به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان در انزلی ، حاج «سید اسماعیل اتقیاء» در انزلی نیازی به معرفی ندارد، نسلهای گذشته او را به خوبی میشناسند و نسل حاضر نیز به مدد رسانههای مجازی او را به خوبی شناختند. او را که گذشت 43 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران خللی در روحیه انقلابیاش ایجاد نکرد و یکی از پسرانش را هم در سال 61 «سید کریم اتقیاء» در جبهه های نبرد حق علیه باطل تقدیم انقلاب کرده است.
پدر بزرگش روحانی، پدرش از مبارزان دوران مشروطیت و برادر بزرگش فعال مذهبی بود و این سید نیز در سال ۱۳۴۱ توسط روحانی مسجد سرخی انزلی به جمعیت سیاسی – مذهبی این شهر پیوست.
«سید اسماعیل اتقیاء» اولین بار به جرم داشتن اعلامیه به زندان ساواک رفت و مبارزات علنی خود علیه رژیم طاغوت را با پخش اعلامیه در بازار آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی سنگرش به دفاع از خاک ایران زمین تغییر کرد و مسئولیت کمیته پشتیبانی و جمع آوری کمکهای مردمی استان گیلان را بر عهده گرفت.
در سالهایی که علیه رژیم طاغوت مبارزه می کرد حتی فرزندانش از سبک زندگی او بی خبر بودن دو در آن زمان اگر کسی در خانوادهای انقلابی بود افراد خانواده را از فعالیتهایش بیخبر میگذاشت. تنها وجود مجله مکتب اسلام و کتابهای مذهبی ماهیت انقلابی پدر را برای فرزندان آشکار ساخت.
نیروی محرکه فعالیتهای انقلابی در انزلی و تمام تظاهرات با محوریت سید اسماعیل اتقیا برنامه ریزی میشد. «سید اسماعیل اتقیا» در اینباره میگوید: «در سراسر کشور که تحصن شد 20 روز مانده به آمدن امام(ره) از پاریس، مردم منتظر آمدن امام(ره) به ایران بودند. ماهم تحصن کرده بودیم و مجری و گرداننده سخنرانیها گفت: اتقیا تلفن. من هم رفتم و پشت تلفن گفتم: راه ما راه خداست. در این هنگام زنانی که جلوی تلفن نشسته بودند همه یکصدا گفتند صحیح است؛ صحیح است، مثل راهپیماییهایی که برخی شعارهایی که مطابق میلشان بود بلند فریاد میزدند، اینها گفتند صحیح است.در همانجا سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹ وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ را خواندم یعنی و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! چون در جلسات قران شرکت داشتم و از فعالان قرآنی آن روزها بودم این آیه را خواندم . »
میگویند سید اسماعیل با صدایی بسیار انقلابی و غرا در زمانیکه جوانها نیاز به وحدت و برانگیختگی داشتند، در آنها شور انقلابی برپا میکرد و به جهت آشنایی با قرآن و نهج البلاغه از کلام خدا و امیرالمومنین(ع) برای تهییج جوانها و روشنگری جامعه استفاده میکرد.
او انقلابی پرشور و شخصیت مفید و تاثیرگذاری داشت و بهعنوان یک الگوی انقلابی برای جوانان آن موقع بشمار میرفت. مدرس قرآن و نهج البلاغه بود و در کنار تدریس، جلسات سخنرانی برگزار میکرد.
اتقیاء خود نیز به این موضوع اشاره میکند و میافزاید: «در انجمن «پیروان قرآن » نهج البلاغه را من میخواندم چون نتوانستم برای طلبگی بروم تمام وجودم مثل یک طلبه بود. درسم قرآن و سخنان امیرالمومنین(ع) بود و به اینها علاقه زیادی داشتم. در سخنرانیها میگفتم: بشکافید این موجهای فتنه را تا به کشتی نجات برسید .»
سید اسماعیل سادات طباطبایی است و با روحانیون ارتباط تنگاتنگی داشت و با استفاده این روحانیون در شهر به روشنگری انقلابی میپرداخت و بینش دینی قوی را به جوانها آموزش میداد و تحرک و تسهیل در اطاعت پذیری از فرمان امام را برای جامعه انسانی و اسلامی شهر فراهم میکرد.
اتقیا ادامه میدهد: «امام (ره) اولین کسی بود که سخنانی علیه حکومت زد. یکی از طلبههای آن روز به من گفت امام بعد از آمدن بر روی منبر فریاد زدند ما را فروختند و صحبت امام در مورد آمریکا و تسلط بیگانگان بر کشور ما و مسائلی که شخصیت ملی ما از بین رفته بود و آنها منتظر منجی بودند و آنهایی که در شناخت مرجعیت جایگاهی بعد از آیت الله بروجردی برایش پیدا شده بود .»
در سالهایی که در انجمن پیروان قرآن بود همزمان با تبعید آیت الله خامنهای، در کپورچال بود که رژیم شاه رهبری را به کپورچال تبعید شده بودند وقتی به کپورچال تبعید شدند در انزلی هم منبرهایی داشتند همانجا اتقیا و انقلابیون شهر با مقام معظم رهبری آشنا شدند.
اتقیا ارادت خاصی به علمای دین مخصوصا امام(ره) داشت. رهبری هم حاج اسماعیل اتقیا را میشناسند و زمانیکه یکی از قاریان قرآنی به محضر رهبری شرفیاب شده بود ایشان سراغ حاج اسماعیل را گرفته و جویای احوال اتقیا شده بود.
در تظاهراتی که در شهر برگزار میشد اتقیا بهعنوان راهنما بود هرجا که لازم بود پشت بلندگو میرفت و آرمانهای امام و شهدا را یادآوری کرده و آیاتی از قرآن و نهج البلاغه را قرائت میکرد. زبان گویایی که داشت مسیر انقلاب اسلامی را برای مردم تبیین میکرد و به همین جهت لقب ابوذر شهر را گرفته بود و مردم شعار میدادند ابوذر شهر ما اتقیا اتقیا .
نظر شما