به گزارش خبرگزاری شبستان، در نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی که از مهر ماه ۱۳۴۱ آغاز و تا سال ۱۳۵۷ دنبال شد، روزهای شور وحماسه فراوانی به چشم میخورد که هر یک از آن روزها، از «ایام الله» به شمار میآید و میتواند به نسلهای امروز و فردا، درسها و نکتهها بیاموزد، لیكن جایگاه ویژه و برجسته قیام ۱۵ خرداد در این است که این قیام نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران بود و فرایند فرهنگی، سیاسی و اجتماعی فروانی به همراه داشت که برخی از آن را میتوان این گونه برشمرد:
پایان مبارزه پارلمانتاریستی
تا پیش از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ آفت مبارزات پارلمانتاریستی و اصلاحطلبی گریبانگیر بسیاری از رجال، احزاب و گروههای سیاسی شده بود، ملیگراها و روشنفکرمآبهایی که دم از مبارزه و سیاست میزدند، فراتر از چارچوب قانون اساسی و رژیم دودمان پهلوی، نمیتوانستند بیندیشند و جز ورود به کابینه و پارلمان هدفی و انگیزهای در سر نداشتند، مبارزه قهرآمیز و انقلابی و حرکتی تند وتوفنده در قاموس آنان معنی و مفهومی نداشت و کاری نابخردانه، بیهوده و پوچ به شمار می آمد! لیکن قیام ۱۵ خرداد به این گونه مبارزات نمایشی، پارلمانتاریستی و سرگرم کننده پایان داد؛ شکافی عمیق میان مردم و شاه پدید آورد و راه نوین رویارویی و مبارزه ریشهای با رژیم ستمشاهی را هموار کرد.
رویارویی با دشمن اصلی
تا پیش از قیام ۱۵ خرداد، احزاب، گروهها ورجال سیاسی (جز فدائیان اسلام) جرئت مخالفت با شاه را نداشتند و یا اساسا به قانون اساسی باورمند و وفادار بودند و با طرح شعار «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» به وجود شاه و نظام او مشروعیت میبخشیدند، لیكن حماسه آفرینان قیام مقدس ۱۵ خرداد با فریاد «مرگ بر شاه»، «ما شاه نمیخواهیم»، «مرگ بر این دیکاتور»، «دیکتاتور برو گمشو» و... نخستین گامها را در راه براندازی رژیم شاهی و رویارویی با دشمن اصلی برداشتند و با الهام از رهبریها و رهنمودهای امام خمینی رسما به جنگ شاه رفتند.
سازشناپذیری
سیاستبازان، سردمداران و کارگردانان برخی از احزاب و گروههای سیاسی نه تنها از مبارزه پارلمانتاریستی فراتر نمیرفتند و از رویارویی با رژیم شاه سخت پرهیز داشتند، بلکه از مغازله سیاسی پنهانی با مقامات دولتی و زدو بندهای پشت پرده و گفتگوهای پنهانی با ساواك، دربار و ... پروایی نداشتند، در همان شرایطی که به ظاهر خود را مخالف دولت مینمایاندند ودم از مبارزه و مقابله میزدند، در پشت پرده و دور از دید مردم با مقامات دولتی به گفتگو مینشستند، نامه پراکنی ومغازله سیاسی داشتند، معامله میکردند و گاهی در راه سرکوب مخالفان رژیم شاه طرح هاو پیشنهادهایی میدادند و رژیم شاه را در پیشبرد نقشهها و توطئههای استبدادی - استعماری، یاری میبخشیدند.
لیکن برای حماسه آفرینان قیام ۱۵ خرداد، کرنش، تفاهم و تسلیم در برابر دشمن مفهومی نداشت، آنان در برابر دشمن، سرسخت، دل سنگ، سازش ناپذیر، نستوه و مقاوم بودند و جز شهادت یا پیروزی به راه سومی را متصور نبودند.
حماسهآفرینان 15 خرداد هرگونه گفتگوی پنهانی و کنار آمدن با دشمن را رد می کردند و آن را خیانت به آرمانهای اسلامی میدانستند، لیکن دنباله روهای - استعماری «شاه باید سلطنت کند نه حكومت» که در پی کودتای ۲۸ مرداد 32 زیر پوشش «مقاومت ملی»! فعالیت می کردند، برای هر گونه گفتگو، رایزنی، نامه پراکنی، مغازله سیاسی و ... با مقامات ساواك ، دربار و ... آماده بودند، هر چند برخی از آنان ریاکارانه شعارهایی فریبنده سر میدادند و سازش و کرنش وداد ستد سیاسی را محکوم میکردند.
مقابله با طرحهای امریکایی
یکی از ویژگیهای «نهضت امام» و الهام گیرندگان از قیام ۱۵ خرداد، رویارویی با رفرم آمریکایی انقلاب سفید بود. رهبری نهضت اسلامی و مردم انقلابی به درستی دریافته بودند که رفرم آمریکایی به اصطلاح «لوایح ششگانه» و دیگر طرح های وارداتی که در راه استواری رژیم شاه و سیاست استعماری آمریکا در دست اجرا قرار گرفته است نه تنها نمیتواند در راه مصالح ملی باشد بلکه جز اسارت، ذلت، تیره بختی و وابستگی بیشتر برای ملت و کشور فرایندی به همراه ندارد، از این رو، امام رفراندم شاهانه را تحریم کرد و رفرم آمریکایی به اصطلاح «اصلاحات» را «برخلاف دین اسلام» دانست و موافقت با آن را «تفاهم با ظلم» اعلام کرد. از اینرو موافقان آن را ملعون و مطرود خواند وسزاوار آن دانست که از جامعه اسلامی بیرون رانده شوند: «... شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که روحانیین بحمد الله خیلی جای خوشوقتی است، بعضی مجلات هم نوشته بودند، لکن این بیشتر منتشر میشود، جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید؛ این خمینی است؟ تا ما بگوییم علیه اللعنه؟ یا سایر علماء اسلامند؟ ... خمینی غلط میکند که بر خلاف دین اسلام چنین حرفی بزند! خمینی میتواند تفاهم کند با ظلم؟... خمینی و امثال خمینی میتوانند چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خمینی را از جامعه بیرون می کنیم ... پیش مدیر اطلاعات رفتند که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگوئید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی سازمانی کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را که بر خلاف دین اسلام است قبول کرده است؟ ... »
ليكن آن عناصر و سازمانهایی که راه و نگاه و دیدگاه شان با فرهنگ و مکتب ۱۵ خرداد، تفاوت داشت، در آغاز با شعار «اصلاحات آری - دیکتاتوری نه» از رفرم آمریکایی «انقلاب سفید» استقبال کردند.
فروپاشی دیوار سیاه رضاخانی میان حوزه و دانشگاه
سیاست استعماری «تفرقه بینداز-حکومت کن» در دوران سیاه سلطه رضاخان با شدیدترین و ماهرانه ترین شیوه و شگردی در دست اجرا قرار گرفت. روشنفکران، و ملی گراها که اندیشه ، قلم و بیان خویش را در اختیار رضاخان قرار داده بودند، همگام با سیاست خانمانسوز استعمار انگلیس و با برخورداری از سرنیزه رضاخانی در راه پدید آوردن شکاف و اختلاف میان تحصیل کردههای حوزه و دانشگاه، از هیچ خیانتی فروگذار نکردند، باشعر، نثر، طنز، فکاهیات و ... بر ضد عالمان دینی و پیشوایان روحانی و حوزه های علمی تبلیغات گسترده ای به راه انداختند و به گسترش فرهنگ وارداتی، باستان گرایی، «شاهنشاهی و ... کوشیدند و بدین گونه توانستند دانشگاه را از حوزه جدا کنند و دیوار تنومند سیاهی میان این دو مرکز علمی بکشند.
در پی آغاز نهضت امام در سال ۱۳۴۱ و روشنفکریها و افشاگریهای پیوسته و پیگیر امام بر ضد توطئهها و دسیسههای دیرینه استعمار و آشکار شدن موضع مترقیانه و انقلابی امام، این دیوار سیاه به شدت آسیب دید. در روزهای ۱۳ و ۱۴ خرداد ۴۲ شماری از روحانیان مبارز تهران، به همراه اهالی دین باور، از مدرسه حاج ابوالفتح ومسجد (امام خمینی امروز) با شعار: خمینی بت شکن ملت طرفدار تو بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو و «مرگ بر این دیکتاتور» به سوی کاخ مرمر راه پیمایی کردند. آنگاه که انبوه تظاهرکنندگان به برابر دانشگاه رسیدند، دانشجویان از دانشگاه بیرون ریختند و به صف تظاهر کنندگان پیوستند، روحانی و دانشجو یکدیگر را در آغوش کشیدند و در صف متحد و با شعار واحد به راه پیمایی ادامه دادند. این اتحاد و انسجام در پی قیام خونین و مقدس ۱۵ خرداد که به دنبال دستگیری امام رویداد، به اوج خود رسید، و دیوار سیاه رضاخانی به کلی فرو پاشید. حوزه و دانشگاه به هم پیوستند.
مقابله با تز جدایی دین از سیاست
قیام ۱۵ خرداد به افسانه جدایی دین از سیاست که از سوی استعمارگران و رژیم های دست نشانده آنان بیش از نیم قرن تبلیغ و ترویج شده بود پایان داد وجداناپذیری اسلام سیاست را برای همگان روشن و آشکار کرد و اسلام ناب و محمدی را از اسلام آمریم - ارتجاعی باز شناسانید. از آن پس اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع روشنفکری نداشت در میان نسل تحصیل کرده - به ویژه دانشگاهیان- راه یافت و کام گسترش پیدا کرد. و فعالیتهای سیاسی بر پایه اسلام به عنوان بزر " سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.
مبارزه با زورمداران و جهانخوران، طرح شعار نه غربی -نه شرقی و.. از دیگر دستاوردهای قیام 15 خرداد در نهضت اسلامی بود.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظر شما