نقش پیام رسانان کربلا در جاودانگی  قیام عاشورا

قاضی خانی بر نقش مهم کاروان اهل بیت(ع)در جاودانگی نهضت عاشورا تاکید کرد و گفت:اگر روشنگری‌های امام سجاد(ع)، حضرت زینب(ع) و دیگر افراد خاندان امام در کوفه و شام نبود با توجه به دستگاه تبلیغاتی بنی امیه قطعا کربلا در کربلا می‌ماند.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، در روز يازدهم محرم اسراء را از کربلا به کوفه منتقل کردند. پس از چند روز اقامت اسيران در کوفه، آنان را روانه شام کردند تا در مجلس يزيد بن ‌معاويه حاضر کنند. بنابر نقل مشهور روز اول صفر اسرا به همراه سرهای شهیدان به دروازه شام رسیدند و به شام منتقل شدند، همه شهر تزیین شده مردم لباس نو پوشیده‌ وبه هم تبریک می‌گویند اینها را حاکم وقت به مردم اجبار کرده فردی خبری را با شادی و صدای بلند در سطح شهر جار می‌زند بشتابید قرار است اسرای خارجی را وارد شهر کنند.لذا در این خصوص با «دکترحسین قاضی خانی» عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفتگویی انجام دادیدم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

 در خصوص ورود کاروان بازماندگان عاشورا به شام توضیح دهید؟

با شهادت امام حسین(ع)رسانیدن پیام عاشورا بر عهده خاندان ایشان قرار گرفت که اگر روشنگری‌های امام سجاد(ع)، حضرت زینب(ع) و دیگر افراد خاندان امام در کوفه و شام نبود با توجه به دستگاه تبلیغاتی بنی امیه قطعا کربلا در کربلا می‌ماند.در برخی منابع از اول صفر به عنوان روزی یاد شده است که رأس مبارک امام حسین(ع) به شام وارد شد.در ارتباط با نحوه ورود کاروان بازماندگان عاشورا به شام آمده است: آن مخدرات بدان جهت که کمتر در دید عمومی قرار گیرند در پی آن بودند تا سرها را جلوتر از اسیران آل محمد(ص) حرکت دهند تا توجه مردم به سرها جلب شده و کاروانیان در کانون توجه مردم نباشند و در مواقعی هم موفق بودند با این‌حال برخی منابع از این مطلب سخن به میان آورده‌اند که آن نگاهبانان تباهکار سرها را در میان کاروان به گردش درآورند.

 

به نظر شما حضور کاروان اهل بیت(ع) در شام چه تاثیری در تثبیت قیام حسینی و تحقق استمرار اهداف واقعه عاشورا داشتند؟

در ارتباط با فعالیت‌های روشنگرانه کاروان حسینی در شام می‌توان به چند محور اشاره کرد. اول این‌که مردم شام تحت تاثیر تبلیغات معاویه و هواداران خاندان بنی‌امیه، شناخت چندانی از اهل بیت (ع) نداشتند و حتی آمده است برخی تنها بنی‌امیه را به عنوان خاندان رسول‌خدا(ص) می‌شناختند.  آنها نه تنها از جایگاه مودت به اهل بیت(ع) در میان مسلمانان آگاه نبودند بلکه به دشمنی با امام علی(ع) و خاندان ایشان می‌پرداختند. نمونه‌هایی از این عدم شناخت و اهانت در مورد افرادی که از شام به مدینه می‌آمدند در برخورد با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در تاریخ آمده است که بعد از مواجهه کریمانه آن جنابان تازه متوجه اشتباه خود می‌شدند.

 

بر این اساس معرفی اهل بیت و توجه دادن به جایگاه ایشان نسبت به رسول‌خدا(ص) یکی از محورهایی است که در ارتباط با کاروان اسرای کربلا قابل مشاهده است. به عنوان مثال از همان ابتدا که اسرای کربلا به شام وارد می شوند در مواجهه با سوال‌های مردم که این اسیران چه کسانی هستند سکینه دختر امام حسین(ع) کاروانیان را از آل‌محمد(ص) معرفی می‌کند. در مجلس یزید نیز که قاعدتا خلیفه قصد خودنمایی و اظهار پیروزی نزد مردم را دارد، دختر امام رو به یزید کرده و او را چنین سرزنش می‌کند که ای یزید دختران رسول خدا(ص) و اسیری؟ و در ادامه فضای مجلس تغییر می‌یابد به گونه‌ای که یزید در ظاهر تقصیر را به عهده ابن‌زیاد و عمربن سعد می‌اندازد تا خود را تبرئه کند. در ماجرای دیگر چون فردی خود را به امام سجاد(ع) رساند و از پیروزی بنی‌امیه بر ایشان اظهار شادمانی کرد، حضرت که دریافت وی شناختی از اهل بیت ندارد با اشاره به آیاتی از قرآن که در شأن اهل بیت می‌باشد، مرد شامی را به نادرستی گفته‌ها و رفتارش آگاهی داد به گونه‌ای که او از عداوتش به آل محمد(ص) توبه کرد.

