ضرورت تبیین نقش بانوان در آزادسازی خرمشهر

عارف زاده گفت: نویسندگان و روانشناسان می توانند نکات تربیتی، آموزشی و خانوادگی بانوان حماسه ساز در دفاع مقدس را استخراج کنند و به نسل جوان انتقال دهند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، سید کبری عارف زاده امروز سه شنبه سوم خرداد در برنامه شهر خون و لاله که در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد، گفت: انتظار داریم که بیشتر به نقش بانوان در خرمشهر و دفاع مقدس پرداخته شود. امام خمینی (ره) فرمودند از دامن زن مرد به معراج می رسد. اگر در بحث خاطرات زنان دفاع مقدس وارد شویم، تمام نکات در آنها هست. نویسندگان و روان شناسان می توانند نکات تربیتی، آموزشی و خانوادگی را از زندگی بانوان حماسه ساز در دفاع مقدس استخراج کنند و به نسل جوان بدهند.

 

همرزم شهید جهان آرا بیان کرد: زمانی که انقلاب شد، امام با رهبریت، تدبیر و اقتداری که داشتند می دانستند که استکبار جهانی نمی گذارد ایران مستقل باشد، بر این اساس امام با تدبیری که داشتند 5 آذر 57 فرمان تشکیل بسیج را دادند. در خرمشهر از طریق انجمن های اسلامی دبیرستان ها آموزش شروع شد. اولین آموزش در استادیوم شهید جهان آرا بود. در مرحله اول 80 دختر آموزش دیدند.

 

وی با بیان اینکه جنگ خرمشهر از 21 خرداد 59 شروع شد، تصریح کرد: آن روزها ما شهید دادیم، خانواده هایی همچون خانواده شهید پورحیدری همه در جنگ حضور داشتند، به ما گفتند که خبر شهادت محمد پورحیدری را به مادرش بدهیم، ما به نزد مادر شهید رفتیم و او گفت دیشب خواب دیدم محمد را داماد کردم. وقتی این را شنیدیم نتوانستیم خبر شهادت را بدهیم و خواهران دیگر آمدند و خبر شهادت را رساندند. نمونه های این مادر را کم نداریم که خودش رزمنده بود، همسرش اسیر، دخترش در منطقه می جنگید و پسران اش شهید شدند.

 

عارف زاده اظهار داشت: وقتی ما خاطرات دفاع مقدس را روایت می کنیم صحنه ها جلوی چشم مان می آیند و گاهی تا ماه ها اثرش بر جسم و روح ما می ماند و ما را اذیت می کند، یادمان می آید که چه بلاهایی سر ما آمد؛ با این وجود این خاطرات باید تبیین شود.

 

این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: عملیات آزادسازی خرمشهر که می خواست شروع شود، اردیبهشت 61 بود، آن موقع امدادگر بودم، مهمات سنگین بود، با وزن صندوق 91 کیلو می شد. دختران 16 ساله دو به دو این مهمات را جا به جا می کردند. روزها تخلیه مهمات داشتیم و شب ها اسلحه به دست پست می دادیم.

 

عارف زاده اظهار داشت: در روزهای اول جنگ دست های ما از کار زیاد تاول می زد؛ کمی که گذشت دستان ما پینه بست. در زمان کار و جا به جایی مهمات سرود می خواندیم، در بیابان چادر می زدیم، سه چادر گروهی می زدیم، پست می دادیم، از مهمات نگهداری می کردیم. دایم مهمات را جا به جا می کردیم که شناسایی نشود.

 

همرزم شهید جهان آرا بیان کرد: مادران در آن زمان نگران بودند که دختران شان اسیر شود، آنها ترس از شهادت ما نداشتند. به یاد دارم که چهار روز اعتصاب غذا کردم، آب و قند می خوردم تا اینکه مادر اجازه داد به جبهه بروم و به من گفت اگر می خواهی اینجا بمیری برو و آنجا بمیر، حتی ما خانم باردار و پا به ماهی داشتیم که دوشادوش ما و مردان در منطقه کار می کرد و حاضر نبود برود. ما سه شیفته صبح و عصر و شب کار می کردیم.

کد خبر 1178599

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha