خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ بسیاری از خانههای تاریخی گیلان در سالهای اخیر، تخریب و نوسازی شدهاند. اگرچه با تخریب این خانهها شاهد نابود شدن معماری خاص خانههای شمال کشور هستیم، اما آنچه کمتر درباره آن میشنویم، از بین رفتن اسناد، مکاتبات و عکسهای بهجامانده از صاحبان اصلی این خانههاست که گاه از خاندانهای پرنفوذ و صاحب نام بودهاند. اسنادی که با بررسی آنها بخشی از ناگفتههای تاریخ این سرزمین روشن میشود.
متاسفانه دیده شده، وارث، بدون توجه به محتوای مکتوبههای بهجامانده، آنها را در خلال فروش و یا نوسازی خانه از بین میبرند. خرید و فروش اجناس و کاغذهای باطله و قدیمی توسط عتیقه فروشهای محله خواهر امام رشت، پدیده نوظهوری نیست. برخی از این عتیقه خرها، در زمان تخریب خانه، تمام محتویات زیربام را یکجا و فلهای میخرند. در میان وسایل قدیمی و به اصطلاح بدرد نخوری که معمولا در زیر بامها به عنوان انبار نگهداری میشود، صندوقچههایی حاوی اسناد و مکاتبات نیز وجود دارد که صاحبخانه از محتوا و شاید ارزش تاریخی آن مطلع نیست. برخی از این اسناد خوشبخت بوده و توسط برخی از مجموعهدارها و علاقمندان اسناد تاریخی خریداری و به شیوه صحیحی نگهداری و یا بازخوانی میشود. ولی بسیاری از این اسناد سر از کاغذهای بازیافتی در میآورد.
خرید برخی از اسناد «سردار محتشم»، توسط یک مجموعه دار اسناد شنیدنی است. وراث سردار محتشم خارج از کشور زندگی میکنند و برای فروش اموال پدر به تهران میآیند. خانه و متعلقات یکجا فروخته میشود و تمام کاغذجات و حتی عصای پدر بهعنوان زباله دم در گذاشته میشود و رفتگر محله این کاغذها را به یک عتیقه خر در تهران به قیمت بسیار نازلی میفروشد. اسنادی که بعدها معلوم میشود بخشی از تلاشهای مجاهدان گیلانی مشروطه خواه در خلال فتح تهران بوده است.
یکی از نوادگان خانواده بزرگ منجم باشی- که خاندان وی سالها حکومت رانکوه و لنگرود را در دوره قاجار داشتند- روایت میکرد که به دلیل رها شدن خانه میراثی منجم باشی در لنگرود، سند زرکوب ازدواج مادربزرگش- که دختر صفی علیشاه بوده - به سرقت رفته است.
نوسازی بافتهای تاریخی به نام بافت فرسوده، تنها تخریب هویت معماری ما نیست بلکه لابه لای هر خشت و سفالی که بر زمین میریزد و بهعنوان نخاله ساختمانی تغییر کاربری مییابد، بخشی از هویتهای مکتوب فرهنگی و تاریخی این شهر نیز مدفون میشود.
یکی از کارشناسان سازمان اسناد و کتابخانه ملی گیلان در این باره میگوید: با اینکه گیلان بهعنوان استانی فرهنگی شناخته میشود، ولی هنوز مردم و مسئولان در زمینه نگه داشت اسناد تاریخی و حفظ و انتشار آن به یک باور علمی و صحیح نرسیدهاند و در زمینه انتشار اسناد تاریخی، خاطرات رجال، نامهها، سفرنامههای بزرگان، وصیتنامهها و مکاتبات و... کم کاری میشود.
«علی امیری» میافزاید: وراث چون نمیدانند چه منابع با ارزشی در اختیار دارند، ناخواسته آنها را معدوم میکنند. اسناد با ارزشی که سالها در زیرشیروانی منازل و یا صندوقچهها نگهداری میشده و نمیدانند محتوای اسناد چیست و چون خوانش اسناد تاریخی هم دشوار است، از ماهیت آن بیخبرند.
وی سالهاست اسناد تاریخی سالم مانده را خوانش کرده و مقالات متعددی برگرفته از محتوای اسناد، منتشر کرده است و میگوید: خاندانهای قدیمی گیلان، خدمات و حوزه اختیارات و نفوذ آنها را میتوان از خوانش اسناد برجای مانده احصا کرد.
امیری در این باره ادامه میدهد: گیلان به خاطر شرایط خاصی که داشته تجلیگاه پیدایش خاندانهای مختلفی بود؛ بطوریکه در حد فاصل منطقه آستارا و تالش تا دیار اشکور و هوسم میتوان خاندانهای متعددی را یافت که قرنها از سکونتشان در سرزمین گیلان میگذرد. این خاندانها اکثرا به خاطر نقش آفرینی در تحکیم حکومتهای محلی و نیز تقویت سلسلههای اعصار گذشته، سوابق مکتوبی از خود به جا نهادند. خاندانهایی مثل صوفی در املش، صفاری در لاهیجان، میرمسعودی در تالش، خاندانهای سمیعی، منجم باشی و آل بویه.
این کارسناش سازمان اسناد درباره خاندان صوفی توضیح میدهد: خاستگاه این خاندان بزرگ کردتبار، از اواسط سلطنت سلاطین صفوی، منطقه رانکوه بوده است. با استناد به روایات شفاهی و نیز مطالب پراکنده، اجداد این خاندان به دستور شاه عباس اول به منطقه دیلمان و رانکوه کوچانده شدند و ضمن خدمت به حکومتهای محلی، به تدریج جایگاه حکومتی پیدا کرده و در اواسط قاجاریه در تشکیلات دیوانسالاری مناسبی به دست میآوردند. از این خاندان قدیمی اسناد پراکنده بسیاری باقی مانده، مجموعه اصلی توسط نصرت الله خان صوفی سیاوش که در واقع ریاست طایفه را تا زمان مرگ (۱۳۳۶ ه. ش) داشت، نگهداری میشد. از مرگ وی این آرشیو ارزشمند نزد یکی از فرزندان محفوظ مانده است. با بررسی اجمالی این آرشیو تعدادی نامه و حکم فرمان متعلق به عصر صفوی دیده شده که ارزش و اعتبار خاصی داشت. یکی از اسناد سواد( رونوشت) حکم فرمان شاه سلطان حسین است که به درخواست رعایای حلشکوی دیلمان که ساکن واجارگاه رانکوه بودند، صادر گردید. نکته قابل اهمیت این سند موضوع ملکداری شیوههای رسیدگی به وضعیت املاک محلی میباشد. در واقع توجه به متن سند یادآور شیوههای ملکداری عصر صفویه بوده که بیشتر به عنوان اقطاع داری در تاریخ آورده شده است. این عنوان به مرور به تیول و سیورغال تغییر شکل داد.
امیری با اشاره به نفوذ و اقتدار خاندان میرمسعودی در منطقه تالش میگوید: این خاندان از بازماندگان نسل سلاطین صفویه هستند و بعضی از نیاکان این خاندان در همان دوره صفویه نیز صاحب اعتبار و نفوذ فراوان در منطقه تالش بودند. میتوان گوشهای از عیار و کیفیت جایگاه این خاندان را لابه لای اسناد و مدارک به جای ماندهای که امروزه نزد بازماندگانشان نگهداری میشود، یافت که بیانگر گوشهای از نقش اساسی تالشان در شکل گیری و استقرار صفویان بوده است. یکی از آن اسناد، حکم شاه طهماسب اول و اعطای حکومت ولایات طالش، لنکران، آستارا، فومن، تول، ناو و توابع آن به آقا سید فضل الله یکی از اجداد خاندان میرمسعودی است و سند دوم نیز حکم فرمان شاه عباس اول و اعطای حکومت محال آستارا، لنکران، گسکر و فومن به سید قطب الدین خلیفه یکی دیگر از اجداد خاندان میرمسعودی است.
این کارشناس سند به نفوذ و قدرت خاندان آل بویه در شرق گیلان اشاره دارد که به قبل از صفویه باز میگردد و ابراز میدارد: به استناد اوراق تاریخی و شجرهنامهای که به دست آمده، تاریخ زندگی و حیات نیای بزرگ این خاندان که شخصی موسوم به آقا ایرج باشد، به چندی قبل از حکومت صفویه بر میگردد. این خاندان که در سکونتگاه اصلیشان دستکم طی پنج قرن گذشته منطقه شمام از توابع اشکور بوده، همیشه در داد و ستد ملکی و امور ملکداری سر و کار داشتند و به طبع آن اوراق و مدارک پراکنده فراوانی از همان دوران تا به عصر حاضر نزد بازماندگان آل بویه سُمامی محفوظ مانده که مربوط به شهر لنگرود است. ولی چنین اسنادی به خاطر دور بودن از دست محققان و ضعف بازخوانی، جای خود را در مطالعات محلی نتوانسته پیدا کند.
یکی از نکات حائز اهمیت در اسناد خاندان آل بویه، مالکیت یکی از اجداد این خاندان در محله درب مسجد لنگرود و نیز قدمت فراوان این محله می باشد. امیری به حوزه اقتدار خاندان صفاری در لاهیجان هم اشاره نموده و میگوید: در آرشیو اسناد خاندان صفاری -که نیای آن در اواخر صفویه در لاهیجان منزل گزید- اوراق پراکندهای از مکاتبات ملکی آن دوره یافت شده که در نوع خود قابل توجه است. از جمله، یک سند ملکی که در سال ۱۱۳۲ قمری نوشته شده و مربوط به روستای ملفجان است. این روستا در آن زمان از مراکز مهم تولید پیله بود و برای حکومت محلی لاهیجان بسیار باارزش جلوه میکرد.
به گفته این کارشناس اسناد، بازخوانی و بررسی اسناد موجود در آرشیو خاندانهای گیلان ضروری است و تاریخ محلی گیلان برای پربار شدن راهی جز مراجعه به میراث مکتوب خود ندارد. اما این اوراق لابه لای خشت و سفال و زیر بام خانههای تاریخی که رطوبت هم همه وقت سال در جولان است، چگونه باید حفظ شود! گنجهای پنهانی که با تخریب خانههای تاریخی نابود می شوند.
نظر شما