تبدیل تهدید به فرصت/ افزایش تعامل خانواده با مدرسه با شیوع ویروس کرونا

شیوع ویروس کرونا، موضوع همکاری خانواده و مدرسه را برای آموزش دانش آموزان در مرکز بحث‌های آموزشی همه کشورها قرار داده است. معلمان در سراسر جهان گزارش می‌دهند که روش‌های خلاقانه‌ای برای تعامل با والدین برای کمک به دانش آموزان در یادگیری در خانه، ازجمله

درآمد

شیوع ویروس کرونا، موضوع همکاری خانواده و مدرسه را برای آموزش دانش آموزان در مرکز بحث‌های آموزشی همه کشورها قرار داده است. معلمان در سراسر جهان گزارش می‌دهند که روش‌های خلاقانه‌ای برای تعامل با والدین برای کمک به دانش آموزان در یادگیری در خانه، ازجمله راهکارهایی که دوست دارند حتی پس از پایان همه‌گیری، ادامه دهند، ایجاد کرده‌اند.

 به‌نوبه خود، والدین - که ما آن‌ها را اعضای خانواده یا سرپرست خانواده‌ای می‌دانیم که مراقبان اصلی هستند - به این تجربیات جدید آموزش از راه دور و اشکال جدید ارتباطات پاسخ مثبتی داده‌اند و حتی انتظاراتی برای نسل جدید والدین در رابطه با مشارکت بیشتر و عمیق‌تر با مدارس به وجود آمده است که همه این‌ها نشان‌دهنده افزایش تقاضای خانواده‌ها برای رویکردهای جدید در همکاری و مطالبه گری از مدارس است.

 

مقدمه

بسیاری از معلمان، مدیران مدارس و یا حتی سیستم‌های آموزشی در سراسر جهان، یک‌لحظه «یافتم، یافتم» داشته‌اند، به‌زعم بسیاری از افراد یکی از آن لحظات، با شیوع ویروس کرونا آغاز گردید، بدین معنی که عرصه آموزش به دو برهه بعد و قبل از شیوع کرونا تقسیم خواهد شد؛ یکی از این تأثیرات که هم‌اکنون نیز در همه دنیا و حتی در کشور خود نیز شاهد آن هستیم، مربوط به نحوه تعامل بین خانواده‌ها و مدارس است، ایجاد مکانیزم های ارتباطی جدید و جهش‌هایی در سطح مشارکت خانواده‌ها در مدارس، به‌ویژه در میان والدینی که قبلاً دسترسی به آن‌ها سخت به نظر می‌رسید.

این تمرکز جدید بر راه‌های ارتباط خانواده‌ها با مدارس، فرصتی را برای تغییرات چشمگیر، رویکردهای وسیع‌تر، چشم‌اندازهای امیدبخش‌تر در بلندمدت در حوزه آموزش فراهم می‌آورد. مشارکت خانواده با مدرسه، یعنی همکاری بین بازیگران متعدد، از والدین و اعضای جامعه گرفته تا معلمان و مدیران مدرسه که همگی نقش مهمی در بهبود و تغییر سیستم آموزشی و بازتعریف اهداف مدرسه برای دانش آموزان و جامعه ایفا می‌کنند.

خانواده و مدرسه در انجام وظایف تربیتی مکمل یکدیگرند و اگر این دو نهاد روش‌ها و برنامه‌های هماهنگ نداشته باشند، در روند رشد کودک اختلال به وجود می‌آید. دو نهاد خانه و مدرسه نقش اساسی در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان دارند. بین روش‌های تربیتی خانواده و مدرسه باید همسویی و تشابه وجود داشته باشد و یکی از این دو، کار دیگری را خنثی نکند، بلکه به‌عنوان دو جریان مکمل عمل کنند. البته مدرسه باید پیشاهنگ ارتباط با خانواده باشد و با روش‌های گوناگون ابزار مشارکت فکری و عملی خانواده را در امر تعلیم و تربیت فرزندانشان فراهم کند.

مدارسی که از مشارکت خانواده‌ها برخوردارند 10 برابر بیشتر از اثربخش آموزشی برخوردارند

در یک مطالعه طولی در 200 مدرسه ابتدایی دولتی در شیکاگو (بیرک، 2010)، محققان پنج عامل کلیدی را شناسایی کردند که نمرات ادبیات و ریاضی دانش آموزان را به میزان قابل‌توجهی بهبود می‌بخشید: مدیریت مدرسه، مشارکت خانواده‌ها، شایستگی کارکنان آموزشی، بافت و جو آموزشی مدرسه و هدایت‌های آموزشی. نکته بسیار مهم این است که مدارس زمانی که از هر پنج عامل برخوردار بودند، بیشتر پیشرفت کردند. ضعف مداوم، حتی در یکی از این عوامل باعث شده بود که مدارس دچار رکود شوند، ولی مشارکت خانواده‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین عامل پیشرفت دانش آموزان شناسایی شد که در مقایسه با مدارسی که این نوع مشارکت اتفاق نمی‌افتاد تا 10 برابر اثربخشی آموزشی، بیشتر مشاهده گردید.

