منتقد نباید نسخه پیچ باشد/ لزوم آشنایی منتقد با روانشناسی

عباسلو با بیان اینکه منتقد باید با نمادها، فرهنگ آنها و اسطوره ها آشنا باشد، گفت: منتقد باید صادق باشد و با اثر کار داشته باشد نه صاحب اثر.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «احسان عباسلو» امروز، یک شنبه، 17 بهمن در نشست «نقد آثار منتشر شده کتاب سال دفاع مقدس» که در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، گفت:در نقد ادبی هر رویکرد نقاط قوت و ضعف خود را داراست. رویکرد سنتی فقط به زندگی نویسنده می پردازد و به جنبه های روانشناختی و لایه های زیرین معنایی نمی پردازد. گفته می شود که کدام شیوه انتقادی برای اثر بهتر است . ما می گوییم شیوه ترکیبی.

 

این منتقد ادبی اظهار داشت: در جلسات نقد افراد فقط به جنبه گرایانه با فقط روانشناختی اثر نمی پردازند بلکه ترکیبی از جنبه ها را در نظر می گیرند. در این جلسه بنا داریم نقد را عملی یاد بگیریم و رویکردها را حین کار بیان کنیم نه اینکه از اول رویکردها را تک تک بگوییم.

 

وی با بیان اینکه در ایران « نقد» را خوب تعریف نکردند، عنوان کرد: وقتی می گوییم نقد این ذهنیت پیش می آید که دنبال نقاط ضعف هستیم . باید این ذهنیت نادرست را از ذهن خود پاک کنیم. نقد صرفا دربردارند نقاط ضعف نیست.شیوه ای در نقد هست به نام همبرگری، یعنی شیوه ای متنوع از نقاط قوت و ضعف. باید در نقد هم به نقاط مثبت و هم نقاط ضعف اشاره شود. منتقد منصف هر دو جنبه را مد نظر قرار می دهد.

 

عباسلو با اشاره به اینکه در ایران اکثرا به نقاط ضعف اثر توجه می شود، بیان کرد: این مساله باعث شده که ارتباط نویسنده و منتقد خوب نباشد. خود بخود نویسنده و مخاطب در برابر منتقد موضع دارند.اگر منتقد انصاف داشته باشد ، خوانند و نویسنده را جذب می کند. قرار نیست منتقد اثر و صاحب اثر را بکوبد. منتقد نباید از کلماتی استفاده کند که نویسنده را زیر سئوال ببرد. چیزی که توان نویسنده را زیر سئوال ببرد نباید استفاده شود. هر نویسنده که حتی خودش اثرش را به منتقد می سپارد در دل تمایل به تعربف از اثر دارد. حتی اگر نویسنده ای به منتقد بگوید سخت اثرش را نقد کند باز در ته دلش دوست دارد از اثرش تعریف شود.

این شاعر و مترجم با اعتقاد بر اینکه منتقد باید صادق باشد، تصریح کرد: منتقد باید با اثر کار داشته باشد نه صاحب اثر. در رویکرد سنتی زندگی نویسنده مهم است و باید مورد توجه منتقد باشد اما در رویکردهای دیگر خیر. مثلا اگر نویسنده ای در جنگ بوده است و داستانی از دفاع مقدس نوشته است ، انجا با زندگی نویسنده هم کار داریم. مبنای عمده کار ما خود اثر است نه صاحب اثر. نکته دوم این است که منتقد نباید نسخه پیچی و تجویز کند. منتقد باید کمک کند به خواننده که اصل محتوا و مضمون و لایه های زیرین اثر را بهتر درک کند و ارتباطات معنایی اثر را بفهمد. خیلی آثار طبیعتا لایه های زیرین دارد.

 

وی با اشاره به اینکه دونوع خواننده عام و تخصصی داریم، اظهار داشت: خواننده عام لایه های رو و اولیه اثر را می گیرد و انتظار نمی رود که لایه های زیرین را درک کند. منتقد در اینجا ورود پیدا می کند که با توضیحات خود به درک لایه های زیرین اثر کمک کند. یکی از تعاریف نقد، تفسیر و تحلیل است. در ادبیات هیچ بایدی وجود ندارد و منتقد نباید بگوید این اثر باید این طور می بود. منتقد باید و نباید و نسخه پیچی نمی کند بکه کمک به درک معنایی اثر می کند.

 

این منتقد خاطر نشان کرد: گاه منتقد اثری را نقد می کند و نویسنده می گوید این در ذهن من نبوده و منتقد اشتباه کرده است. برخی نویسندگان از سر شیطنت ممکن است متنی به منتقد بدهند بی سر و ته و بعد از نقد بگویند این منظور من نبوده است . در اینجا منتقد نباید جا بخود و نباید عقب نشینی کند  بلکه باید از نظر و ایده خودش دفاع کند اما با مصداق، دلیل و منطق.اصطلاحا می گویند معنا نزد مخاطب است یعنی کسی که متنی را می نویسد معنا ضرورتا در اختیار او نیست. من خواننده اگر معنا را می گیرم ، معنای من درست است. اگر منتقدی اثری را نقد می کند و نویسنده می گوید من منظورم این نبوده است، در اینجا منتقد اشتباه نکرده است. برخی مواقع نویسنده متوجه معنایی که در اثر هست، نیست.

 

وی که داوری جشنواره های بسیاری از جمله جایزه کتاب سال، جایزه پروین و کتاب فصل را در کارنامه خود دارد، تصریح کرد: منتقد باید اطلاعات زمینه ای و جانبی داشته باشد. یک منتقد باید روانشناسی بخواند. منتقد باید آثار یونگ و فروید را بخواند و با آثار روانشناسان مطرح آشنا باشد. یک منتقد باید با کهن الگوها و نمادها آشنا باشد و تفسیر رویا ها طبق نظر روانشناسان را بداند. اگر منتقدی روانشناسی بداند می توانند خوب شخصیت ها را تحلیل کند. برای کنش و واکنش شخصیت ها در کتابها نیازمند روانشناسی هستیم. منتقد باید با نمادها و فرهنگ آنها و همچنین با اسطوره ها آشنا باشد.

 

این پژوهشگر و مدرس حوزه ادبیات با بیان اینکه منتقد با با فرهنگ نمادها آشنا باشد، گفت: یک اسم می تواند نماد اسطوره باشد برای همین منتقد باید با اسطوره ها آشنا باشد. منتقد باید روانشناسی رنگها را بداند. نمادها و اشکال هر یک معنایی دارند که منتقد باید آنها را بداند.  در داستان ها از نماد ها و اشکال زیادی استفاده می شود . منتقد باید با اینها آشنا باشد که بتواند سر نخ ها را بگیرد . این نمادها در تحلیل ها خیلی به کار می آید. آشنایی با نمادها زمینه ساز تحلیل درست است.

 

 

کد خبر 1145377

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha