به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، با توجه به آنکه دعای ندبه از ادعیه سفارش شده برای روز جمعه منتظران امام مهدی(عج) است در سلسله مطالبی مروری داریم بر شرح فرازهای نورانی این دعا و آموزه های مهدوی آن. در ادامه شرح فرازهای سی و نهم از این دعا مرور می شود:
فراز سی و نهم
«یَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ یَا ابْنَ الْخَضَارِمَهِ الْمُنْتَجَبِینَ یَا ابْنَ الْقَمَاقِمَهِ الْأَکْرَمِینَ یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَهِ یَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَهِ یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَهِ یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَهِ، یَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَهِ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَهِ؛ ای فرزند بزرگواران نجیب! ای فرزند پاکان پاکیزه! ای فرزند بزرگواران برگزیده! ای فرزند دریاهای بیکران بخشش گرامی تر! ای فرزند ماه های نورافشان! ای فرزند چراغ های تابان! ای فرزند ستارگان فروزان! ای فرزند اختران درخشان! ای فرزند راه های روشن! ای فرزند نشانه های آشکار.
این فراز از دعای ندبه نیز در ادامه جملات پیشین به ویژگی های برجسته ائمه(ع) اشاره می کند. مطالعه منابع دینی درباره امامت ثابت کننده همه این صفاتی است که در این فراز به آن اشاره شده است. به جاست که برخی از مهمترین صفات امامان معصوم(ع) که نشانگر نجابت و بزرگواری ایشان است، در ضمن نکاتی بیان شود.
نکته ها
۱. عصمت و طهارت از گناه یکی از صفات حتمی امام است. عصمت یعنی آنکه انسان نه تنها گناه نکند، بلکه در فکر گناه هم نباشد. ما در برخی گناهان حالت عصمت داریم؛ زیرا تاکنون آن را مرتکب نشده ایم و فکر آن را هم نکرده ایم؛ مانند برهنه به کوچه و بازار رفتن، خودکشی و یا کشتن دیگران. همان طور که ما در بسیاری موارد به خاطر علم و آگاهی که به زشتی، پستی و بد عاقبتی گناهان داریم، هرگز به فکر انجام آنها نیستیم، امام هم به خاطر علم و یقینی که به ناپسندی همه گناهان دارد، هرگز گرد آنها نمی رود.
۲. لزوم عصمت امام از خطا و نسیان نیز به آن دلیل است که ما معمولًا در رفتار و منش خود دچار خطا و اشتباه می شویم، پس به یک امام معصوم نیاز داریم تا به او مراجعه کرده و حقیقت را بازشناسیم و به این وسیله او ما را حفظ کند. بنابراین، او نباید خطاکار باشد.
۳. امام باید سعه صدر داشته باشد؛ زیرا زودرنجی و کم حوصلگی با اداره، رشد و هدایت جامعه سازگار نیست. امیرالمومنین حضرت علی عليهالسلام می فرماید: «آله الریاسه سعه الصدر؛ روح بزرگ، لازمه ریاست است.»
۴. هنگامی که خداوند حضرت موسی عليهالسلام را برای هدایت مردم برگزید، آن حضرت(ع) از خدا چند چیز درخواست نمود که اولین آنها سعه صدر و ظرفیّت داشتن بود: «ربّ اشرح لی صدری؛ خدایا سینه ای گشاده و روحی بلند به من مرحمت فرما» تا بتوانم در برابر تمام حوادث بردبار باشم. پیامبر اسلام با شرح صدری که داشت در روز فتح مکه وقتی مسلمانان می خواستند از مشرکان انتقام آزار و شکنجه های آنان را بگیرند، فرمود: امروز، روز رحمت است نه انتقام.
۵. در تاریخ و سیره هر یک از امامان معصوم(ع)، سعه صدر آن بزرگواران در برخورد با معاندان و مخالفان به چشم می خورد؛ آن چنانکه حتی خود دشمنان به آن اعتراف کرده اند. امام حسن عليهالسلام در برخورد با جسارت های مرد شامی و شنیدن آن همه فحش و ناسزا، با گشاده رویی و بدون کم ترین ناراحتی به او فرمود: دلیل ناراحتی تو چیست؟ اگر نیازمندی، بی نیازت کنم و به قدری به او لطف و مهربانی نمود که مرد شامی شرمنده شد و گفت: خدا بهتر می داند که چه کسی را رهبر مردم قرار دهد.
۶. عدالت خواهی در فطرت همه انسان ها نهفته است و امام باید نمونه بارز آن باشد. امام علی عليهالسلام در نامه ای به یکی از فرماندهان خود چنین هشدار داد: به خدا سوگند، اگر اطلاع پیدا کنم که تو در بیت المال، کم یا زیاد خیانت کرده ای آنچنان بر تو سخت می گیرم که موهایت بریزد، کمرت خم شود و اعتبار اجتماعی خود را از دست بدهی.
و به مالک اشتر چنین دستور می دهد که باید برای دورترین نقاط کشور، همان مقدار سهم تعیین شود که برای نزدیک ترین آنها به مرکز حکومت: «فان للاقصی منهم مثل الذی للادنی».
۷. دوری از هوای نفس یکی دیگر از صفات امام است. امام صادق عليهالسلام از حضرت علی عليهالسلام نقل می کند که شرایط امامت چند چیز است، از جمله اینکه «لا یلهوا بشی ء من امر الدنیا؛ مسائل مادی و دنیوی او را سرگرم و مشغول نکند».
۸. امام باید دارای صفت شجاعت باشد. امام صادق عليهالسلام از حضرت علی عليهالسلام نقل می کند که امام باید شجاع ترین مردم باشد. در حدیث دیگری آمده است: «امام نباید ترسو باشد». بلکه باید مسئله مرگ و شهادت برای او حل شده باشد
.
۹. فضلیت و سابقه نیک نیز یکی دیگر از صفات امام است. حضرت علی عليهالسلام در نامه ای به معاویه می نویسد: «متی کنتم یا معاویهُ ساسهَ الرّعیه و وُلاهَ امرِ الامّه بغیر قَدم سابق و لا شَرَف باسِق؛ ای معاویه! شما را به سیاست و زمامداری مردم چه کار؟ تو که نه دارای سابقه خوبی هستی و نه شرف و فضیلت بلندی داری». آری، امام نباید کوچک ترین سابقه بدی داشته باشد.
۱۰. امام همواره باید بر اساس کتاب خدا رفتار کند.امام حسین عليهالسلام می فرماید: «فلعمری ما الامام الّا الحاکم بالکتاب؛ به جانم سوگند که امام نیست، مگر کسی که طبق کتاب خدا حکم می کند». آنگاه ادامه دادند: «الدائن بدین الحق الحابس نفسه علی ذلک؛ امام باید به دین حق معتقد باشد و هوس های خود را کنترل کند».
۱۱. عطوفت با مردم و سیاست مداری از ویژگی های دیگر امام است. امام رضا عليهالسلام درباره صفات امام چنین می فرماید:«أشفق علیهم من آباءهم وامّهاتهم؛ نسبت به مردم از پدران و مادران آنها مهربان تر است». «عالم بالسیاسه؛ با تدبیر جامعه را اداره می کند». «قائم بالریاسه؛ از عهده مسئولیّت بزرگ الهی برمی آید».
۱۲. یکی از صفات امام، زهد و بی علاقگی به دنیا است.حضرت علی عليهالسلام می فرماید: انّ اللّه فَرَض علی ائمه العدل ان یُقدّروا انفسهم بِضعَفَهِ الناس؛ همانا خدا واجب کرده که امامان بر حق و عادل، زندگی خود را ساده بگیرند تا با محرومان جامعه همگام بوده و بدین وسیله برای فقرا تسکین و دلگرمی باشند.
۱۳. حق گرایی و حق مداری از سیره همیشگی امام است. امیرالمومنین حضرت علی عليهالسلام می فرماید: ما شَککتُ فی الحق مذ اریتُه؛ از هنگامی که حق به من معرفی شد تاکنون شک و تردیدی برای من پیدا نشده است.
۱۴. امام از قاطعیّت در راه حق و پیشگامی در کارها برخوردار است. حضرت علی عليهالسلام می فرماید: «من از قومی هستم که هرگز ملامت های ملامت کنندگان در آنها اثر نمی گذارد: وانّی لَمِن قوم لا تاخذهم فی اللّه لومه لائم» و فرمود: مَن نَصب نفسه للناس اماماً فلیبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه؛ کسی که خود را امام مردم قرار می دهد، باید از خود شروع کند و روش تربیتی او عملی باشد قبل از آنکه از طریق زبان تربیت کند.
۱۵. بی تکلّفی از صفات اخلاقی امام است. خداوند به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: به مردم بگو: «و ما أنا من المتکلّفین؛ من اهل تکلّف و مشقّت نیستم» و تصنّع در کارم نیست. نشانه تکلّف آن است که انسان حاضر نیست دعوت افراد گمنام را بپذیرد یا از کار خلاف خود عذرخواهی کند یا چیزی را که نمی داند با شهامت بگوید نمی دانم یا جایی که لازم است مشورت کند. کسی که اهل تکلّف است نسبت به کوچک ترها ظالم و نسبت به بزرگ ترها شخصیّت زده است؛ امّا امام بی تکلّف ترین و متواضع ترین افراد است. هنگامی که مردم برای استقبال از حضرت علی عليهالسلام به دنبال او می دویدند، حضرت(ع) آنان را از این کار منع کرد؛ همان گونه که پیامبر(ص) اجازه نمی داد مردم پیاده راه بروند درحالی که آن حضرت سواره بودند.
۱۶. امام باید اهل مدارا، عفو، تغافل، سعه صدر و گذشت باشد تا افرادی که به دلایلی نقطه ضعفی داشته اند، از پیروی او ناامید نشوند. او همچون یوسف است که برادران خطاکار خود را پس از پشیمانی توبیخ نکرد و فرمود: «لاتثریب علیکم الیوم».
۱۷. یک رهبر آسمانی برای تربیت مردم باید با آنان مدارا کند ولی مداهنه هرگز. مدارا صرف نظر کردن از دنیا و مقام خود برای اصلاح دین یا دنیای مردم است؛ اما مداهنه صرف نظر کردن از برخی دستورات دین و مکتب، برای حفظ موقعیّت خود و رسیدن به مقام و دنیا است.
۱۸. مدارا یعنی نسبت به افراد کم ظرفیّت و کج فهم و فراری، عفو و اغماض داشته باشیم تا جذب مکتب شوند؛ اما مداهنه یعنی با همه گروه ها کنار آمدن و سازش کردن برای حفظ موقعیّت خود. مدارا از سعه صدر برمی خیزد؛ ولی مداهنه از ضعف و سودجویی، مدارا از عقل است و مداهنه از شیطنت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بعثتُ بمداراه الناس؛ من مبعوث شدم که با مردم مدارا کنم». همچنین فرمود: «انّ اللّه امرنی بمداراه الناس کما امرنی باقامه الفرائض؛ خداوند به من امر کرده تا با مردم مدارا کنم، همان گونه که امر نموده واجبات و نمازهای واجب را انجام دهم».
منبع: شرح قرآنی دعای ندبه، محسن قرائتی
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد دعا
نظر شما