همکاري والدين با مسئولان مدرسه ٬در دوره‌ی ابتدايي از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است. نقش مهمی که مشارکت خانواده و مدرسه در بهبود پیشرفت دانش آموزان ایفا می‌کند نیز به‌طور گسترده‌ای توسط تحقیقات دیگر موردحمایت قرارگرفته است، ازجمله فرا تحلیل صورت گرفته از 52 پژوهش که نشان می‌دهد مشارکت والدین در تحصیل فرزندان، خود منجر به بهبود نمرات دانش آموزان در کلاس‌های خود و در آزمون‌های استاندارد می‌شود (جینز، 2007)

اصلاح تعریف موفقیت، برای خانواده‌ها

توجه بیشتر به مشارکت خانواده‌ها در مدرسه، فرصتی را برای بحث و گفتگوی گسترده‌تری در مورد هدف کلی مدرسه فراهم کرده است. خانواده‌ها نه‌تنها انتظارات خود را برای مشارکت مداوم افزایش داده‌اند، بلکه در بسیاری از زمینه‌ها، در طول شیوع بیماری کرونا، در خط مقدم منتقدان آموزش‌وپرورش بوده‌اند و نظراتی در مورد اینکه آموزش‌وپرورش باکیفیت برای فرزندان خود باید چگونه باشد، دارند.

درگذشته بحث‌های والدین در مورد مدرسه، اکثراً در مورد کسب نمره و امتیاز مناسب و یا حداکثر اطمینان از یادگیری مؤثر دانش آموزان در مدرسه بوده، اما وضعیت کنونی، به والدین و خانواده‌ها و معلمان و مدارس اجازه می‌دهد که یک‌قدم به عقب بردارند و از یکدیگر بپرسند: «مدرسه برای چیست؟ مدرسه باید چه نقشی در جامعه داشته باشند؟ و مدارس چه نوع شایستگی‌ها و مهارت‌هایی را باید به فرزندان ما بیاموزند؟

سه مانع برای مشارکت خانواده و مدرسه

مدارس و کارکنان آموزشی فاقد صلاحیت مشارکت با خانواده‌ها هستند و دوره‌های آموزشی مربوطه را سپری نکرده‌اند

ازآنجایی‌که کار با خانواده ازلحاظ تاریخی در قلب طراحی مدرسه نبوده است، کارکنان آموزشی تنها توصیه‌هایی در این زمینه دریافت کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال، در برنامه آموزشی ایالات‌متحده آمریکا، فقط 25 ایالت از 50 ایالت برای به مدیران مدرسه راهبردهای مؤثر مشارکت با خانواده را آموزش می‌دهند و کمتر از یک‌سوم ایالت‌ها نیز به معلم‌ها آموزش‌های تعامل با خانواده را می‌دهند (انجمن ملی خانواده، مدرسه و مشارکت جامعه، 2020). به‌طورکلی در سطح دنیا، مشارکت خانواده با جامعه نیز اغلب در برنامه‌ها و سیاست‌های آموزشی نادیده گرفته می‌شود.

درنتیجه، بسیاری از مدیران، کارکنان و معلمان مدارس هنوز مهارت‌های لازم برای مشارکت مؤثر با خانواده‌ها را ندارند. بدون داشتن مهارت‌های لازم و آموزش در جهت ایجاد روابط قابل‌اعتماد با خانواده‌ها، سوءتفاهم و کدورت‌هایی معمولاً بین مدرسه و خانواده رخ می‌دهد.

خانواده‌ها در مشارکت با مدارس احساس ناامنی، عدم اطمینان و عدم استقبال می‌کنند

بسیاری از خانواده‌‌ها، از تعامل با مدرسه وحشت دارند و احساس می‌کنند که این تعامل از سوی مورد استقبال قرار نمی‌گیرد (کوپر،2009). این تصور، می‌تواند، دلایل متعددی داشته باشد، به‌عنوان‌مثال روابط عمومی پایین والدین یا تجربیات ناخوشایند خود والدین در دوران تحصیل، یا نبود ساختاری پیش‌بینی‌شده‌ای برای این تعامل، یا این احساس که در این تعاملات مسائل غیر آموزشی (مسائل مالی) مطرح گردد. همچنین برخی از والدین نیز اظهار می‌کنند که معلمان و مدارس نیز حالت تدافعی در این خصوص دارند و فرایندهای آموزشی را به‌خوبی به اطلاع والدین نمی‌رساند، زیرا از نظارت والدین نگران هستند. از طرفی نیز معلمان و مدارس نیز در بسیاری از جوامع از زمان کافی برای تعامل مؤثر با تک‌تک والدین برخوردار نیستند.

به موضوع مشارکت خانواده و مدرسه توجه، پژوهش و بودجه محدودی اختصاص می‌یابد

در برخی از متون و مقاله‌ها، به راه‌حل‌های برای مشارکت خانواده و مدرسه اشاره‌شده است، اما معمولاً موردتوجه قرار نمی‌گرفته‌اند. ادبیات مربوط به مشارکت خانواده و مدرسه معمولاً محدود بوده است و قبل از همه‌گیری ویروس کرونا، موضوع نسبتاً کم‌اهمیتی برای محققان آموزشی بوده است. در پایگاه داده مرکز اطلاعات منابع آموزشی وزارت آموزش‌وپرورش ایالات‌متحده (ERIC)، جستجوی مقالات بین سال‌های 2001 تا 2019 با استفاده از کلمه کلیدی «معلمان» چهار برابر استناد به جستجوها با استفاده از کلمه کلیدی «والدین و نقش آنان» در حوزه آموزش بوده است و همچنین تعداد مقالات در این حوزه محدود بوده، هرچند با شیوع ویروس کرونا شاهد تغییراتی در این خصوص بوده‌ایم.

جمع‌بندی

شیوع ویروس کرونا، اولین عامل نبوده و نخواهد بود که نیاز به تغییر سیستم‌های آموزشی را ایجاد می‌کند. راهکارهایی برای همکاری همه ذینفعان آموزش (معلمان، مدیران، خانواده‌ها و جوامع) برای تغییر سیستم حال حاضر موردنیاز است، به‌ویژه برای مواجهه با جهان در حال تغییر و مهارت‌های موردنیاز آن‌که دوباره غافل‌گیر نشویم.

بین همه ذینفعان آموزش، اجماعی وجود دارد مبنی بر اینکه سیستم‌های آموزشی باید توسعه دانش آموزان در طیف وسیعی از شایستگی‌ها و توانمندی‌ها را مورد هدف قرار دهد و نه‌فقط در یک بعد؛ یعنی برای توسعه مهارت‌ها، آموزش و یادگیری باید به‌گونه‌ای باشد که شامل تجربیات بیشتر، بازیگوشانه و کاربردی و متناسب با دنیای واقعی و مهم‌تر دنیای آینده تدوین یابد (وینتروپ و همکاران، 2018)، همان عواملی که دیر یا زود سیستم‌های آموزشی ما را بیشتر به این سمت سوق می‌دهند، مانند ظهور فناوری‌های جدید، نیاز به مهارت به‌جای مدرک، تغییرات وسیع در دنیای کار و به وجود آمدن بحران‌های پیچیده اجتماعی و محیطی. خانواده و مدرسه به‌عنوان دو نهاد اصلی آموزش‌وپرورش هر کشوری قلمداد می‌شود، لذا وضعیت موجود هر کشوری نتیجه یادگیری دیروز افراد در این دو نهاد است و وضعیت فردای هر کشوری درنتیجه سرمایه‌گذاری‌هایی است که امروز روی دانش، مهارت، اعتقادات دانش آموزان در خانواده و مدرسه انجام می‌گیرد، بنابراین بین خانواده و مدرسه باید تعاملی سازنده، اصلاح‌کننده و تکمیل‌کننده نواقص یکدیگر شکل بگیرد.

رابطه خانواده و مدرسه تعاملي دوطرفه است. هر دو نهاد تربيتي بايد به نقش خود عمل کنند تا تعليم و تربيت ثمربخش شوند. وجود معلمان باصلاحیت در مدارس، خلأ وجود پدر و مادر را پر نمی‌کند و وجود والدين توانا و قابل نيز نمی‌تواند جاي مدرسه را بگيرد. همکاري و هماهنگي اين دو نهاد مهم در يک برنامه واحد و منسجم می‌تواند ثمربخش باشد. شکل‌گیری شخصيت و چگونگي رشد رواني کودکان بيش از همه در گرو عملکرد خانه و مدرسه است. اين دو نهاد اجتماعي است که بزرگ‌ترین مسئوليت را در رشد و تکامل شخصيت کودکان بر عهده دارند. وقتی‌که رفتار معلمان و اولياي مدرسه و نيز رفتار پدر و مادر و اولياي خانواده با موازین تعليم و تربیت و روانشناسي کودک و رشد او مطابقت نداشته باشد، سلامت رواني و اجتماعي کودکان به مخاطره می‌افتد. پس در پرتو همدلي و همسویی اين دو نهاد مهم آموزشي و تربيتي يعني خانه و مدرسه، بسياري از مشکلات و تنگناهاي نظام تعليم و تربیت حل خواهد شد.

پژوهشگر: دکتر میلاد حقیقی

 

کد خبر 1113913

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha