خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه: روز پنجم ماه صفر مصادف است با روز شهادت حضرت رقیه (س) در خرابه شهر شام. کودکی که هنوز انگار صدای درخواست پدر از سوی وی، در کوچه پس کوچه های تاریک تاریخ بشری به گوش می رسد.حضرت رقیه فرزند امام حسین(ع) است. بر اساس برخی کتابهای تاریخی، نام مادر ایشان، ام اسحاق است که پیش از ازدواج با امام حسین(ع)، همسر امام حسن مجتبی بود و بعد از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن(ع) به عقد امام حسین(ع) درآمده بود.
چگونگی شهادت حضرت رقیه (س)
یکی از شهدای قیام حسینی در روز دهم محرم سال 61 ه.ق که نقش بسزایی در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی داشت، حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین (ع) است. حضرت رقیه(س)در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه.ق، مظلومانه به شهادت رسید .
چنانچه در این بخشاز دین و مذهب نمناک بازگو شده است حضرت رقیه(س) در شهر مدینه به دنیا آمد و در سن سه سالگی همراه پدر بزرگوار خود، امام حسن(ع) و اهل بیت ایشان به درخواست کوفیان عازم کربلا شد. امام حسین(ع) تا قبل از روز عاشورا بارها حضرت رقیه را مورد شفقت و مهربانی خود قرار داده و از ایشان دلجویی کردند و در مورد آن حضرت به حضرت زینب (س) سفارش نمودند.
پس از واقعه عاشورا، حضرت رقیه(س) به همراه حضرت زینب(س)، امام سجاد(ع) و سایر اسرا به کوفه و سپس به شام برده شد و در این مسیر رنج های بسیاری را متحمل شد.
حضرت رقیه(س) در فراق پدر بسیار بی تابی می کرد به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. وقتی خبر به یزید رسید دستور داده تا سر مبارک امام حسین(ع) را نزد حضرت رقیه(س) ببرند. ایشان بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آن قدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست. در ابتدا همه تصور کردند که حضرت رقیه(س) به خواب رفته است اما پس از مدتی متوجه شدند که ایشان از دنیا رفته است. شب هنگام و را غسل داده و در همان خرابه مدفون نمودند.
از کهن ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ "رقیه" یاد شده است، قصیده سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق(ع) و امام موسی کاظم (ع) است.
سن حضرت رقیه(س)
درباره سن حضرت نیز در منابع تاریخی اختلاف است:
1. برخی ایشان را سه ساله معرفی کرده اند (طریحی، بی تا: 136؛ شاه عبدالعظیمی، 1411: 179) و سال ولادت ایشان را سال پنجاه و هشت دانسته اند.
2. برخی ایشان را چهار ساله دانسته اند (طبری، 1426: 2/ 179) و بر این باورند که آن حضرت در سال پنجاه و هفت به دنیا آمده است.
پس از عماد الدین طبری در کتاب کامل بهایی، ملاحسین واعظ کاشفی در روضةالشهدا - که نسبت به کامل بهایی کتابی ضعیف تر است - مطالب طبری را با تفصیلی بیشتر مطرح می کند؛ اما همچنان نامی از کودک نمی برد و او را چهار ساله ذکر کرده و محل وفاتش را کوشک (کاخ) یزید می داند (واعظ کاشفی سبزواری، 1372: 87؛ محمدی ری شهری، 1391: 1/149).
با توجه به آن که منابع ذکر شده در مورد دوم قدیمی ترند و کامل بهایی مربوط به قرن هشتم و روضة الشهدا مربوط به قرن دهم هجری هستند، نتیجه می گیریم که حضرت در زمان وفات، چهار ساله بوده است.
رقیه در کربلا
از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقیه لحظه ای از پدر جدا نمی شد، شریکِ غم ها و مصیبت های او بود و با دیگر یاران امام از درد تشنگی می سوخت. یکی از افراد سپاه یزید می گوید:
من در میان دو صف لشکر ایستاده بودم، دیدم کودکی از حرم امام حسین علیه السلام بیرون آمد، دوان دوان خود را به امام رسانید، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: ای پدر، به من نگاه کن! من تشنه ام. این تقاضای جان سوز آن دختر تشنه کام و شیرین زبان، چون نمکی بر زخم های دل امام بود و او را منقلب کرد، بی اختیار اشک از چشمان اباعبداللّه علیه السلام جاری گردید و با چشمی اشک بار فرمود: «دخترم، رقیه! خداوند تو را سیراب کند؛ زیرا او وکیل و پناه گاه من است.» پس دست کودک را گرفت و او را به خیمه آورد و او را به خواهرانش سپرد و به میدان برگشت.
رقیه در راه شام
کاروان کربلا، از کوفه راهی شام شد، همان کاروانی که اهل بیت پیامبر بودند و به اسیری از کربلا آورده شده بودند، در بین راه که سختی و مشکلات بر رقیه کوچک فشار آورده بود، شروع به گریه و ناله کرد. یکی از دشمنان چون آن فریاد و ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: ای کنیز، ساکت باش؛ زیرا این با گریه تو ناراحت می شوم. آن حضرت بیشتر اشک ریخت، بار دیگر آن نامرد گفت: ای دختر خارجی، ساکت باش. حرف های زجر دهنده آن مرد، قلب رقیه علیهاالسلام را شکست، رو به سر پدر فرمود: ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند، پس از این جمله ها، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانیت رقیه را از روی شتر بر زمین انداخت.
رقیه در خرابه شام
بعد از ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام، آنان را در خرابه ای نزدیک کاخ سبز یزید جای دادند. روزها آفتاب و شب ها، سرما به شدت آنان را اذیت می کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشای خرابه نشینان می آمدند، داغی جان سوز بود. روزی حضرت رقیه علیهاالسلام ، به جمع شامیان که در حال برگشتن به خانه های خود بودند، اشاره کرد و ناله ای دردناک از دل برآورد و به عمه اش گفت: ای عمه، اینان کجا می روند؟ آن حضرت فرمود: ای نور چشمم اینان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقیه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداریم، و زینب علیهاالسلام فرمود: نه، ما در این جا غریبه هستیم و خانه ای نداریم، خانه ما در مدینه است. با شنیدن این سخن، صدای ناله و گریه رقیه بلند شد.
مرقد حضرت رقیه (س)
محل دفن حضرت رقیه (س) کنار یک بازارچه قدیمی و با فاصله از مسجد اموی در دمشق قرار دارد و تا کنون چند بار تعمیر شده است. شواهد و مدارک درباره وجود شریف آن حضرت و استقرار قبر آن حضرت در مکان فعلی حرم مطهر ایشان همراه با معجزات و کرامات بسیار است. مرقد آن مخدره تبدیل به مرکزی برای تبلیغ شیعیان شد به طوری که جنایات معاویه نسبت به اسلام کمتر شد.
زیارت نامه حضرت رقیه (س)
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ،
الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ،
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً برَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
درود بر تو ای بزرگ ما رقیه که بر تو باد احترام و سلام و عنایات و برکات خداوندگار ما. به تو ادای احترام می کنم ای دخت امیر المومنین علی بن ابی طالب، در برابر عظمتت تعظیم می نمایم ای دختر فاطمه زهرا که مادرت بزرگ زنان دو جهان است، تسلیم مقام توام ای دختر یادگار خدیجه کبری، که سمت مادری داشت بر مردان و زنان با ایمان. سلام بر تو ای دختر ولی خدا،
درود بر تو ای خواهر دوست خدا. سلامتی بر تو ای دخت حسین شهید، دعا نثارت ای که هستی راستگو و حاضر در دینت.
سلام بر تو ای که از راهت راضی بودی و خدا از مسیرت خشنود، در برابرت خاضعم ای پرهیزکار و پاکیزه تن ف تحیت بر تو ای تزکیه شده برتر، تسلیم مقام توام، ای که بودی در مظالم و با ارزشت همه را تحمل کرده افشا نمودی، صلوات خداوند بر تو و بر روح تو و جسمت. خداوند تبارک و تعالی خانه و زندگی تو را در بهشت قرار داده در کنار پدران و اجداد پاک و گرامی معصومت،
درود بر شما به آنچه که صبر کردید. پس چه زندگی زیبایی در انتظار شماست، و نیز به فرشتگان پاسدار حرمت که نگهبان مقامات می باشند کرنش می کنم و در خاتمه با تمام وجود به خاندان معظم رسول خدا محمد (صل الله علیه وآله و سلم) دعا کرده و الطاف و مراحم الهی را مسئلت می کنم.
نظر شما