حجتالاسلام «علی رضائیان» در برنامه تلویزیونی «بدون توقف» با اشاره به اینکه انسان در دنیا باید به سطحی از انسانیت برسد که به دنبال یک عشقی باشد که این عشق دارای بقا و یک ضمانت تام و تمام است و مرتب شدت پیدا میکند، یادآور شد: انسان هر چه جلوتر میرود وابستگیهایش کم میشود و به یک اوج میرسد، در واقع در عین حال که برای اقتصادش تلاش میکند، سعی میکند روابطش با اطرافیانش بهتر شود، اما نوع نگاه معنویتگرا در دین این است که میگوید چون اینها مقدمه آخرت هستند اگر انسان سختی هم بکشد این سختی را چون مقدمه وصل حساب میکند از آن لذت میبرد و میگوید و باید وابستگی انسان به متعلقات باقی که دنیا باشد کم شود.
وی در ادامه در خصوص اشتراکات ادیان ابراهیمی گفت: در ادیان ابراهیمی نگاه توحیدی مشترک است، در اینکه پیامبرانی آمدند و پیام آوردند مشترکند، در اینکه زندگی ادامه دارد مشترک است، اما یک نگاه اصلی داریم که میگوئیم اینها همه در اصل خودشان یک پیام واحد آوردند، یک دینی بوده که مقداری از آن را در زندگی دوران موسای کلیم(ع) نیاز بوده آورده، مقداری از آن را عیسی بن مریم(ع) آورد.
این کارشناس دینی همچنین تصریح کرد: اما اینجا چند اتفاق افتاده این آموزههایی که قرار بود زندگی مردم را شکل دهند در زمان خودشان منحرف شدند، کم و کاستی داشتند یا از بین رفتند، نکته بعدی این بود که یک مقداری از احکام در آن زمان مورد نیاز بشر نبود لذا در پیامهای پیامبران ابلاغ نشده بود. لذا رسید به خاتم انبیاء(ص) و خداوند متعال آن پیامها را تام و تمام گفت و آن چیزهایی که انسان تا قیامت نیاز داشت را نیز به آن ضمیمه کرد، لذا فرق ادیان ابراهمی در این است.
رضائیان با اشاره به اینکه آرامش و لذت مثبت و منفی و خوب و بد دارد و ما هر دو را ذیل یک بهره وجودی و کمال مطرح کردیم که اگر باشد همراهش آرامش لذت هم هست، اظهار کرد: پس اگر یک جا رسیدم به کاری که آرامش و لذت دارد باید ببینم آن با زندگی مطلوب من سنخیت دارد یا نه، شاید واقعی نباشد. نکته دوم این است که سه سطح در معنویت است که باید با هم دیده شود، آنچه که نگاه من به هستی است که این خالق مرا دوست دارد و محبوب من است و در این سیر من باید برسم به زندگی مطلوب که تجلی آن معنویت درونی من است.
وی در ادامه تأکید کرد: لذا اینکه دلت پاک باشد هر چه میخواهی بکن جوابش روشن است، هر کاری دارای یک اثری است، نمیتوانم بگویم دلم پاک باشد و با هر کاری میتوانم به زندگی مطلوب برسم، این دارای تناقض است، بین هر کار و رفتاری یک سنخیتی باید باشد، در معنویت هم همین گونه است، نمیتوانم بگویم دوستت دارم ولی چیزی بهت نمیدهم، نسبت ما با معنویت این گونه است یک امری در درون ماست که نسبت ما را با کل هستی با خدا و اهدافمان شکل میدهد، اما این در رفت و برگشت نیست در رفتار ماست که آنچه من در دلم میگویم در زبان و رفتارم هم با او مطابقت کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بین رفتارهای ما تفاوت است، تصریح کرد: اما آنچه که مهم است هر رفتاری اثری دارد و پشت آن هم یک فکری است، پشت آن یک حبی است، در این دستگاه فکری همه اینها با هم دیده میشود و یک رفتار خالی فایده ندارد، یک نیت درونی و دل پاک هم فایده ندارد، هر دو در کنار هم انسان را به زندگی مطلوب میرساند. شاخص معنویت درست این است که مرا به زندگی مطلوب برساند و دو مؤلفه دارد؛ یکی عشق وافر و یکی عدم نیاز به غیر، این معنویت باید همه جا به سراغ من بیاید و من را کمک کند. یعنی اگر در سختیها مثل سختیهای اقتصادی امروز این معنویت نتواند کمک ما کند، قطعا معنویت درستی نیست، چون این معنویت باید به این سختیها معنا ببخشد.
رضائیان با اشاره به اینکه معنویت دقیق آن جایی است که من در هر نقطه از رفتارم در زندگی دست بگذارم با آن معنویت نسبتی پیدا کند، عنوان کرد: عالم هستی با این رنج و سختیها و با این معنویت است که شکل زیبا به خودش میگیرد، خالق هستی آمده استعدادهای انسان را شکوفا کند تا انسان در اوج کمال و بهرهمندی شود، این انسان در اوج سختی هم لذت میبرد، درد انسان در شاخه معنویت این است که انسانها باید عشقتان واقعی و معشوقتان فناناپذیر باشد.
نظر شما