سردار شهید محمود نیکو منظر؛ از حمل مخفیانه سلاح به ایران تا فروش تنها فرش خانه برای کمک به یکی از بستگان

مخفیانه به لبنان رفت و سلاح به ایران آورد؛ بعدها دوشادوش احمد متوسلیان شد، مسئول پشتیبانی یک لشکر که در فتح خرمشهر، سهم غذایش را به رزمندگان داد و خودش نان خشک خورد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، دفاع مقدس داستان عشق و حماسه و ایثار است؛ منظومه‌ای بلند که بیت بیتش با خون رنگین شده است. هشت سال جنگ تحمیلی میدان آزمون مهمی برای جوانان ایران بود و از دل این امتحان‌های سخت، فرماندهان قوی بیرون آمدند.

فرماندهان گمنامی چون حاج محمود نیکومنظر که همه وجودش غرق در خدا بود و به گفته سردار سرلشکر حسین همدانی، بمب انرژی بود. او در خاطرات خود از شهید نیکو منظر آورده است: «ایشان پمپ پر انرژی صبر و مقاومت بود. یعنی اگر کسی بخواهد کتاب بنویسد یا مجسمه درست کند؛ او باید بداند که شهید نیکومنظر در صبر و مقاومت بی‌نظیر بود.

من 10 بار کم آوردم ولی مرا آورد داخل خط. حتی فرمانده سپاه جایی مشکل پیدا می‌کرد؛ ایشان پمپ انتقال انرژی بود و به همه صبر و استقامت یاد می‌داد.

بعد هم همه را قشنگ می‌دید؛ می‌گفت: تو نگران نباش چه می‌شود؛ اینها درست می‌شود. صبر و استقامت در ایشان موج می‌زد و با همان صبر توانست از همه موانع عبور کند.»

حمل مخفیانه سلاح از لبنان به ایران

سردار شهید محمود نیکو منظر از بنیان‌گذاران سپاه در همدان و مسئول پشتیبانی سپاه غرب کشور و مسئول لجستیک لشکر محمد رسول ‌الله(ص) بود. وی متولد 17 تیر 1319 در همدان بود که در 10 سالگی سایه گرم پدر را از دست داد. او که کارمند اداره تعاون و امور روستاها بود؛ خرداد 1357 با اخذ مجوز از امام خمینی(ره) به لبنان رفت و یک دوره فشرده نبرد پارتیزانی را در اردوگاه های شیعیان با موفقیت سپری کرد وسپس با مقادیری سلاح و مهمات، مخفیانه به کشور بازگشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دست به کار تشکیل سپاه در همدان شده و سپس راهی جبهه‌های غرب کشور شد. پس از آن، مدتی مسئولیت امورمالی سپاه منطقه 7 را بر عهده داشت. پس از عزیمت به خوزستان به همراه محمود شهبازی و دیگر همراهانش، تیپ محمد رسول ‌الله (ص) را بنیاد نهادند.

پس از عملیات فتح المبین با سمت مسئول واحد تدارکات تیپ حضرت رسول(ص)، نقش مؤثری در تامین و تدارکات رزمندگان این تیپ ایفا کرده و در مراحل چهارگانه نبرد «الی بیت المقدس» برای آزادسازی خرمشهر شرکت کرد.

پس از فتح خرمشهر و تجاوز اسرائیل به لبنان به همراه احمد متوسلیان و قوای تیپ 27 محمد رسول الله(ص) عازم لبنان شد و پس از مدتی به همراه دیگران به ایران بازگشت و در نبرد رمضان شرکت کرد.

سردار محمود نیکومنظر، دوست و همرزم سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی 31 تیر 1361 در عملیات رمضان به شهادت رسید و پیکرش در شلمچه برجای ماند.

نان خشک خورد

کتاب «نیکومنظر» داستان زندگی و رزم او است؛ روایتی از زندگی فاتح گمنام خرمشهر که به کوشش محمد علی متقیان در 482 صفحه و 8 فصل تألیف شده است. تولد تا انقلاب، مبارزه تا پیروزی، پیروزی انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس، آغاز جنگ، از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا الی بیت المقدس، تا عروج، مصاحبه‌ها، دل‌نوشته‌ها، شعرها و نامه‌ها و نامه‌های اداری، عنوان فصل‌هایی است که در کتاب زندگی شهید محمود نیکومنظر می‌خوانید.

در بخشی از این کتاب آمده است: «قبل از عملیات بیت المقدس در «دارخوین» یک شب غذا به اندازه کافی به گردان نرسید. او سهم غذای خود را به نیروهایش داد و نان خشک خورد. به مسئول تدارکات دستور داد اول غذای نیروها را بدهد و اگر چیزی اضافه آمد برای او نگه دارند.

 برای ما که تازه وارد سپاه شده بودیم؛ تبعیت از فرماندهی، حکم تبعیت از امام را داشت؛ درحالی که او پانزده سال از حاج محمود شهبازی بزرگ‌تر بود و قبل از انقلاب هم فعالیت‌های فراوانی داشت و می‌توانست از ایشان تبعیت نکند، اما اصلا برایش مهم نبود که سن چه کسی بیشتر است.

تبعیت او آن زمان، سمعا و طاعتا و خالصانه بود و به ظواهر تکیه نداشت. در اوج جنگ در شرایطی که هم تیپ حضرت رسول(ص) درست شده بود و هم نیروهای همدان در مناطق مختلف غرب و جنوب مستقر بودند؛ ایشان رکن اصلی تأمین نیازهای پشتیبانی از تیپ و نیروهای رزمنده را داشت و شبانه‌روز در تردد بوداز جنوب، شمال، مشهد، قم، تهران و از هر جایی که می‌شد از دستگاه‌های دولتی و از افراد خیر و متدین برای تقویت جنگ امکانات می‌گرفت، اما اسمی از ایشان نیست.»

فروش تنها فرش خانه برای کمک به یکی از اقوام!

در خاطرات همسرش، ملوک‌السادات محمدی آمده است: «سختی‌های بسیار زیادی در دوران کودکی و نوجوانی دیده بود، اما در طول 18 سال زندگی مشترکمان ندیدم که لب به شکوه و شکایت بگشاید و کوچک‌ترین گله‌ای از سختی‌های گذشته بیان کند.

گاهی اوقات مادرش تعریف می‌کرد که چه مشکلاتی بر سر راهشان قرارمی‌گرفت. محمود ناملایمت‌ها و بی‌مهری‌هایی را که از بعضی چه در دوران کودکی و نوجوانی و چه در دوران جوانی دیده بود؛ فراموش همه مشکلات را در سینه حبس کرده و هرگز-به قول خودش- سفره دلش را برای احدی بازنکرده بود.

بعدها برای همان‌هایی که در آن دوران سخت، دستش را نگرفته بودند و اذیت و آزارش می‌کردند؛ فداکاری‌هایی می‌کرد که حد و حساب نداشت! ما تازه ازدواج کرده بودیم که یکی از آشنایان دچار مشکل مالی شد. ایشان فرش زیرپایمان را در گرو بانک گذاشت تا مشکل او را حل کند.»

غارتگران، خود را قیم بیت المال می‌دانند!

در وصیت نامه سردار شهید محمود نیکئ منظر، معاون پشتیبانی لشکر 27 محمد رسول الله(ص) آمده است: «پروردگارا تو خود بهتر از همه می‌دانی که این بنده حقیر تو نه به خاطر بهشت و نه ترس از جهنم است که به جنگ بر علیه کفار و مبارزه بر علیه هرنوع ستم و تجاوز قدم برمی‌دارد؛ بلکه فقط و فقط به خاطر این است که تو سزاوار بزرگی هستی و هیچ وقت نمی‌توانم نعمت‌های بی کرانت را که به این امت ارزانی داشتی؛ فراموش کنم.

پروردگارا از تو می‌خواهم که با پنجه پولادین این امت مسلمان و متعهد، گلوی این منافقین از خدا بی‌خبر را که هر روز و ساعت آوازی سر می‌دهند و هم صدا با دشمنان خارجی بر این انقلاب به طور ناجوانمردانه می‌تازند؛ فشرده و خفه نمائی تا دیگر در صدد توطئه نباشند. جوانان عزیز را به سراب نکشند و گمراه نکنند. این منافقین از خدا بی‌خبر قبل از انقلاب، کتاب ولایت فقیه امام را به هوادارانشان توصیه می‌کردند که بخوانند ولی همین که انقلاب پیروز شد و ولایت فقیه صورت عینی به خود گرفت با آن به دشمنی پرداختند.

در جریان انقلاب چه ثروتهائی که از این بیت المال دزدیدند و غارت کردند و خود را قیم امت مسلمان قلمداد کردند ولی این را باید بدانید که خداوند هیچ وقت این گروه منافقین را هدایت نخواهد کرد و به عذاب اخروی دچار خواهد نمود.»

سمیه مظاهری

پایان پیام/

کد خبر 1182661

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha