند و تکرار آن پس از واقعه که این همان وعده بوده است شاهد دیگری بر توطئه است، نه اینکه واقعاً شاه یک غیبگوی بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود می‌کنم نیز شاهد این مدعاست.

 

اظهار تأسف و تأثر در بوق‌های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان ما فرورفته است شاهد بزرگی است بر نقشه شیطانی شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده‌اند. آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفباری کشته شده‌اند هم میهنان ما نبوده‌اند؟

 

قراین نشان می‌دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته‌اند؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هرچند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانه مردم می‌زند این قبیل صحنه‌ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟

 

این مصیبت دلخراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق‌ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.

 

من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می‌کنم، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری می‌کنند لوث نماید. 

 

لازم است گویندگان مطلبی را که به نابودی انقلاب رهایی ‌بخش اسلام منجر می‌شود برای مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانواده‌های داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک می‌دانم.

 

از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و قطع آبادی اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.

 

سید روح‌الله الموسوی الخمینی

 

خاطره اولین خبرنگار حاضر در صحنه آتش سوزی سینما رکس آبادان

یکی از حاضران در این ماجرا «رضا خدری» خبرنگار پیشکسوت آبادانی روزنامه کیهان است. او که در روز حادثه چند دقیقه بعد از آتش سوزی خودش را به محل حادثه می ‌رساند و اولین خبرنگاری است که به داخل سینما راه پیدا کرده و عکس‌هایی که حالا از حادثه وجود دارد را گرفته است.

 

او با اشاره به حادثه دل خراش سینما رکس آبادان، اینگونه گفته که: همه‌ روایت‌های حادثه تاسف بار آتش سوزی سینما رکس آبادان دروغ است، چراکه افراد در سینما رکس قبل از آتش سوزی خفه شده بودند. ممکن نیست در عرض حدود 20 دقیقه 700 نفر بسوزند، اگر آن‌ها هوشیار بودند می‌توانستند فرار کنند. با توجه به اینکه کسی از جایش تکان نخورده بود یعنی همه قبل از آتش سوزی بیهوش شده بودند.

 

وی ادامه می دهد: من زمانی که رفتم داخل سینما هیچکس از سر جایش تکان نخورده بود؛ همه در جای خودشان سوخته بودند. من دیدم جسدی که پایش روی پایش سوخته بود و این سوختگی در حدی بود که نمی‌شد تشخیص داد که آن جنازه زن است یا مرد.

 

هیچکس زنده از سینما بیرون نیامد

بعضی روایت‌های رسمی می‌گوید حداقل بین 20 تا 40 نفر از این آتش سوزی نجات پیدا کرده‌اند. عباس امینی مستندساز جوان آبادانی که مستندی درباره‌ این سینما رکس ساخته اما در گفت و گویی ادعا کرده که تعداد آن‌هایی که نجات پیدا کرده‌اند خیلی بیشتر است. او می‌گوید من با تعداد زیادی از آن‌ها صحبت کرده‌ام اما آن‌ها حاضر نیستند خودشان را معرفی کنند. چراکه چون هر کسی زنده بیرون آمده بود، در مظان اتهام بود که حتماً دستی در قضیه داشته است، فضا خیلی متشنج بود. برای همین بیشتر آن‌ها ترجیح دادند سکوت کنند، برخی آنقدر ترسیده بودند که از ایران رفتند.

 

خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) همان زمان در خبری درباره نجات یافتگان نوشت: از هفتصد تماشاگر کوچک و بزرگ که در سالن سینما «رکس» آبادان سرگرم تماشای فیلم بودند، در جریان آتش‌سوزی، تنها یک صد نفر توانستند جان خود را از مهلکه نجات دهند و به بیرون فرار کنند و شش صد نفر دیگر در میان جهنمی از آتش سوختند که از این عده سیصد و هفتاد و هفت نفر جان خود را از دست دادند.

 

خدری اما این روایت را هم دروغ می‌داند و می گوید: هیچ کس از سینما رکس زنده بیرون نیامد؛ فقط یک نفر نجات پیدا کرد که آن هم بچه‌اش گریه کرده بود و بیرون آمده بود.

 

او اینکه کسانی زنده بیرون نیامده را تائیدی بر ادعای خود می‌داند و توضیح می‌دهد: سینما رکس یک سینمای قدیمی بود که همان موقع 60 سال سن داشت؛ دیوارهایش هم فقط یک ردیف آجر بود اگر این‌ها هشیار بودند و حتی با لگد دیوار می‌زدند دیوار می‌ریخت با توجه به اینکه آدم در زمان خطر قدرتش بیشتر می‌شود. پس این‌ها هشیار نبوده‌اند. من آنجا بودم هیچ صدایی به بیرون نمی‌آمد. اصلاً صدای مردم و این‌ها نمی‌آمد. بعد از اینکه من داخل رفتم همه روی صندلی‌هایشان سوخته بودند و صندلی های آهنی از بین رفته بودند.

 

کد خبر 1086226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha