خبرگزاری شبستان- گرگان، ۹۰ سالی می شود که ساکن خیابان پنج آذر گرگان هستم در ضلع جنوبی خیابانی که دو طرفش را درختان چنار احاطه کردهاند عمری گذراندم.
طبیعی است با سالیان زیادی که از عمر من گذشته اتفاقات زیادی را به چشم خود دیده باشم روزهای تلخ شیرین فراوانی را گذرانده باشم.
آن روزها تنها بیمارستان شهر من بودم روزگاری هم بیمارستان بودم و هم زایشگاه. آخ چه شیرین بود وقتی صدای گریه تولد نوزادی را میشنیدم دلم غنج میرفت.
سالیان زیادیست که از آن روزها می گذرد، شاید بعضی از همان نوزادان، روزگاری در یکی از اتاق های من شاغل بودند.
چهرهام در طی این ۹۰ سال تغییرات فراوانی کرده و نام های مختلفی داشتهام اما رسالت اصلی من همچنان ثابت بود و آن هم محلی برای بهبود حال آدم ها.
یکی از تلخترین روزهای عمرم در ۵ آذر ۵۷ بود روزی که شاهد گرفتن جان انسانها بودم روزی که سنگ فرش حیاطم از خون و گلوله سرخ شد.
امروز می خواهم از سفیدپوشان ساکن وجودم بگویم. آنانکه مهربانند عشق می ورزند و امید می بخشند.
از مردان و زنان سفید پوشی که هر وقت تن رنجوری برای بهبودی ساکن من می شود اولین کسی که بر بالین آن تنهای دردمند حاضر میشوند همینها بودند که اسمشان را پرستار گذاشته اند.
می بینم که پروانه وار می گردند به دور بیماران در بخشهای گوناگون و گاه با اشک بیماران اشک ریختند و گاه با خنده هایشان خندیده اند.
بعضی هایشان از اول جوانی تا روز بازنشستگی عضوی از وجودم بودند.عادت کرده ام به وجودشان بخشی از خاطرات یکدیگر شده ایم.
هر کدام در بخشی اورژانس، سی سی یو، آی سی یو ، سوختگی، اعصاب و روان و...
در عجبم از توان این انسان ها، عجیب مقاوم و صبورند در برابر این همه سختی، تصورم از فرشته ای که انسانها از آن حرف می زنند همین پرستارانند، پا به پای بیمار خود می آیند و انیس مونس و همدم بیمار می شوند.
رهگذرانی که برای عیادت بیماران خود می آیند شاید گهگاهی صدای آواز و دست زدنی را شنیده باشند و تعجب کنند از طنین این نوا در بیمارستان.
ولی در بخش اعصاب و روان پرستاران این کارها را برای کاهش استرس و اضطراب بیماران روانی انجام می دهند، پژواک موسیقی های شاد که شاید مکمل درمان های دارویی بیماران اعصابب و روان باشد.
پرستارانی که با وجود کوهی از مشکلات و دغدغه ها خانوادگی و اقتصادی ، تلاش می کنند تا لحظات شادی را برای بیماران خود فراهم کنند تا آرامش بیشتری در پیکره این بیماران تزریق کنند.
این کارها فرصتی به بیماران میدهد برای شاد زیستن و دور ریختن افکار رنج آور.
بخش اورژانس هم که همیشه مشکلات و سختی های خودش را داشته و دارد، دو سه سالی است که بخش دیگری هم به بخش هایم اضافه شده است و آن هم بخش کروناست...
شاید سیاه ترین روزهای وجودم را در دوره بیماران کرونا گذراندهام.
از روزهایی که همه از ترس در خانه ها محبوس و قرنطینه بودند اما این فرشته های سفیدپوش هر روز در خط مقدم مقابله با این مهمان ناخوانده ایستادند.
جایی که حتی نزدیکترین اقوام بیمار هم ترس از مواجهه با بیمارشان را داشتند و کسی نمی دانست با چه چیزی رو به روست و چگونه باید با آن بجنگد، این پرستاران بودند که ناجی بیماران شدند.
گاه از فرط خستگی و سنگینی و سختی کار در همان گوشه راهروی بیمارستان چند دقیقهای میخوابیدند و گاه برای فرار از خستگی شدید، همکاران گرد هم می آمدند، آهنگی و تن لرزیدنی موزون.
سختی های کارشان در دوره کرونا، چند برابر بود.
لباسهایشان را که می پوشیدند و زیر آن همه ماسک شیلد و گان و عینک در مقابل ویروس ناشناخته سنگر می گرفتند شناسایی آنها سخت می شد. با آن البسه ای که حتی به سختی می شد راه رفت مدام به بالینی این بیمار و آن بیمار میرفتند. مدام علائم حیاتی شان را چک می کردند. وقتی بیماری را به سلامتی روانه خانه می کردند نفس عمیقی حاکی از رضایت می کشیدند و پر انرژی تر از قبل به کار خود ادامه میدادند.
اما گاهی هم وقتی که در لحظات آخر عمر بیمار در کنار بستر او بودند و با وجود همه تلاشها کاری از آنها برای نجات بیمار بر نمیآمد و بیمار از دست می رفت غم دنیا بر شانههای آنها سنگینی می کرد اشک می ریختند برای این بیماران جان باخته ای که حتی در آخرین لحظات عمرشان نتوانسته بودند عزیزانشان را ملاقات کنند.
زمان کوتاه صرف غذا یا استراحت هر کدام از دلتنگی های شان می گفتند هر کدامشان قصه فراغ خودش را داشت از کسی که ماه ها پدر و مادرش را ندیده بود و یا کسی که فرزند و همسرش را صرفاً بر گوشی موبایل ملاقات می کرد و تنها تماس تصویری بود که رابطه بین اعضای خانواده را برقرار میکرد.
و چقدر تلخ تر بود که میدیدم این فرشتگان سفید پوش قربانی این بیماری عجیب می شدند، فرشتگانی که در دوره سخت کرونا هم با لبخند وارد حیاطم می شدندو چقدر دلتنگم از آنهایی که همدم و همراه چند ساله ام بودند و الان فقط قاب عکسی سهم من است.
و چه سخت است به یادآوردن روزهایی که این نعش فرشتگان سفید پوش روی دوش دیگر پرستاران می دیدم و چه سخت تر آن لحظه ای که، پرستار بخش آی سی یو فرصت خداحافظی از نعش همکارش را نداشت و از کنار پنجره ساختمان قدیمی تابوت مزین به پرچم ایران را به سوی خانه ابدیش بدرقه می کردهمچون باران بهاری در فراقش اشک می ریخت.
هر چند هر سال به بهانه روز پرستار یادی از رفقای دیرین من می کنند اما حل مشکلات اقتصادی و معیشتی این فرشتگان سفید پوش کوچکترین اقدامی است که باید برای این پرستاران عاشق در نظر گرفت.
نماینده مردم گرگان و آققلا در مجلس شورای اسلامی در آیین تجلیل از پرستاران گرگانی گفت: ایثار به معنای گذشت و عبور از خود و توجه به دیگران است که پرستاران به درستی و به خوبی آن را معنا و به عرصه ظهور و بروز رساندند.
«غلامرضا منتظری» افزود: پرستاران برای عبور از وضعیت رنجآور مبتلایان به کرونا، آستین همت بالا زدند و بسیاری از آنان چندین روز یا حتی بیش از یک ماه خانوادههای خود را ندیدند.
وی تصریح کرد: بدون شک با چنین برنامهها، همایشها و تجلیلها نمیتوان قدردان زحمات پرستاران بود اما همین مراسم هم به جای خود دارای ارزش بالایی است.
منتظری خاطرنشان کرد: شکوه انسان در ایثار و اوج ایثار شهادت است.
مدیرکل تبلیغات اسلامی گلستان با بیان اینکه پرستاران حافظ جان و سلامتی انسان ها هستند، گفت: حفظ جان و سلامت انسان موجب ارتقاء درجات و رشد معنوی افراد می شود.
حجت الاسلام «عباسعلی گرزین» اظهار کرد: پرستاران مسئولیت حفظ جان انسان ها را بر عهده داشته و با این کار در یک مسیر مقدسی قرار گرفته اند که موجب رشد، تعالی و کمال آنها می شود.
مدیرکل تبلیغات اسلامی گلستان افزود: عزت، عظمت، کرامت و فداکاری از جمله خصلت های جامعه پرستار است زیرا حفظ جان و سلامتی انسان ها و مخلوقات به حدی با اهمیت است که هیچ آئین انسانی، مذهب و مرزی نمی شناسد.
استاندار گلستان هم میلاد با سعادت حضرت زینب (س) را بهترین هنگامه برای قدردانی از قشر دانست که در شرایط سخت شیوع کرونا همچون سربازانی جان بر کف در میدان نبرد حاضر شدند.
«علی محمد زنگانه» گفت: پرستاران به معنای واقعی کلمه فرشتگانی هستند که اولین و بزرگترین هدف خود را نجات جان انسان ها فارغ از رنگ و نژاد و جنسیت قرار داده اند و در این راه حتی از بذل جان عزیز خود دریغ نکرده اند.
وی افزود: بی تردید شیوع کرونا ضربه های جبران ناپذیری بر پیکره جامعه انسانی وارد آورد اما فراتر از آن، زمینه بروز حداکثری مودت بشری را فراهم کرد و در عین حال جایگاه انسان های تأثیرگذاری همچون پرستاران و پزشکان را بیش از گذشته بر همگان مشخص و مبرهن ساخت.
استاندار گلستان گفت: پرستاران استان در طول قریب به ۲ سال شیوع ویروس کرونا همچون همتایان خود در سطح ملی و بین المللی مبارزان اصلی خط مقدم بودند و البته در این مسیر شهیدان شریفی را نثار کردند.
در گلستان ۱۷ بیمارستان دولتی و در مجموع ۲۶ بیمارستان شامل بیمارستان دولتی، تأمین اجتماعی، خصوصی و ارتش وجود دارد که سه هزار و ۹۲۱ پرستار در آن فعال هستند.
گلستان از ابتدای شیوع کرونا تاکنون ۹ شهید مدافع سلامت تقدیم کرده است که فاطمهالسادات میردیلمی به عنوان پرستار، جزو این شهدا بود.
نظر شما