«الهام برجی»، روانشناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان درباره تفاوت روانشناسی زرد با علمی گفت: متاسفانه امروزه به دلایل مختلف افراد به شبهعلم روی آوردهاند و به جای استفاده از روشهای علمی مبتنی بر شواهد، از روشهای غیرعلمی و مبتنی بر «به چیزهای خوب فکر کن»، «دنیا در دستان توست» و«مثبت اندیش باش» مواردی مشابه استفاده میکنند.
او با اشاره به تشخیص تفاوتهای بین علم و شبه علم افزود: در علم، می توان یافته ها را به چالش کشید و یافته های جدید را به یافته های قبلی اضافه کرد و در صورت لزوم یافته های قبلی را مردود اعلام کرد. این ویژگی همان چیزی است که به آن «ابطال پذیری» گفته می شود، یعنی یافته مطلقی وجود نخواهد داشت.
او با بیان اینکه ویژگی دیگر علم «آزمون پذیری» است تصریح کرد: یعنی اگر ادعایی مطرح می شود، می تواند با روش های علمی یا آزمایشگاهی آنها را مورد آزمون قرار داد.«تکرارپذیری» ویژگی دیگر علم است بدین معنی که اگر دیگران هم روش های مورد ادعا را امتحان کنند، نتایجی مشابه به دست می آورند. علم ویژگی دیگری به نام «پایا بودن» دارد، بدین معنی که اگر پس از مدت زمانی باز هم ادعا مورد آزمون قرار گرفت، نتایج بازهم تکرار شوند. البته اینها فقط بخشی از ویژگی های علم است، اما دانستن همین ویژگیها به تشخیص تفاوتهای بین علم و شبه علم کمک میکند.
این روانشناس گفت:شبه علم یا همان علم زرد، به باورها و ادعاهایی گفته میشود که با هیچ یک از ویژگیهای علم همخوانی ندارد، افرادی که به آن باور دارند متعصبانه از باورهای خود دفاع میکنند و در عین حال این باورها و ادعاها نه قابل آزمودن با روش های علمی هستند، نه تکرار پذیر هستند و نه در بلند مدت پایایی دارند. طالع بینی، کف بینی، قانون جذب و برخی از سخنرانیهای انگیزشی، نمونههای بارزی از شبهعلم هستند.
برجی تصریح کرد: ما گنجینه بزرگی از پشتوانه فرهنگی، سنت و حکمت را به دوش میکشیم و وقتی دنیا و جوامع توسعه پیدا کرد و مدرن شد، به مرور حتی مردم کشورهای پیشرفته که ظاهرا در رفاه زندگی میکردند، ادعا داشتند که حالشان خوب نیست. در این زمان، عدهای با رویکرد شبهعلمی، شروع به تولید محتواهایی کردند که آسیب زیادی به همراه داشت. آنها به سؤالهای پیچیده، جوابهای خیلی ساده دادند؛ مثلا در پاسخ به این سؤال مهم که چه طور میتوانیم راضیتر و خوشحالتر زندگی کنیم، این جواب ساده را دادند که اگر مثبت فکر کنیم، اتفاقات خوبی برایمان میافتد!
او تاکید کرد:روانشناسی زرد به معنای نگاهی غیرعلمی و غیرتخصصی به پدیدهها و مفاهیم تخصصی حوزه روانشناسی است.
او بیان کرد: علوم روانشناسی بر این اساس است که از طریق روشهای علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان ها را بررسی کند و آنها را به بهترین پاسخ سوق دهد. این امر زمان بر است و این تفاوت روانشناسی زرد با روانشناسی علمی است. روانشناسی زرد برخلاف علوم انسانی راهکارهای ساده ارائه می دهد و رمز موفقیت ها را همین راهکارها می داند.امروزه این نوع محتوا به علت استفاده روز افزون از شبکه های اجتماعی در حال افزایش است. در این میان افرادی که ممکن است تحصیلات علمی و آکادمیک نداشته باشند با تولید ویدیو ها، پادکستها و محتواهای مربوط به موضوعات روانشناسی به توصیه ها و اقدامات کپسولی می پردازند.
این مشاور خانواده با اشاره به گسترش مراجعه به مشاوران گفت: رایجشدن مراجعه به رواندرمانگران، مشاوران و روانشناسان، همه نشان میدهند که در سالهای اخیر گرایش مردم به موضوعات مرتبط با روانشناسی بیشتر شده است.
او افزود:به همان اندازه که گرایش عمومی به موضوعات روانشناسی بیشتر شده، بازار روانشناسی زرد هم در فضای مجازی خصوصا با شیوع بیماری کرونا داغ شده و وضعیت نگرانکنندهای بهوجود آورده است. به طوری که هر روز یک چهره جدید به این افرادی در فضای مجازی اضافه میشود. افراد سرگشته زیادی هم سراغ این چهرهها میروند تا پاسخ سؤالاتشان را حاضر و آماده دریافت کنند و افراد روانشناس نماهم با متن های جذاب و سخنرانی های امیدوار کننده و اغوا کننده در حوزه احساسات و عواطف به خودشان اجازه ورود به روانشناسی را میدهند.
او با بیان اینکه روانشناسی زرد در ایران رواج زیادی پیدا کرده است گفت:اخیراً هم روز به روز به مخاطبان آن افزوده می شود. در دنیای پیشرفته امروز که مردم به دنبال سریعترین راهکارها برای حل هر مشکلی می گردد روانشناسی زرد محبوبیت زیادی پیدا کرده است. مسلماً حل هر مسئله ای نیازمند رجوع به متخصص و درمانگر و راهکارهای درمانی دارد. بنابراین روانشناسی زرد نمی تواند پاسخگو باشد.
این روانشناس تصریح کرد:با این حال، روانشناسی زرد یا شبه علمی در بین مردم به دلایل مختلف از محبوبیت بالایی برخوردار است. روانشناسی زرد مطالبی را بیان میکند که مردم دوست دارند آنها را بشنوند، فارغ از اینکه چقدر با واقعیت همخوان هستند یا خیر. روانشناسی زرد یا همان شبه علم، همیشه راههای آسان را پیشنهاد می کند و با جملات انگیزشی برای مدت کوتاهی، آنچه مردم می خواهند را به آنها می گوید.
برجی بیان کرد: در این میان افراد با اینکه به وضوح میدانند این روشها در طولانیمدت اثربخش نیست، اما به دلیل پیامد کوتاه مدت که فرد در لحظه احساس بهتری دارد یا به زبان روانشناسی، تقویت منفی یا همان حذف محرک ناخوشایند دریافت می کند، این رفتار را ادامه می دهد و چرخه ادامه پیدا می کند.
برجی بیان کرد:این امر در حالی است که ما میدانیم پروسه روان درمانی و مبتنی بر روش های علمی، فرآیندی طولانی مدت و در برخی شرایط دردناک است که در نهایت منجر به بازسازی شخصیت و رفع مشکلات مربوط به روان می شود، اما بازهم تاکید می کنم انسان همیشه به دنبال راهکارهای ساده است و شبه علم با روش های ساده، آنچه مردم می خواهند را به آنها میگوید.
این روانشناس بیان کرد:بسیاری از افرادی که بهدنبال پیداکردن راهی برای التیام زخمهای روح خود هستند، در قدم اول سراغ این محتواها میروند. روانشناسان زرد غالباً نظریه های ثابتی را بیان میکنند. به این معنا که اگر شما سخنرانی ها و موضوعات چند سال قبل آنها را با حرف های امروزشان قیاس کنید متوجه میشوید که هیچگونه حرف جدیدی نخواهند زد و تغییراتی در صحبت های آنان پیدا نخواهید کرد. در اصل این گونه روانشناسان حرف های سطحی و ساده که هر کسی ممکن است آن را بداند، میزند و فقط با هدف کسب درآمد بیشتر روش جدیدتری را اتخاذ می کنند.
این روانشناس گفت:در حالی که علوم انسانی و روانشناسی علمی هر روز دیدگاه جدیدی از شگفتی های بشر را نشان میدهد و روشهای نوینی برای تشخیص و درمان و ارزیابی بیماری ها ارائه می دهد.
او ادامه داد: روانشناسان زرد مدعی اند که با چند تکنیک ساده میتوانند تحولات شگرفی در زندگی افراد ایجاد کنند و مشکلات گشوده ناشدنی آنها را حل کنندبا این حال، روانشناسی زرد یا شبه علمی در بین مردم به دلایل مختلف از محبوبیت بالایی برخوردار است.
او ادامه داد: شاید بتوان به این نکته اشاره کرد که روانشناسی زرد مطالبی را بیان میکند که مردم دوست دارند آنها را بشنوند، فارغ از اینکه چقدر با واقعیت همخوان هستند یا خیر. روانشناسی زرد یا همان شبه علم، همیشه راههای آسان را پیشنهاد می کند و با جملات انگیزشی برای مدت کوتاهی، آنچه مردم می خواهند را به آنها می گوید.
این روانشناس تصریح کرد:به این ترتیب فرضیههایی تولید شد که میتوان به آنها «استبداد مثبتگرایی» گفت.تولیدکنندگان این فرضیهها معتقد بودند که احساس اصلی و طبیعی انسانها، شادی است. اما واقعیت این است که هرچند شادیبخش مهمی از زندگی است، اما اندوه و رنج هم باید به رسمیت شناخته شوند تا افراد آسیب نبینند؛ مثل اینکه جهان مدرن، لبخند را روی لب انسانها جراحی و آنها را مجبور میکند خوشحال باشند.
او افزود: اما واقعیت زندگی به این سادگی نیست. بنابراین این موضوع میتواند معیاری برای سنجش درستبودن یا تادرست بودن روانشناسی زرد در فضای مجازی باشد.
برجی گفت:طبق گزارشات رسیده و بررسی های صورت گرفته از طرف سازمان نظام مشاوره و روانشناسی کشور بیشتر کسانی که در این راستا در حال فعالیت هستند، تحصیلات روانشناسی ندارند و کار کردن آنها در حوزهی روانشناسی و مشاوره غیرقانونی است و نظام روانشناسی علیه برخی از اینها شکایت کرده است.
برجی گفت: از نظر حرفهای و طبق قانون کسی میتواند کار روانشناسی و مشاوره را انجام دهد که از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره پروانه دریافت کند. کسانی هم هستند که در رشتههای روانشناسی و مشاوره یا دانشجو هستند یا اینکه فارغ التحصیل شدند و هنوز پروانه نگرفتند، در صف انتظار هستند یا عضو سازمان هستند، اینها تحت نظارت استاد ناظر میتوانند در کلینیکها و بیمارستانها کار روانشناسی و مشاوره را انجام دهند.
این روانشناس بیان کرد: پس هرکس خود را از طریق فضای مجازی روانشناس معرفی میکند و فعالیتهای روانشناسی و مشاوره را انجام میدهد باید فعالیت او درچارچوب گفته شده باشد در غیراین صورت این خلاف قانون است، و باید با آنها برخورد شود. برای اینها از واژهی «روانشناسنما» استفاده میشود.
برجی گفت:سوال مهم این است که بدانیم چه کسانی به موضوعات رشته روانشناسی زرد علاقه مند هستند. معمولاً مهارت تفکر انتقادی ندارند و کسانی هستند که دوست دارند با کمترین تلاش و خیلی سریع به موفقیت ها و نتایج بزرگ برسند از محتوای روانشناسی زرد استقبال میکند.
او افزود: آنها ترجیح میدهند به جای طی نمودن تدریجی مسیر و تلاش خستگی ناپذیر راه اصلی درمان را دور بزنند و متاسفانه اغلب به دام محتوای غیرعلمی اما جذاب میافتند .موضوعاتی که روانشناسی غیرعلمی مطرح میکند نیازهای روانشناختی افراد را تحریک می کند. آنها با دامن زدن به عواطف و احساسات مخاطبان و ایجاد انگیزش موقت در آنان راهکار های غیر علمی ارائه می دهند.
این روانشناس بیان کرد: یکی از این علتها می تواند سرخوردگی اجتماعی باشد به این معنا که انسانها احساس میکنند نمیتوانند آنطور که فکر میکنند زندگی کنند، کار کنند، رشد کنند حرف بزنند و آزادی داشته باشند و وقتی انسانها سرخورده شد به دنبال یک سری مخدرها و راحتکنندههایی هستند که به نوعی خود را سرگرم کنند.
او در پایان گفت: یادمان باشد که توصیه های روانشناسی زرد که عمدتا با هدف کسب درآمدهای زیاد و سودجویی و جذب فالور و دنبال کننده ارائه می شود ، نمیتواند جای مشاوره، رواندرمانی و اقدامات عملی را بگیرد. ، ما راه درمان و رفع مشکل را باید جای دیگری پیدا کنیم. اتفاقی که در اتاق مشاوره یا فرد آموزشدیده و متخصص میافتد، تنها در همان فضا ممکن است و با چیز دیگری قابل جایگزینی نیست. اقدام بالینی، کار فرد متخصصی است که صلاحیت علمی روانشناسی داشته باشد .
نظر شما