 

 بر اساس گزارش برخی منابع چون خطیب یزید در سخنان خود به زشتی از امام علی(ع) و امام حسین(ع) یاد کرد و معاویه و یزید را ستود امام سجاد(ع) برآشفت و خواست تا سخن گوید، هرچند یزید راضی نبود ولی تحت تاثیر فضای ایجاد شده مجبور به قبول شد و امام سجاد(ع) چون به سخن ایستاد به معرفی خود و خاندانش اقدام کرد که مردم را تحت تاثیر قرار داد. یزید که شرایط را به نفع خود نمی‌دید دستور داد برای نماز اذان بگویند که با رسیدن به جمله شهادت بر رسالت پیامبر(ص) امام رو به او کرد و فرمود: محمد که به رسالت او اقرار می‌کنی جد توست یا جد من؟ و اگر جد من است چگونه عترت وی را به شهادت رساندی؟

 

زدودن شبهات از ساحت اهل بیت یکی دیگر از محورهاست. مردی شامی چون امام سجاد(ع) را در میان اسیران یافت، نزد حضرت آمد و پس از سوال از نام ایشان گفت جدت کشنده مؤمنین بوده است. حضرت در پاسخ با استاد به آیاتی از قرآن نبردهای امام علی(ع) را به سبب رفتار مخالفان بیان کرد. محور دیگر توجه دادن به پیروز ظاهری و واقعی میدان نبرد است. به هنگام ورود امام سجاد(ع) نزد یزید ابراهیم‌بن طلحه که کینه نبرد جمل را از امام علی(ع) و خاندان او بر دل داشت روبه روی امام قرار گرفت و گفت ای علی‌بن الحسین(ع) چه کسی پیروز شد؟ امام در جوابش گفت: اگر می‌خواهی بدانی چه کسی پیروز شده است، چون وقت نماز شد در عبارات اذان و اقامه‌ات تامل کن.

 

پاسخ امام سجاد(ع) به یزید که می خواست  وقایع رخ داده را خواست خداوند اعلام کند چه بود؟

چون امام سجاد(ع) را در مجلس یزید آورند او به حضرت گفت: پدرت خویشاوندی با من را قطع کرد و حق مرا نشناخت و به منازعه با من برآمد و خداوند نیز آن‌چه را دیدی با وی انجام داد و به گونه‌ای در صدد بود که اتفاق روی داده را به رفتار امام و خواست خداوند منتسب کند. که امام با استناد به آیه قرآن این اندیشه یزید را به چالش کشید. نمونه این اندیشه و تلاش برای ارتباط اعمال حکومت با خواست الهی در مجلس عبیدالله‌بن زیاد هم دیده می‌شود که آن‌جا هم حضرت رفتار روی داده را توسط مردم می‌خواند.

 

تقبیح رفتار یزید محور دیگری است که که به ویژه در سخنان حضرت زینب(س) در مجلس یزید پس از مشاهده رفتار وی در پی اهانت زدن چوب به سر مبارک امام و خواندن اشعاری در پیروزی، قابل مشاهده است. عقیله بنی‌هاشم در بخشی از این سخنان خطاب به یزید فرمود: آیا گمان برده‌ای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی و ما رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست!! و حکایت از عظمت جایگاه تو دارد که این چنین باد در بینی انداخته‌ای، و برق شادی از دیدگانت می‌جهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم می‌بینی لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کرده‌ای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود» (آل عمران: ۱۷۸).

 

آیا این از عدل است‌ ای فرزند آزادشده‌ها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟! پرده‌هایشان را دریدی، و چهره‌هایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهره‌هایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. چگونه امید می‌رود از فرزند کسی که جگرهای پاکان را به دهان گرفته و گوشت وی از خون شهداء پرورش یافته است؟! و چسان در عداوت ما اهل البیت کندی ورزد آن که نظرش به ما نظر دشمنی و کینه‌توزی است؟! آن گاه بدون احساس چنین گناه بزرگی می‌گویی اجدادت برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند: ‌ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصا بر دندان‌های ابی‌عبد اللَّه(ع) بزنی. (ای یزید) زود باشد که به اجدادت بپیوندی و در آن روز آرزو می‌کردی که‌ای کاش شل بودی و لال و نمی‌گفتی آنچه را که گفتی و نمی‌کردی آنچه را که کردی.

 

 

 

 

کد خبر 1091823

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha